شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۶۸۳
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۱

سید رضا میرزاده: هفته‌نامه صبح صادق را از ابتداي نشر آن دوست داشتم به‌ويژه اين‌كه معمولا از حيث اعتقادي و سياسي قابل اعتنا و اتكاست. اين نشريه كه ارگان رسمي نمايندگي ولي‌فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است در شماره 566 دوشنبه 20 شهريور 1391 در صفحه تاريخ متني تحت عنوان حكايت زمانه را به چاپ رسانده كه پرداختن به آن از جهات مختلف حائز اهميت است، اين مطلب كه در واقع به جرات مي‌توان آن را يك رويداد سرنوشت‌ساز و تاريخي براي سپاه به حساب آورد با عنوان «محسن چگونه فرمانده سپاه شد» مروري دارد بر شكل‌گيري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نحوه انتخاب دكتر محسن رضايي (آقا محسن آن زمان) براي فرماندهي سپاه. ابتدا بايد به شهامت دست‌اندركاران صبح صادق آفرين گفت كه با چاپ اين حكايت در اين مقطع حساس به يكي از سوالات مهم جامعه به‌ويژه نسل جوان پاسخي مستند و در خور شأن داده و به اين وسيله خط بطلاني بر شايعات و دروغ‌پردازي‌هاي دشمنان قسم‌خورده نظام و كشور عزيزمان دادند.

با اين مستند تاريخي معلوم شد شايستگي و تشخيص درست حضرت امام (ره) (و ناگفته‌ پيداست اكثريت اعضاي شوراي فرماندهي آن زمان) حجت را براي پذيرفتن اين مسئوليت سنگين بر او تمام كرده است.

مرور حكايت زمانه (و البته از انتهاي مطلب) نه تنها خالي از لطف نيست كه در شناخت درست حقيقت كارساز است.

در بخشي از حكايت زمانه از قول آقاي محسن رفيقدوست آمده است: يك روز حاج احمد آقا به من زنگ زد و گفت: «امام (ره) فرمودند شوراي فرماندهي سپاه كسي را (براي فرماندهي) پيشنهاد كند. من به ايشان گفتم سه نفر را مناسب اين كار مي‌دانم و به ترتيب شهيد بروجردي، شهيد كلاهدوز و محسن رضايي را معرفي كردم. حاج احمد‌آقا گفت: هر سه نفر اين افراد خوبند ولي شما پيشنهاد امام (ره) را به شوراي فرماندهي ابلاغ كن و آنجا هركس راي آورد به ما خبر بده. پيش از اين‌كه اين موضوع را مطرح كنم صبح زود به كرمانشاه نزد شهيد بروجردي رفتم، مدتي بود كه همديگر را نديده بوديم، پس از احوالپرسي و صحبت‌هاي جانبي ماجرا را براي او تعريف كردم و گفتم كه پيشنهاد اول من براي فرماندهي سپاه تو هستي.

سه ساعت به او اصرار كردم، آخرسر شهيد بروجردي به من گفت آن دو نفر ديگر خوبند برو از بين آنها كسي را انتخاب كن من آمادگي ندارم. در ادامه آقاي رفيقدوست با اشاره به تشكيل جلسه شوراي فرماندهي سپاه مي‌گويد به اتفاق آرا به اين نتيجه رسيديم كه بهترين كسي را كه براي فرماندهي سپاه مي‌توانيم خدمت امام (ره) معرفي كنيم شهيد كلاهدوز است

و بنا شد اين موضوع را فرداي آن روز خدمت حاج‌ احمدآقا اعلام كنيم. آقاي رفيقدوست با اشاره به اين نكته كه شهيد كلاهدوز صبح زود فرداي آن روز به منزل ايشان مراجعه كرده از قول شهيد بزرگوار مي‌گويد: «از زير عبايش قرآني درآورد و مرا به آن قرآن قسم داد كه او را فرمانده نكنيم، دليلي هم براي اصرار خواسته خود مطرح كرد. پرسيدم چه‌كار كنيم؟ گفت محسن را انتخاب كنيد».

صبح صادق در حكايت زمانه از قول رفيقدوست آورده است:

«شهيد محلاتي با فرماندهي آقاي رضايي مخالف بود. خدمت حاج احمدآقا زنگ زدم و قضيه را كاملا تشريح كردم، دليل مخالفت آقاي كلاهدوز با فرماندهي خودش را هم به او گفتم. ايشان دليل را پسنديد، احمد آقا مطلب را به امام اطلاع دادند، خلاصه ساعت 2 راديو حكم را خواند و تا زمان رحلت امام (ره) آقاي رضايي فرمانده سپاه باقي ماند. نگارنده براي تكميل اين حقيقت تاريخي خدمت آقا محسن رسيد ايشان ضمن تاييد كامل اظهارات آقاي رفيقدوست اضافه كردند:

ارديبهشت ماه سال 60 كه زمينه اقدامات تروريستي منافقين عليه مردم مسلمان و شريف ايران در حال فراهم شدن بود به سپاه برگشتم و به آقاي جواد منصوري گفتم شرايط حساس است و من آمده‌ام كمك كنم او دفتر سياسي را به من پيشنهاد كرد و من به دليل شرايط خاص آن زمان پيشنهاد ديگري دادم كه پذيرفته شد.

در آن ايام اقدامات تروريستي منافقين با حمايت قدرت‌هاي بزرگ از يك طرف و تجاوز رژيم بعث عراق به مرزهاي ميهن اسلامي از طرف ديگر شرايط دشواري را براي كشور ايجاد كرده بود در يكي از شهرها منافقين با سنگربندي در بعضي مكان‌هاي مقدس مردم را به گلوله مي‌بستند كه براي مقابله با آنها راه‌حلي وجود نداشت.

من طرحي را پيشنهاد و اجرا كردم و منافقين به درك واصل شدند بعدها يكي از آقايان روحاني به من مراجعه كردند و گفتند قبل از اين‌كه شما فرمانده سپاه شويد من نه به‌خاطر هلاكت منافقين بلكه به شيوه اجراي طرح شما به امام شكايت كردم امام بلافاصله فرمودند ايشان (محسن رضايي) به درد فرماندهي مي‌خورد و از آنجا متوجه شدم حضرت امام چند ماه قبل از صدور حكم فرماندهي كل به توانايي و لياقت شما پي برده است.

آقاي محسن رضايي در تكميل روند شكل‌گيري فرماندهي كل سپاه مي‌گويد: «در جلسه 12 نفره شوراي فرماندهي اسفند59 يا اوايل فروردين60 شهيد كلاهدوز به من اصرار كرد فرماندهي را بپذيرم و من مخالفت كرده نپذيرفتم و اين شهيد بزرگوار دوبار گفت اشتباه مي‌كني و در نهايت شوراي فرماندهي سپاه شهيد بروجردي را به بني‌صدر پيشنهاد كرد ليكن او به بهانه استخاره نپذيرفت و بعد از آن به مرتضي رضايي حكم داد.

آنچه از اين حكايت تاريخي استنباط مي‌شود به شرح ذيل است:

1- نبودن نام هيچ‌يك از فرماندهان قبلي سپاه (جواد منصوري- دوزدوزاني- ابوشريف، مرتضي رضايي) در پيشنهاد شوراي فرماندهي بر شايستگي شهيدان عزيز بروجردي- كلاهدوز و آقاي محسن رضايي تاكيد دارد.

2- آقاي رفيقدوست كه در آن مقطع مورد اعتماد حضرت امام (ره) و يادگار گرامي ايشان حاج احمدآقا بوده است نام محسن رضايي را در ليست پيشنهادي خود آورده است.

3- شهيد بروجردي صراحتا شهيد كلاهدوز و محسن رضايي را براي فرماندهي كل سپاه پيشنهاد مي‌كند.

4- شهيد كلاهدوز در پاسخ به سوال آقاي رفيقدوست گفته است محسن را انتخاب كنيد در واقع آقاي محسن رضايي از نظر شهيد كلاهدوز شايسته فرماندهي كل سپاه بوده است.

5- يادگار حضرت امام با اطمينان از صحت پيشنهاد، درخواست شوراي فرماندهي را خدمت امام عرضه مي‌دارد حضرت امام (ره) نيز بدون كوچك‌ترين وقفه حكم فرماندهي كل سپاه را به نام محسن رضايي صادر و به استناد فرمايشات آقاي محسن رفيقدوست ساعت 2 راديو حكم را قرائت مي‌كند.

اكنون مهم‌ترين سوال اين‌جاست كه چه حكمتي در كار بود تا در نهايت و در عين حال حضرت امام با قاطعيت حكم فرماندهي كل سپاه را به نام محسن رضايي جوان 27 ساله آن زمان صادر نمايد؟

براي پاسخ به اين سوال مهم از مقدمه كتاب «جنگ به روايت فرمانده» نوشته غلامعلي رشيد جانشين ستاد فرماندهي معظم كل قوا كمك مي‌گيريم كه در اين مقدمه سردار رشيد آورده است: استراتژي سال دوم جنگ تفاوت و تغييرات اساسي با سال اول داشت و به خوبي از همه منابع بهره‌برداري مي‌كرد، به‌ويژه منافع انساني كه متصل به درياي عظيم و پايان‌ناپذير بسيج نيروهاي مردمي بود، فرماندهان عمليات، فرمانده كل سپاه و فرمانده نيروي زميني ارتش كه به تازگي از سوي امام خميني (ره) در شهريور و مهر سال 1360 منصوب شده بودند هر دو جوان اما هر دو اهل حلم، صبر و داراي فضائل اخلاقي بسيار بالا بودند، يكي با افكاري بلند و راهبردي و هنر و قدرت فرماندهي و سعه‌ صدر به نام محسن رضايي كه جواني 27 ساله بود و ديگري يك نظامي بسيار پرتحرك و منضبط و خستگي‌ناپذير كه 36 ساله بود به نام علي صياد شيرازي كه در مقايسه با ساير فرماندهان لشکرها و نيروهاي ارتش بسيار جوان بود. سردار رشيد در ادامه اين مقدمه آورده است:

«به‌طور معمول طرح‌هايي كه آقا محسن پس از مشورت با برادران مي‌داد برخاسته از يك تدبير و طرح تازه و ابتكاري بود كه در ذات خود سرعت عمل، ضربات غيرمنتظره و راهكارهاي غيرقابل تصور براي دشمن داشت و غالبا دشمن را مبهوت و مغلوب مي‌كرد. قدرت استدلال و تخيل عجيبي داشت و تشخيص‌هاي او گاها بر اطلاعاتي‌ترين فرماندهان مثل شهيد حسن باقري غلبه مي‌كرد».

سردار رشيد با اشاره به اين‌كه تنها يك ماه از انتصاب آقا محسن به فرماندهي نگذشته بود مي‌نويسد:

براي عمليات طريق‌القدس آماده مي‌شديم اين‌جانب به همراه شهيد حسن باقري و برادر رحيم صفوي در باره گروه‌هاي مواصلاتي به نظر واحدي رسيديم ليكن در جلسه با آقا محسن ايشان آنچنان با استدلال و منطق نظامي قوي با ما بحث كرد كه منطق او بر ما برتري يافت آن‌گونه كه شهيد حسن باقري پس از اتمام جلسه به من گفت«آقا رشيد! آقا محسن فرماندهي خودش را در اين جلسه به همه ما اثبات كرد، او فرماندهي بزرگ است و خواهد بود».

در اين مقدمه معاون ستاد كل قوا درباره توانايي‌هاي فوق‌العاده فرمانده جوان سپاه مي‌نويسد: «سرعت فهم و نفوذ كلام فرمانده جوان سپاه سبب مي‌شد كه در ميان ساير فرماندهان برتري و فاصله مشهودي داشته باشد، حلم، صبر، زيركي، فهم عميق و درك راهبردي و تاكتيكي از تحركات دشمن و فرماندهي مقتدرانه بر مجموعه‌هاي سپاه از خصوصيات ويژه و برجسته ايشان بود بسياري از فرماندهان و سرداران و اميران در تفكر راهبردي، فرماندهي، مديريت بحران، بن‌بست شكني و بسيج نيروها و امكاناتی همچون سيل بنيان‌کن‌ و پای كارآوردن آنها عليه دشمن، به گرد پاي آقا محسن نخواهند رسيد و درخشان‌ترين عمليات‌هاي جنگي خود را بايد از او تقليد كنند،

در آينده در نيروهاي مسلح، كارها و اقدامات آ‌قا محسن رضايي به عنوان يك سبك و مكتب دفاعي خواهد ماند و فرماندهان آينده با غرور بايد كارها را «محسن‌وار» انجام دهند.

به دليل طولاني بودن مقدمه كتاب تنها به اين بخش از نظرات سردار رشيد بسنده مي‌كنيم كه آورده است: «اين‌جانب به اين جهت كه عده‌اي نگويند فلاني مبالغه مي‌كند تنها اندكي از ويژگي‌ها و خصوصيات برجسته ايشان را يادآوري كردم و خيلي‌ها را فرو مي‌گذارم. بسياري از مطالبي كه براي فرماندهان بزرگ شهيد سپاه نوشته‌ام و گفته‌ام در حقيقت در آينده و سيماي آقا محسن ديده‌ام و تفسير كرده‌ام. در پايان:

1- تغيير سريع معادلات جنگ به نفع كشور عزيزمان

2- گسترش معجزه‌آساي سازمان مردمي و انقلابي سپاه در جبهه و سراسر كشور

3- ايجاد و حفظ اقتدار و ثبات در سرنوشت‌سازترين نهاد كشور

4- تبعيت كامل از فرامين حضرت امام (ره) و هماهنگي كامل با ساير نيروهاي مسلح

5- افزايش روزافزون قدرت و توانايي نيروهاي مردمي در قالب بسيج و تحول در جبهه‌هاي نبرد

6- شكست خفت‌بار دشمنان ايران اسلامي و حفاظت از مرزهاي مقدس كشور عزيزمان براي نخستين بار پس از قرن‌ها و خلق بزرگ‌ترين حماسه تاريخي ايران

7- تربيت فرماندهان و مديران كارآمد و انقلابي از ميان سيل خروشان نسل جوان آن روز همچون باكري‌ها، همت‌ها، خرازي‌ها، زين‌الدين‌ها و... و آنها كه امروز در ركاب خدمت‌گزاري سر از پا نمي‌شناسند مانند آقا رحيم، آقا عزيز، حاج قاسم، آقا باقر و... صدها و هزاران مدير توانمند از جمله حكمت‌هاي قاطعيت حضرت امام در صدور حكم فرماندهي كل سپاه براي جوان 27 ساله به نام محسن رضايي بود كه امروز در قالب يك اقتصاددان برجسته، مديري خار چشم امريكايي‌ها، صهيونيست‌ها، انگليسي‌ها و سازمان‌هاي جاسوسي وابسته به آنها همچنان در خدمت نظام مقدس و زير سايه رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت‌الله خامنه‌اي جان بركف و پا به ركاب ايستاده است و صد البته قلم عاجز از تشخيص درست شهيدان عزيز كلاهدوز و بروجردي در تاييد پيشنهاد شوراي فرماندهي براي اين انتصاب مبارك است. تشخيصي كه براي خود به «عند ربهم يرزقون» تعبير و براي محسن رضايي سربلندي از اين امتحان بزرگ و سرنوشت‌ساز.

 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار