شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۶۸۶۹
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۰
آقای منتظری به عنوان قائم مقام رهبری سعی می‌کرد در همه امور دخالت کند از جمله مسئله عفو مجرمان؛ امام وقتی دیدند ایشان دوست دارد که در همه کارها دخالت داشته باشد
انتشار فایل صوتی منتظری توسط بیت او درباره اعدام منافقین محارب در سال 67 با واکنش‌های مختلفی مواجه شد، از تحلیل‌هایی متفاوت درباره انگیزه احمد منتظری در رسانه‌ای کردن این فایل صوتی تا روایت سید حسن خمینی از بغض‌های تمام نشدنی نسبت به حضرت امام و تاکید موسوی بجنوردی بر اطلاعات غلط منتظری.

به گزارش فارس، انتقام‌کشی‌ باند مهدی هاشمی از امام هر زمان شکلی متفاوت به خود می‌گیرد، این بار نیز پس از نشست سالانه منافقین در فرانسه که با حضور ترکی الفصیل مسئول اطلاعات سابق رژیم سعودی برگزار شد و دیدار مریم رجوی با محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، بیت منتظری در سومین گام اقدام به انتشار فایل صوتی منتظری در دیدار با چهار نفر از مسئولان قضائی و اطلاعاتی وقت کشور، نیری (حاکم شرع وقت)، مرتضی اشراقی (دادستان وقت)، ابراهیم رئیسی (معاون وقت دادستان) و مصطفی پورمحمدی (نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین) کرد تا بتواند زمینه را برای مظلوم‌نمایی منافقین محارب فراهم کند.

دفاع منتظری از منافقین پس از عملیات مرصاد و مخالفت با اعدام آنها، چرایی انتشار فایل صوتی توسط بیت او در بازه زمانی فعلی، تشکیل هیات‌های عفو منتظری و استناد او به گزارش‌های بدون سند، ادعای تغییر احکام منافقین به اعدام به خاطر عملیات مرصاد، بی‌تحرکی خط امامی‌های دهه 60 در مقابل هجمه بیت منتظری از جمله مسائلی است که در گفت‌و‌گو با حجت‌الاسلام سیدحمید روحانی مورخ انقلاب اسلامی و از اعضای دفتر امام خمینی در نجف به آن پرداخته‌ایم.

وی از اعضای موسس مجمع روحانیون و مؤسس و رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال 1359بود که در سال 1376 از مرکز اسناد انقلاب اسلامی استعفا و در سال 1381 بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی را پایه‌گذاری کرد.

حجت‌الاسلام حمید روحانی علاوه بر ریاست بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، صاحب امتیازی و مدیر مسئولی فصلنامه 15 خرداد را نیز بر عهده دارد.

در ادامه مصاحبه خبرگزاری فارس با روحانی را می خوانید:

 با توجه به انتشار فایل صوتی منتظری درباره اعدام‌های محاربین و منافقین در سال 67 که به صورت همزمان پس از نشست منافقین در پاریس و دیدار مریم رجوی با رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین اتفاق افتاد، ارزیابی شما از انتشار این فایل در حال حاضر چیست؟

 این فایل صوتی که از آقای منتظری منتشر شد بهترین سند و معتبرترین مدرک برای اثبات دیدگاه حضرت امام است که منتظری را شخصی ساده لوح و فریب خورده و آلت دست منافقین می‌دانست، ‌ما اگر می‌خواستیم طبق نظریه و فرمایش امام به تدوین و تحقیق برسیم به چنین سندی نیاز داشتیم، آقای منتظری از یک کانال‌هایی دریافتند که در زمینه اعدام منافقین تندروی‌ها و خطاهایی شده است. بر مبنای شرع و عقل اقتضا می‌کند وقتی چنین نظریاتی را شنیده‌ایم، نظریات طرف مقابل را نیز بشنویم.

اما علت اینکه احمد منتظری در حال حاضر اقدام به انتشار فایل صوتی منتظری درباره اعدام‌ها کرده این است که استکبار جهانی با به راه انداختن جنگ و خونریزی در خاورمیانه از طریق جریان داعش، طالبان و القاعده می‌خواست ایران را به خاک و خون بکشد، هدف آنها این بود که سراسر کشورمان را به حمام خون تبدیل کنند،آنها گماشتگانی اطراف فلسطین برای حفظ رژیم صهیونیستی قرار داده بودند اما این بیداری اسلامی موجی ایجاد کرده که ممکن است این رژیم را از پای درآورد لذا تلاش کردند که جریانی در جهان اسلام راه انداخته و خونریزی و جنگ را در کشورهای اسلامی به حدی برسانند که دیگر کسی به فکر آزادی فلسطین و مبارزه با آمریکا نباشد.

 تقویت منافقین توسط بیت منتظری برای فشار به ایران

هدف اصلی آنها ایران بود، اگر روزی آمریکا موفق به این کار شود امثال آقای هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی نباید فکر کنند که آمریکا، اینها را روی سرشان می‌گذارد و حلوا حلوا می‌کند و اجازه می‌دهد که آنها حکومت کنند. اگر روزی آنها به کشور مسلط شوند کشور را به نابودی می‌کشانند تا آزادی و عدالت و اسلام فراموش شود، به هر حال چون آمریکا دید در عمل داعش قدرت نابودی جمهوری اسلامی را ندارد،  می‌خواهد این سیاست را از طریق منافقین در داخل پیگیری کند و از این رو در حال تقویت منافقین است.

 داعش‌های وطنی با منافقین همسو شده‌اند

فرانسه که بسیار محبوب رئیس‌جمهور ماست در پاریس تشکیلات راه می‌اندازند و آنها را دعوت می‌کنند. موجودیت رژیم سعودی برای حفظ اسرائیل بوده و با بودجه بیت‌المال و پول نفت کشور اسلامی منطقه را به خاک و خون می‌کشند تا اسرائیل مصون بماند. در این موقعیت نفوذی که منافقین در بیت منتظری داشتند و هنوز هم دارند باعث می‌شود که چنین فایلی را منتشر کنند تا برای آنها کسب پرستیژ کنند، با این سیاست در داخل و خارج دست به دست هم دادند اما باید بدانند که عِرض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند. کشور ایران کشوری نیست که داعشی‌های وطنی و داخلی بتوانند در آن نقشی ایفا کنند و اگر می‌توانستند همان زمان انجام می‌دادند چرا که ایران از نظر اطلاعاتی به مراتب از الان ضعیف‌تر بود، سلاح‌های سنگین و سبکی که از پادگان‌ها برده بودند اگر در هر کشور دیگری این اتفاق می‌افتاد کشور را در اختیار گرفته و سلطه پیدا می‌کردند اما آنها دست از پا درازتر از ایران رفتند و نهایتا در یک کنفرانس تجملاتی شرکت می‌کنند.

 چرا آقای منتظری با اعدام محاربین در سال 67 مخالفت می‌کرد و سند ادعای او برای بی‌گناه بودن منافقین چه بود؟

 وقتی کسانی که مجری حکم اعدام بودند مانند حجج الاسلام نیری، رئیسی، پورمحمدی و اشراقی، عقل اقتضا می‌کرد که منتظری از آنها بخواهد بگویند براساس چه مدرک و ملاکی منافقین را محکوم به اعدام کرده‌اند. یعنی اگر پایبند شرع هم نباشد و عقل داشته باشد باید اول از افراد توضیح بخواهد که چقدر از موارد آن متناقض و متغایر است. ایشان در این ملاقات از آغاز شروع به حمله، انتقاد،‌ اعتراض می‌کند و در عین حال اعتراف می‌کند که من شما را به عنوان افراد متدینی می‌شناسم، اما می‌گوید با این اعدام‌هایی که انجام دادید در طول تاریخ به عنوان جنایتکار شناخته شده‌اید و آنها را محکوم می‌کند.

این با موازین عقل و شرعی تناقض دارد و تنها به قاضی رفتن است، وقتی بعد از 30 دقیقه حرفهای آقای منتظری تمام می‌شود و اهانت‌های خود را انجام می‌دهد، وقتی که آنها 4 نفر شروع به پاسخ دادن می‌کنند، کاملا محسوس است که نمی‌خواهد جواب را بشنود و وسط جواب آنها می‌رود که اصلا هیچ مناسبتی با حرف آنها ندارد، او می‌گوید من یکی از افرادی هستم که هیچ کس نمی‌تواند منکر شود که از خیلی از افراد انقلاب سهم بیشتری دارم و سابقه‌ام در انقلاب زیادتر است یعنی آقای منتظری وسط دعوا نرخ تعیین می‌کند، این یعنی همان خودبینی و خودخواهی. حال این سند را در جهت محکومیت امام منتشر کرده‌اند و شخصی که آنجا بحث می‌کند نه حاضر است حرفهای طرف مقابلش را بشنود و نه تحقیقی ارائه می‌کند که این نشان می‌دهد عمق فکری آقای منتظری متاثر از منافقین است.

 آقای منتظری گزارش اعدام‌ها را بدون سند پذیرفت

 شما اشاره کردید که ‌آقای منتظری این موضوع را از کانال‌هایی دریافته بود که خطا بوده، یکی از مواردی که آقای منتظری به آن استناد می‌کند گزارش‌های محمد حسین احمدی قاضی وقت اهواز است. ماجرای این گزارش که گفته می‌شود مبتنی بر سند هم نیست چه نقشی در تحلیل آقای منتظری از اعدام‌های سال 67 دارد؟

 خود این مسئله ناظر به ساده لوحی و بی توجهی آقای منتظری است، علما می‌گویند طبق کلام قرآن هیچ وقت نباید سخن واهی را پذیرفت و می‌گوید برای سخنی که می‌شنوید باید تحقیق کنید، آقای منتظری مبنا و سند تحقیقش چه بود، آقای احمدی (قاضی اهواز) آمدند و این حرف را زدند و منتظری هم این موضوع را تکرار کرد اما باید پرسید که ایشان برای صحت این قضیه از چه کسی تحقیق کرد؟ آقای منتظری نه صحت این موضوع را دنبال کردند و نه حاضر شدند در این زمینه تحقیقی انجام دهند.

یک مسئله که در زندگی آقای منتظری واضح و روشن است، این است که وقتی ایشان به کسی اعتماد می‌کرد دیگر نیازی نمی‌دید در این زمینه بررسی و تحقیقی به عمل آورد لذا وقتی این سند را منتشر کردند کاملا نشان دهنده این است که این شخص همان طور که امام فرمودند ساده لوح و آلت دست منافقان بوده است و مطالبی را می‌گرفته و بدون هیچ گونه تحقیقی آن موضوع را حجت می‌دانسته و نظریه آنها را منعکس می‌کرد. مسئله‌ای که در این فایل صوتی منتظری بدست می‌آید این است که ایشان بدون تحقیق صحبت می‌کرده و تاثیرپذیری‌اش از منافقین کاملا مشخص است و حرف‌های آنها را به نحوی تکرار می‌کرد. 

 ساده‌لوح بودن آقای منتظری فقط در قضیه اعدام‌ها نیست

البته این ساده‌لوح بودن آقای منتظری فقط در قضیه اعدام‌ها نیست، منافقین از سپاه ضربه‌های سنگینی خورده بودند و به همین دلیل آنها سپاه را سدی در مقابل خود می‌دیدند، در آنجا آقای منتظری سپاه را متهم می‌کند به عنوان کسی که هر جا خواسته خانه های مردم را تصرف کرده‌ است، آیا برای این حرف حجت شرعی دارد، ایشان باید در دادگاه انقلاب محاکمه می‌شد، باید توضیح می‌دادند چگونه مدعی شدند سپاه هر مکانی را که می‌خواسته تصرف می‌کرده است. 

یکی از موارد ساده‌لوحی آقای منتظری حمله به حاج احمدآقاست، سازمان منافقین از سیداحمد خمینی دل پردردی داشت چون آنها امید داشتند به همان نحو که به بیت منتظری از طریق مهدی هاشمی ورود کردند و توانستند بر ایشان سوار شوند و نظرات خود را بر آقای منتظری تحمیل کنند، این انتظار را داشتند که در بیت امام نیز این نفوذ را داشته باشند؛ دور احمد آقا را گرفتند و با ایشان رفت و آمد کردند و جایی که ایشان صحبت کرد صحبت‌های سیداحمد آقا را منتشر کردند تا از طریق ایشان نقشه خود را در بیت امام پیاده کنند در حالی که سیداحمد خمینی دست پرورده حضرت امام بود و در مکتب امام رشد کرده بود و بسیار انسان هوشمندی بود.

 سید احمد خمینی در بیت امام اجازه جای پا به منافقین نداد

سید احمد خمینی کوچکترین رخصتی نداد که ‌آنها بتوانند در بیت  امام جای پایی داشته باشند از این رو منافقین به شدت از حاج احمد آقا دلگیر و خشمگین بودند، یا از آقای لاجوردی که فردی بسیار متعهد و انقلابی بود و مورد بغض منافقین نیز قرار داشت اما همه کسانی که مورد بغض منافقین بودند مورد بغض‌ آقای منتظری هم هستند.

 پس شما گزارشی را که بر طبق ‌آن آقای منتظری صحبت‌هایی را علیه اعدام محاربین در سال 67 مطرح می‌کند بدون سند می‌دانید؟

 بله، قطعا، سند آن گزارش کجاست؟ آن گزارش سندی نداشت.

 درباره عملکرد هیات‌های عفو آقای منتظری که خروجی آن حضور خیلی از منافقین آزاد شده سالهای 65، 66 در عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) بود نظر شما چیست؟

 آقای منتظری به عنوان قائم مقام رهبری سعی می‌کرد در همه امور دخالت کند از جمله مسئله عفو مجرمان؛ امام وقتی دیدند ایشان دوست دارد که در همه کارها دخالت داشته باشد این مسئله را به عهده آقای منتظری گذاشت و گفتند که این مسئله عفو را هم شما پیگیری کنید. اما ما دیدیم که آقای منتظری در پرونده عفو هم نه تنها به وظیفه خود عمل نکرد بلکه عملکرد ایشان خیلی فراز و نشیب داشت.

 منتظری برای منافقین وا اسلاما سر می‌داد اما نگران قتل بی‌گناهان نبود

وقتی برادر داماد آقای منتظری یعنی مهدی هاشمی دو نفر افراد بیگناه را یک پدر و دو پسر را می‌کشد و در چاه می‌اندازد، آنجا می‌گوید اشتباه کرده‌ و حالا یک اتفاقی افتاده است اما وقتی نوبت مجازات منافقین می‌رسد، ایشان وا اسلاما سر می‌دهد بنابراین می‌توان گفت که آقای منتظری استقلال شخصی نداشته و همیشه آلت دست بوده است.

 منتظری فکر می‌کرد جایگاهش از امام بین مردم بالاتر است

 دلیل حمایت آقای منتظری از محاربینی که حکم آنها مبتنی بر حکم فقه و شرع اعدام بود چیست؟

 دلیل اینکه روی این موضوع جار و جنجال راه‌ می‌اندازند پندار باطلی بود که برای ایشان ترسیم کرده بودند که امام و انقلاب در میان مردم و روشنفکران اعتبار خود را از دست داده است و مردم از آنها رو برگردانده‌اند و به همین دلیل به ایشان القا شد الان بهترین موقعیت است که شما طوری صحبت کنید تا مردم به شما اقبال نشان دهند. لذا ما می‌بینیم که آقای منتظری در حضور آن هیات به گونه‌ای صحبت می‌کند که انگار مردم از امام و انقلاب برگشته‌اند و ایشان انگار قرار است کارگردانی کرده و توجهات را به خود جلب کند و فکر می‌کرد جایگاهی که دارد از جایگاه امام فراتر است.

 منتظری به شدت تحت تاثیر آقای ربانی شیرازی بود

این تصور را بنی صدر هم داشت و به خود من گفت که نظرسنجی کرده‌ام و متوجه شدم که جایگاه امام در جامعه افت کرده است و ادعا می‌کرد امام تنها 47 درصد در بین مردم موقعیت دارد و می‌گفت من 85 درصد بین مردم دارای اقبال هستم! لذا منافقین بنی صدر را هم به آنجا رساندند که فکر می‌کرد محبوب مردم است. علت جدا شدن نگاه منتظری و خودبرتر بینی او این بود که تا جایی که بنده تا سال 40 از ایشان شناخت داشتم هیچ گاه استقلال ذاتی نداشت و همیشه به کسی وابسته بود و تکیه داشت. در همان موقع که طلبه بود و تحصیل می‌کرد تحت تاثیر آقای مطهری قرار داشت و بعد از آن که نهضت انقلاب آغاز شد ایشان به شدت تحت تاثیر آقای ربانی شیرازی بود.

یکی از کارهای ما در زمان پیش از انقلاب این بود که از علما طوماری تهیه و از آنها امضا می‌گرفتیم و آن را پخش می‌کردیم، وقتی طومار را به ایشان نشان می‌دادم بدون آنکه آن‌را بخواند می‌پرسید آیا آقای ربانی شیرازی هم آن‌را امضا کرده و اگر پاسخ ما منفی بود ایشان هم امضا نمی‌کرد و ما دیگر فهمیده‌ بودیم که اگر بخواهیم ایشان امضا کند اول باید آن طومار توسط آقای ربانی شیرازی به امضا برسد. لذا وقتی می‌گفتیم که آقای ربانی شیرازی آن را امضا کرده ایشان دیگر نمی‌خواند و همانجا امضا می‌کرد. 

  منتظری در سایه ارتباط با ربانی شیرازی به انقلاب کشیده شد

اصولا انقلابی‌بودن آقای منتظری ریشه در همین ارتباط ایشان با آقای ربانی شیرازی دارد و خودش ذاتا روحیه انقلابی نداشت و دلیلش این است که قبل از آغاز نهضت امام کسانی که در بین روحانیون صاحب اندیشه بودند با نظام شاهنشاهی سر ناسازگاری داشتند و اگر مبارزه هم نمی‌کردند حداقل با رژیم شاه همکاری هم نمی‌کردند. وقتی شاه به شهرستانی می‌رفت روحانیون آن شهر به بهانه زیارت یا کسالت از شهر بیرون می‌رفتند تا نخواهند با شاه ملاقات کنند اما آقای منتظری در خاطراتش نوشته وقتی نخست وزیر به نجف آباد آمد من به استقبالش رفتم و در کنار او ایستادم. این نشان می‌دهد  ایشان روحیه انقلابی که نداشته بماند بلکه روحیه سازش‌کاری نیز داشته است. اما در سایه ارتباط با آقای ربانی شیرازی به سمت انقلاب کشیده شد. بعد از انقلاب دو جریان برای استفاده از ایشان به کار افتادند چون می‌دانستند آقای منتظری فردی تاثیرپذیر است، یکی از آنها جریان استعمار بود، اگر در اسناد لانه جاسوسی ملاحظه کنید می‌بینید که در سند شماره 357 تحت عنوان موضوع ملاقات با آیت‌الله منتظری مباحثی مطرح شده است، سفارت آمریکا قبل از اینکه توسط دانشجویان پیرو خط امام تصرف شود چند نفر از کارمندان سیاسی سفارت به ملاقات ‌آقای منتظری می‌روند،‌ آنها کارشناس بودند و مردم عادی محسوب نمی‌شدند، آنها در گزارش خود پس از این دیدار آورده‌اند که آقای منتظری فردی بسیار ساده بود لذا آنها با همین نقطه ضعفی که بدست آوردند موفق شدند در ایشان نفوذ کنند؛ عواملی از سازمان سیا و موساد مانند قربانی‌فر و کنگرلو تاثیرگذار بودند و آقای منتظری در جای جای خاطرات خود چیزهایی را از آنها منتشر می‌کند.

 عشق هاشمی این بود که منتظری قائم مقام رهبری شود

جریان دیگری که به دنبال سوءاستفاده از آقای منتظری بود یک جریان داخلی بود که از یک سو آقای هاشمی رفسنجانی است که عشق او این بود که آقای منتظری قائم مقام رهبری شود و نظر امام را در این زمینه نادیده گرفت برای این بود که آقای هاشمی رفسنجانی دریافت که با روش امام نمی‌تواند برنامه خود را پیش ببرد، او خیلی برنامه‌ها و نقشه‌ها داشت اما امام به صورت قاطع آنها را رد می‌کرد. آقای هاشمی احساس می‌کرد که اگر آقای منتظری بعد از امام به عنوان رهبر تعیین شود ایشان می‌تواند کارها را در دست بگیرد و در حقیقت کارگردان باشد.

از طرف دیگر مهدی هاشمی احساس کرد که از یک طرف ربانی شیرازی بر آقای منتظری تاثیرگذار است لذا سیاستی را پیاده کردند که آقای ربانی شیرازی را از نظر آقای منتظری زیر سوال بردند؛ بنابراین آقای منتظری کاملا از طرف سازمان سیا و از طرف منافقین و مهدی هاشمی کانالیزه شده بود. سازمان منافقین و مهدی هاشمی بر روی آقای منتظری نفوذ عمیقی پیدا کردند و نتیجه به اینجا رسید که آقای منتظری نسبت به گذشته خود از جمله امثال آقای ربانی شیرازی و آقای رفسنجانی بدبین بود و حتی عزل خود را زیر سر آقای هاشمی و مقام معظم رهبری (آیت الله خامنه‌ای) می‌دانست. از آن طرف سیاه نمایی آقای منتظری در سخنرانی‌اش به آنجا کشیده می‌شود که می‌گوید آنقدر که شما می‌کشید شاه نکشت و خود او در اعلامیه‌اش برای 15 خرداد می‌گوید 15 هزار نفر کشته شدند اما اینجا تحت تاثیر منافقان دست به سیاه‌نمایی می‌زنند.

 منتظری می‌خواست با مذاکره منافقین محارب را قانع کنیم

یکی دیگر از نشانه‌های تاثیرپذیری آقای منتظری از منافقین این است که سازمان مجاهدین خلق را یک جریان فکری می‌دانست و مدعی بودند که یک جریان فکری را باید با فکر و عقیده جواب داد. یعنی او انتظار دارد ملت و رهبر ایران و مقامات قضایی دست روی دست بگذارند و با منطق و مذاکره منافقین را قانع کنیم. در حالی که حضرت علی نیز زمانی که خوارج ناامنی ایجاد کردند وقتی که خواستند به جنگ آنها در نهروان بروند به اصحابشان فرمود از آنها بیش از 10 نفر نمی‌ماند و از شما بیش از 10 نفر کشته نمی‌شود، خود حضرت فرمود که جریان عقیده بود و در وصیتنامه‌شان فرمودند که بعد از من با خوارج مبارزه نکنید، درست است که ‌آنها مرا شهید کردند اما روی عقیده انحرافی بودند.

 سازمان منافقین یک عقیده نبود بلکه یک جریان قدرت‌طلبانه بود

اما نکته اینجاست که سازمان منافقین (سازمان مجاهدین خلق) یک عقیده نبود بلکه یک جریان جاه‌طلبانه و قدرت طلبانه بود که خود آقای منتظری می‌گوید وقتی انقلاب اوج گرفت و ما در زندان بودیم دیدیم که مسعود رجوی و موسی خیابانی وارد بند ما شدند و کنار بنده و آقای ربانی شیرازی آمدند؛ آقای منتظری می‌گوید آنها به ما گفتند حالا که انقلاب در حال پیروز شدن است شما با آقای خمینی صحبت کنید که حکومت را دست ما بدهد چون ما تشکیلات و سازمان داریم و می‌توانیم کشور را اداره کنیم و آخوندها کشورداری بلد نیستند لذا این افراد قدرت‌طلب برای رسیدن به قدرت بیش از 17 هزار نفر از عزیزان این ملت را به خاک و خون کشیدند و از آن طرف در جنایت‌های صدام همدست شدند بعد آقای منتظری می‌گوید این مسائل از روی عقیده است و عقیده را باید با عقیده و منطق جواب داد. 

 منافقین زمان عملیات مرصاد در زندان‌ها آشوب کردند

 در این جا سوالی درباره شبکه زندانیان منافق مطرح می‌شود، با توجه به اینکه آنها از سال 60 وارد فاز مسلحانه شدند و در سال 67 نیز در واقع مانند شبکه منافقان در زندان عمل می‌کردند و طراحی کرده بودند که در عملیات مرصاد ابتدا زندان‌های شهرها به تصرف در بیاید و زندانیان منافق بتوانند به آنها بپیوندند، نظرشما درباره اقدام قاطع امام چیست، با توجه به اینکه منافقان همچنان «سر موضع» بوده و محارب محسوب می‌شدند.

 آقای منتظری تحت تاثیر منافقین بود و نمی‌توانست اعدام آنها را بپذیرد و لذا اعدام این محاربین را توجیه می‌کرد اما اصل قضیه این است که کار سازمان منافقین فریبکاری بود و امام در همان نامه‌ای که برای مجازات آنها می‌نویسند تاکید می‌کنند که کار آنها فریبکاری است. آنها در زندان به ظاهر توبه و اظهار ندامت کردند، کسانی که فقط در حد همبستگی با سازمان همکاری کرده و اقدام مسلحانه انجام نداده بودند آزاد شدند اما آنهایی که مرتکب جرم شده بودند، به زندان‌های 5 و یا 10 ساله محکوم شدند. بنده خودم برای ملاقات با آنها به زندان اوین رفتم در آن ملاقات‌ها مشخص می‌شد که کدام یک از آنها توبه کردند و برخی از آنها نیز سر تا پا چشم می‌شدند تا از زبان ما چیزی بشنوند و بیرون بکشند، یکی از آنها خانم «آیت‌اللهی» بود که توبه هم کرده بود اما جالب است وقتی که منافقین به ایران حمله کرده و وارد کشور شدند آنها در زندان‌ها آشوب و شورش کردند لذا او کسانی را که به معنی واقعی کلمه تواب بودند می‌شناخت. آنها نه تنها زندان را به آتش کشیدند بلکه به توابین واقعی نیز حمله کردند؛ در بین آن توابین خانمی به نام «حجتی» وجود داشت که اهل گیلان بود و آقای لاجوردی برای من تعریف کرد که خانم آیت‌اللهی از موی سر خانم حجتی به گونه‌ای کشیده و کنده شده بود که به اندازه یک کف دست سر ایشان سفید شده بود.  آنها بسیار فریب‌کار بودند طوری که دوباره خانم آیت‌اللهی را خواسته بودند که توضیح بدهد چرا این کار را کرد گفته بود من 7 نفر از بستگانم از برادر و خواهرانم در سازمان مجاهدین هستند و به تعبیر خودش می‌گفت که آنها شهید شده‌اند و تاکید داشت که من باید با آنها باشم. اما چون سیاست‌شان فریبکاری بود به محض اینکه در شرایط سختی قرار می‌گرفتند راه توبه را پی‌می‌گرفتند.

 حکم شرعی و فقهی امام برای این اعدام ها که کاملا روشن است اما یکی از مواردی است که از سوی ضد انقلاب مورد هجمه قرار می‌گیرد درباره مبانی این حکم فقهی امام برای اعدام محاربین در سال 67 توضیح بفرمائید.

 محورهای حکم امام برای این اعدام‌ها کاملا مشخص است، امام اولا بحث عدم اعتقاد به اسلام، اهل نفاق بودن، اهل ارتداد و محارب بودن و نکته چهارم که بسیار مهم بوده و قتل و اعدام به همراه دارد راه انداختن جنگ کلاسیک در غرب و جنوب کشور و کمک به بعثی‌هاست. ارتباط با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه به انقلاب 8 موردی بود که حضرت امام مطرح فرمودند؛‌ البته عدم اعتقاد به اسلام و اهل نفاق و حیله و مرتد بودن مسائل عقیدتی محسوب می‌شود و باعث اعدام نیست اما آنچه باعث می‌شود که حکم شرعی درباره منافقین مبنی بر اعدام اجرا شود، راه‌ انداختن جنگ و جاسوسی برای رژیم بعث و ارتباط با استکبار جهانی علیه کشور است.

حضرت علی (ع) نیز مادامی که خوارج دست به اسلحه نبرده بودند کاری با آنها نداشت و حتی حقوق‌ آنها را نیز قطع نکردند و متعرض آنها نشدند. اما وقتی دست به ناامنی زدند حضرت نیز حکم خدا را درباره آنها اجرا کرد.

 امام اجازه ندادند بلافاصله بعد از 7 تیر دادگاه منافقین تشکیل شود

 یکی از مسائلی که آقای منتظری در فایل صوتی خود پیرامون اعدام‌ها به آن اشاره می‌کند این است که ادعا می‌کند دلیل اعدام‌های سال 67 به خاطر عصبانیت حکومت از جنگی است که منافقین در غرب کشور ایجاد کردند و نکته بعد این است که می گوید حکومت چرا احکام آنها را از 5 و 10 سال زندان به اعدام ارتقا داده است؟ 

 این تهمت و جفای آقای منتظری به امام است، در روز 7 تیرماه 1360 وقتی که بیش از 72 تن از بهترین شخصیت‌های کشور به خاک و خون کشیده شدند و در دفتر حزب جمهوری اسلامی انفجار رخ داد کسانی که دست اندرکار بودند از جمله همین آقای علیخانی که نام او در یکی از این گزارش‌ها آمده است و شخص آقای یونسی که قاضی بودند، می‌گویند صبح سید احمد آقا به ما زنگ زد و تاکید کرد که امام فرموده امروز هیچ دادگاهی برای سازمان مجاهدین خلق تشکیل نشود و کسی را محاکمه نکرده و رای صادر نشود. یعنی امام می‌دانست که بزرگان کشور به دست منافقین به شهادت رسیده‌اند و مسلما یک قاضی هر چقدر هم خویشتن‌دار و عدالتخواه باشد نمی‌تواند جنایت را در وقت رای دادن و حکم صادر کردن در نظر نگیرد لذا فرمودند هیچ دادگاهی تشکیل نشود، حال امام درباره منافقین فرمود که آنها محارب هستند و کسی که ناامنی ایجاد کرده فرقی نمی‌کند که در زندان باشد یا در سطح کشور،‌ ماهیت براندازی نظام و ایجاد ناامنی دارند.

 منتظری خود را به تجاهل زده بود/ منافقین مرصاد و زندان فرقی نداشت

 یعنی شبکه منافقین بودند منتها در زندان و دست به شورش هم زده بودند.

 بله تفاوتی نداشتند بنابراین آقای منتظری خود را به تجاهل زده و گرنه خودش به خوبی می‌فهمد که چرا آنهایی که به 6 یا 7 سال محکوم بودند حکمشان اعدام شد. واقعیت این است که اگر شما فردی را به جرم کاری که امروز انجام داده محکوم می‌کنید و اظهار ندامت می‌کند و شما نیز براساس اظهار ندامت رای می‌دهید، لذا رای شما بر مبنای این بود که این فرد از یک وابستگی اظهار ندامت کرده است و طبق ندامت  او حکم صادر شده بود اما بعدا معلوم می‌شود که این منافقین سر موضع خود هستند و دروغ گفته‌اند که توبه کرده‌اند بنابراین مشخص است که در این شرایط حکم فرق می‌کند.

این جور نبود که فرد در زندان نشسته باشد و درباره حکم او تجدید نظر شود، دقیقا شرایطی مانند خانم ‌آیت‌اللهی وجود داشت، ایشان به ظاهر اظهار ندامت کرد و حکمش 10 سال زندان بود اما وقتی منافقین وارد ایران شدند و آنها نیز در زندان شورش کردند نه تنها زندان را به آتش کشیدند بلکه توابین واقعی را نیز مورد ضرب و شتم قرار دادند لذا مشخص است که اینجا حکم فرق می‌کند، آقای منتظری هم این مسئله را خوب می‌داند اما چون هدفش جوسازی است و خود را می‌خواهد فردی خیلی آزادیخواه و دموکرات نشان دهد خلط مبحث می‌کند.

 در همان هیات آقای پورمحمدی و هیاتی که همراه ایشان بودند به آقای منتظری می‌گویند که ما از آنها خواستیم که توبه کنند اما آنها خودشان نپذیرفتند.

 حرف همین است. وقتی طرف توبه می‌کند ما محکوم به حفظ ظواهر هستیم و باید بپذیریم اما وقتی دوباره سر موضع می‌آید و سر حرف خود می‌ایستد دیگر نمی‌توان توبه او را پذیرفت. مسئله‌ای که در سخنرانی اخیر آقای منتظری پخش شد بهترین سند در جهت اثبات نظر امام بود مبنی براینکه ایشان آلت دست شده و بدون منطق حرف می‌زند و اهل تحقیق نیست. من تعجب کردم وقتی که دیدم 4 نفر از قضات و حاکم شهر به حضور او می‌آیند اما آقای منتظری به آنها اجازه توضیح نمی‌دهد. در حالی که باید از آنها می‌خواست به عنوان کسانی که این حکم را صادر کردند بگویند که بر چه اساسی کار را انجام دادند اما سرآخر نه تنها اجازه صحبت نمی‌دهد و حتی یک‌طرفه می‌گوید که این کار اشتباه بوده و من قبول ندارم لذا چنین شخصی نه منطق داشته و نه مدرک و برمبنای اعتقاد هم حرف نمی‌زده لذا این فایل صوتی سند بسیار خوبی برای این مدعا بود که ما بابت انتشار آن بسیار خوشحال هستیم که ثابت می‌کند آقای منتظری بر چه اساسی حرکت داشته است.

 نوار خاطرات منتظری را از ابتدا تا آخر منتشر کنند

 باتوجه به اینکه اخیرا آقای احمد منتظری انتشار این فایل صوتی را در تایید خاطرات پدرش عنوان کرده و صحبتی را نیز درباره شما آورده، نظرتان در خصوص این اظهارات آقای احمد منتظری چیست؟

 نکته‌ای که آقای شیخ احمد منتظری در گفت‌وگویی به آن اشاره کرده است درباره توضیح پیرامون هدفش برای انتشار این سخنرانی منتظری چه بوده است خواسته راه گم کند و گفته است این فایل صوتی تایید صحبت‌های آیت‌الله منتظری است که در سال‌های قبل منتشر شده است و گفته می‌شود این اسناد واقعی نیست یا اسناد درست نیست و این فایل تایید آن اسناد را می‌کند، آقای حمید روحانی در نشریه 15 خرداد گفته است این خاطرات منسوب به آقای منتظری است و آنها را مخدوش اعلام کرده است. ایشان متاسفانه خواسته در اینجا راه گریزی پیدا کند اما در همان جا محکومیت خود را روشن کرده است؛ من وقتی که خاطرات آقای منتظری را در فصل‌نامه 15 خرداد نقل می‌کردم همیشه در رفرنس دادن می‌گفتم خاطرات منسوب به آقای منتظری، خوانندگان از من سوال کردند که چرا منسوب می‌گویید، به آنها پاسخ دادم برای اینکه ثابت نشده آیا این حرف‌هایی که در خاطرات آمده همه را منتظری گفته یا آنها اجمالا حرف‌های منتظری را گرفته و خودشان نکاتی را به آن اضافه کرده‌اند. من به بیت آقای منتظری اعلام می‌کنم که بیایند و نوار خاطرات ایشان را از ابتدا تا آخر منتشر کنند، آنها که الحمدالله با بی‌بی‌سی و رادیو اسرائیل رابطه دارند و می‌توانند به آنها بدهند تا پخش کنند.

احمد منتظری با گذشت بیش از 10 سال از این قضیه یک قسمتی از خاطرات منتظری را که حدود 30 دقیقه است منتشر کرده و می‌خواهد بگوید که همه 2 هزار صفحه خاطرات هم همین است. حالا نیز تاکید می‌کنم که این آقایان از آقای منتظری خاطرات را گرفته‌اند و آنجا حرف‌هایی را مطرح کرده اما اینها در کتاب خاطرات‌شان هرچه را که خواسته‌اند اضافه کردند لذا بهتر است که نوار خاطرات آقای منتظری را از اول تا آخر منتشر کنند.

 حضرت امام در تاریخ 6 فروردین سال 68 در نامه‌ای که خطاب به منتظری نوشتند اشاره به آلاف و الوف رسیدن منافقین از طریق منتظری دارند که این مسئله به همین موضوع اعدام‌ها باز می‌گردد.

 بله امام فرمود با زبان شما، اعدامی‌ها را به آلاف و الوف رساندند، امام صریحا اشاره می‌کند که منافقین از زبان آقای منتظری به آلاف و الوف رسیدند.

 سید احمد مانند کوه مقابل منافقین ایستاده بود

 درباره سکوت خط امامی‌های دهه 60، مجمع روحانیون و موسسه امام درباره این هجمه بیت منتظری به حضرت امام نظر شما چیست و چرا تا این حد ما شاهد عقب‌ نشینی و مواضع سست آنها در برابر اهانت به حضرت امام هستیم. آیا این مسئله باعث تحریف انقلاب نخواهد شد؟

 مصیبتی که اتفاق افتاد این بود که بعد از رحلت حجت‌الاسلام سیداحمد خمینی کوهی استوار در برابر نفوذی‌ها از دنیا رفت، چیزی که منافقین را عصبانی می‌کرد این بود که ایشان دست رد به سینه کسی نمی‌زد و با همه می‌نشست و گپ می‌زد و همه را راه می‌داد و آنها فکر می‌کردند که نقشه‌هایشان اجرا شده اما بعد می‌دیدند که سید احمد مانند کوهی استوار در مقابل آنها ایستاده است. با رفتن ایشان کسانی آنجا (بیت امام) بودند که یا چیزی از خط امام نمی‌فهمیدند یا در زمان امام کودکانی بودند که در کوچه بازی می‌کردند و نه امام را می‌شناختند و نه خط امام را و به یکباره یادگار امام شدند.

 البته مجمع روحانیون که در این‌باره ادعا داشت.

 اول بیت امام را عرض می‌کنم، امروز وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که چه کسانی در آنجا نفوذ دارند، باند مهدی هاشمی، باند علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، باند منافقین در آنجا جا خوش کرده‌اند و به این ترتیب آن تشکیلات از حیّز انتفاع افتاده است و نمی‌تواند رسالت خود را برای دفاع از خط امام انجام دهد اما درباره مجمع روحانیون مبارز که بنده با آنها نشست و برخاست داشته‌ام...

 البته شما جزء اعضای هیات موسس مجمع روحانیون هم بودید.

 بله، اول اسم ما را به عنوان اعضای موسس گذاشتند و من هم به دو دلیل این موضوع را تکذیب نکردم، اول اینکه فکر کردم من و  آقای کروبی 50 سال سابقه دوستی داریم و نکته دوم این بود که وقتی آقای ری‌شهری خدمت امام رفتند به ایشان گفت که دستور دهید تا مجمع روحانیون به جامعه روحانیت بازگشته و یک‌کاسه شوند اما امام فرموده بود صلاح در این است که چند صدایی شود. بعد بنده به جلسه مجمع روحانیون رفتم اما دیدم در جلسات آنها چیزی که برایشان مطرح نیست مشکلات مردم است.

 انسان قدرت‌طلب شود نان را به نرخ روز می‌خورد

تمام تلاش و حرفشان وقتی دور هم جمع می‌شوند این است که اگر در راس قدرت‌اند چه برنامه‌ای بریزند که حریف فردا نتواند قدرت را از آنها بگیرد و اگر در راس کار هم نباشند حرفشان این است که چه کار کنیم قدرت را در دست بگیریم، وقتی انسان قدرت‌طلب شود نان را به نرخ روز می‌خورد، وقتی امام آن مَرد دشمن‌شناس در راس قدرت بود و آمریکا را بزرگترین خطر برای بشر می‌دانست، آنها ضد آمریکایی بودند، اما بعد از فوت امام وقتی شرایط عوض شد آنها دچار چرخش 180 درجه‌ای شدند.

وقتی آقای خاتمی رئیس جمهور شد کسانی که تا قبل از آن اگر فردی اسم مذاکره با آمریکا را می‌برد او را کافر می‌دانستند اما یکدفعه تغییر سیاست دادند و گفتند دیگر اینگونه شعارها راه به جایی نمی‌برد، البته من نمی‌گویم همه اینگونه بودند چرا که در مجمع روحانیون کسانی بودند که مخلص بودند اما صدایشان به جایی نمی‌رسید. وقتی افراد ابن‌الوقت شوند دنبال مواضعی می‌روند که با منافعشان همخوانی داشته باشد. 

 شما در صحبت‌های خود اشاره کردید که منافقین در بیت امام نفوذ کرده‌اند در این باره مصداقی‌تر صحبت بفرمائید.

 آنها عملا آنجا هستند، کسانی که در بیت منتظری‌اند عملا در بیت امام هم نفوذ دارند، من اسم نمی‌آورم اما آنها با یکدیگر قرابت دارند. 
برچسب ها: منتظری ، روحانی
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار