عباس عبدی در گفتگویی که با روزنامه اعتماد داشت گفت: اصلاحطلبان در انتخابات 96 باید حمیات موثر و غیرمشروط از روحانی داشته باشند و وارد شعارهای سهمخواهانه نشوند.بخش هایی از این گفتوگو را در ادامه بخوانید؛
اصلاحطلبان در انتخابات پيش رو چگونه بايد وارد عمل شوند؟
حمايت موثر و حتي غيرمشروط! برخيها گمان ميكنند كه چنين حمايتي دست طرف را باز ميگذارد تا كارهايي را انجام دهد كه به نفع اصلاحطلبان نيست. بله اين برداشت به ظاهر منطقي از ماجراست. ولي بنده در اين مورد عكس اين را فكر ميكنم. حمايت موثر و مشاركتجويانه، فضايي را ايجاد ميكند كه بازيگر موردنظر مجبور است در اين فضا بازي كند. اين اشتباه است كه ذهن بازيگر را به مسائل بده و بستان معطوف كنيم. البته نقد كردن دولت فارغ از اين مساله است ولي سهمخواهي به كلي غلط است و برخي سهمخواهان هستند كه فضاهاي مشروط را ايجاد و سهمخواهي خود را پشت اصلاحطلبي پنهان ميكنند. مساله امروز كشور قدرتگيري اصلاحطلبان نيست، بلكه مساله اصلي قدرتمند شدن اصلاحطلبي است و چه بسا اين كار از طريق برخي نيروهاي اصولگرا بهتر و پايدارتر محقق شود. مواظب باشيم فريب شعارهاي سهمخواهانه را نخوريم.
انتظار اصلاحطلبان از روحاني و دولت احتمالي وي در سال ٩٦ چيست؟ آيا او ميتواند و بايد مطالبات اختصاصي اصلاحطلبان را نيز برآورده كند؟
تثبيت دستاوردهاي خارجي؛ عاديسازي وضع كشور، ادامه ثبات اقتصادي و كنترل نسبي تورم و حركت دادن به اقتصاد، ايجاد فضاي عمومي براي ظهور و بروز كنشهاي مدني و... اينها همه در سه سال اخير كمابيش رخ داده و بايد تداوم پيدا كند. يك دولت اصلاحطلب چه كارهايي بيش از اين دستاوردها ميتوانست يا ميخواست انجام دهد؟ البته بنده واقف هستم كه در برخي موارد نيروهايي در مصدر امور هستند كه قادر به تحقق اين اهداف نيستند و حتي باور به آنها ندارند و بدتر اينكه مخالف هم هستند. بله اينها از جمله ضعفها است، بايد كمك كرد كه حل شود ولي اينها مصاديق حاشيهاي است. بنابراين نميدانم مطالبات اختصاصي يعني چه؟ اگر منظورتان حصر است كه اين موضوعي است ميان اصلاحطلبان و حكومت، خودشان بايد آن را حل كنند، نه اينكه انتظار حل آن را از دولت داشته باشند. اصولا سطح اين مساله فرق دارد.چند روز پيش در جمعي از دوستان همين مساله طرح شد، وقتي نظرم را دادم، گفتند كه روحاني شعار رفع حصر را داد. من هم گفتم چون شما خوشتان ميآمد اين شعار هم داده شد، بايد شما عقل ميداشتيد و باور نميكرديد! من از روز اول هم آن را باور نكردم. اگر كسي بگويد به من راي بدهيد و قول ميدهم وزنه يك تني را يكضرب بزنم. شايد براي او ايراد باشد كه چنين ادعايي را كرده، ولي ما كه اين ادعا را ميپذيريم، از خودمان رفع مسووليت نكنيم. بايد ميدانستيم كه اين مساله در حوزه اختيارات و حتي قدرت او نيست.
آيا در انتخابات سال ٩٦ روحاني بيش از سال ٩٢ به حمايت اصلاحطلبان نياز دارد؟
اين پرسش از اساس نادرست است و متاثر از يك ذهنيت انحرافي سياسي است. اساسا اصلاحطلبان از كسي نبايد حمايت كنند، آنان بايد بازي خودشان را انجام دهند و گمان كنند كه روحاني بهتر از ديگران ميتواند نقش مناسبي را در اين بازي ايفا كند. ما نه از روحاني، از هيچ كس ديگر نبايد حمايت كنيم، ما بايد خطمشي خود را داشته باشيم و بعد ببينيم كه چه كسي بهتر و موثرتر و عمليتر از همه ميتواند در اين خطمشي ايفاي نقش كند. مثل تماشاگراني كه تيم ملي فوتبال خود را حمايت ميكنند، پيروزي آن تيم را پيروزي خود ميدانند، بنابراين حمايت از تيم ملي، يك گزينه در كنار ساير گزينهها نيست، اين كاري است كه بايد انجام دهيم. بنابراين اصلاحطلبان هستند كه بايد دنبال كسي بگردند كه نقش مناسبي براي آنها ايفا كند و نه برعكس.