امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
عبدالرحیم سوارنژاد : می گویند روزی حضرت آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری (ره) با جمعی از تجار و کسبه و مومنین در کاروانسرایی نشسته بودند . جمع حاضر مسائل دینی را از ایشان سئوال می کردند و حضرت شیخ به آرامی پاسخ می دادند. ناگهان حال شیخ تغییر نمود و دگرگون گردید و شروع به گریستن نمودند همه اطرافیان مبهوت و متعجب به او می نگریستند که علت گریه آن بزرگوار چیست. سرانجام یک نفر پرسید: آقا گریه شما برای چیست؟ آقا با دست به گوشه ای اشاره نمودند الاغی که تازه بار را بر زمین گذاشته بود را به جمعیت نشان داد . سپس با چشم های گریانش گفت: این الاغ را ببینید! من او را نگاه میكردم؛ دیدم پس از بارگیری به من نگاه میكند و با نگاه خود به من میگوید: ای شیخ! ای عالم و ای انسان! دیدی من چگونه بارم را به سلامت به منزل رساندم، آیا تو هم بار خویش را، یعنی بار امانت را سالم به منزل رسانیدی؟ گریهام برای این است كه یك حیوان چگونه میتواند با سربلندی بارش را به منزل برساند؛ اما من كه انسان هستم، نتوانم و در نتیجه، پیش مولایم سرشكسته هستم.
انسان هایی که بزرگ می شوند و در دل ها جای می گیرند به این دلیل است که از همه پدیده ها و فعل و انفعالات درون هستی درس می گیرند و سخن ها را بدرستی می شنوند و زبان بی زبانی که سوزناک ترین زبان است را در می یابند. آنان این درس را نه برای فخر و مباهات بلکه جهت کسب رضای خالق هستی و تدبیر برای آخرت اندیشی خویش می آموزند و همین گریه های شیخ از درک و فهم فوق العاده او ست که او را برای مردم عزیز می دارد و در قلب ها محبوب می سازد زیرا به غیر اندیشه نمی نمود می گویند شیخ در مسجدی منبر می رفت و روضه می خواند ، جمعیت زیادی همیشه پای منبرش بودند و دیگران به او حسادت نمودند و قرار گذاشتند او را تحقیر کنند. شیخ در مراسمی که در مسجد برگزار می شد شرکت می نمود و در بالای مجلس می نشست و تصمیم گرفتند در مجلس زودتر بروند و بالا را به خود اختصاص دهند تا شیخ نتواند بالا نشین شود. این کار را انجام دادند و شیخ وارد شد و هنگام ورود نگاهی به بالای مجلس نمود و مشاهده کرد که جای خالی در آنجا نیست و افراد فشرده کنار هم نشسته اند! لذا همانجا بر زمین نشست. افراد دیگری که قصد حضور در شبستان مسجد را داشتند با مشاهده شیخ به پشت سر او می رفتند و می نشستند و به خود اجازه نمی دادند که جلوتر از شیخ بنشینند! آنهایی که بالا نشسته بودند متعجب شدند که چرا شبستان مسجد خلوت است و کسی وارد نشده است و یکی از آنان برخاست تا به درون حیاط مسجد برود و نگاهی بیندازد با مشاهده جمعیت در پشت سر شیخ که تا بیرون از مسجد ادامه داشت شرمنده گردید و به جای خود بازگشت و متوجه گردیدند که محبوبیت و فرورفتن در دلها کار ساده ای نیست و عزت و عشق را خدا می دهد و هرگز به دست آدمی نمی افتند و به راز نشستن شیخ در بالای مسجد پی بردند و فهمیدند که بدون دلیل او بالا نشین مجلس نگردیده است. انسان های بزرگ نشانه ای از بزرگی و عظمت خداوند هستند که خصوصیت بارزشان فقط اتکا به خداوند است همانی که از همه بالاتر است.