شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۵۰۲۹
تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۳۹۱ - ۱۴:۴۶

 

عبدالرحیم سوارنژاد : می گویند روزی حضرت آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری (ره) با جمعی از تجار و کسبه و مومنین در کاروانسرایی نشسته بودند . جمع حاضر مسائل دینی را از ایشان سئوال می کردند و حضرت شیخ به آرامی پاسخ می دادند. ناگهان حال شیخ تغییر نمود و دگرگون گردید و شروع به گریستن نمودند همه اطرافیان مبهوت و متعجب به او می نگریستند که علت گریه آن بزرگوار چیست. سرانجام یک نفر پرسید: آقا گریه شما برای چیست؟ آقا با دست به گوشه ای اشاره نمودند الاغی که تازه بار را بر زمین گذاشته بود را به جمعیت نشان داد . سپس با چشم های گریانش گفت: این الاغ را ببینید! من او را نگاه می‏كردم؛ دیدم پس از بارگیری به من نگاه می‏كند و با نگاه خود به من می‏گوید: ای شیخ! ای عالم و ای انسان! دیدی من چگونه بارم را به سلامت به منزل رساندم، آیا تو هم بار خویش را، یعنی بار امانت را سالم به منزل رسانیدی؟ گریه‏ام برای این است كه یك حیوان چگونه می‏تواند با سربلندی بارش را به منزل برساند؛ اما من كه انسان هستم، نتوانم و در نتیجه، پیش مولایم سرشكسته هستم.

انسان هایی که بزرگ می شوند و در دل ها جای می گیرند به این دلیل است که از همه پدیده ها و فعل و انفعالات درون هستی درس می گیرند و سخن ها را بدرستی می شنوند و زبان بی زبانی که سوزناک ترین زبان است را در می یابند. آنان این درس را نه برای فخر و مباهات بلکه جهت کسب رضای خالق هستی و تدبیر برای آخرت اندیشی خویش می آموزند و همین گریه های شیخ از درک و فهم فوق العاده او ست که او را برای مردم عزیز می دارد و در قلب ها محبوب می سازد زیرا به غیر اندیشه نمی نمود می گویند شیخ در مسجدی منبر می رفت و روضه می خواند ، جمعیت زیادی همیشه پای منبرش بودند و دیگران به او حسادت نمودند و قرار گذاشتند او را تحقیر کنند. شیخ در مراسمی که در مسجد برگزار می شد شرکت می نمود و در بالای مجلس می نشست و تصمیم گرفتند در مجلس زودتر بروند و بالا را به خود اختصاص دهند تا شیخ نتواند بالا نشین شود. این کار را انجام دادند و شیخ وارد شد و هنگام ورود نگاهی به بالای مجلس نمود و مشاهده کرد که جای خالی در آنجا نیست و افراد فشرده کنار هم نشسته اند! لذا همانجا بر زمین نشست. افراد دیگری که قصد حضور در شبستان مسجد را داشتند با مشاهده شیخ به پشت سر او می رفتند و می نشستند و به خود اجازه نمی دادند که جلوتر از شیخ بنشینند! آنهایی که بالا نشسته بودند متعجب شدند که چرا شبستان مسجد خلوت است و کسی وارد نشده است و یکی از آنان برخاست تا به درون حیاط مسجد برود و نگاهی بیندازد با مشاهده جمعیت در پشت سر شیخ که تا بیرون از مسجد ادامه داشت شرمنده گردید و به جای خود بازگشت و متوجه گردیدند که محبوبیت و فرورفتن در دلها کار ساده ای نیست و عزت و عشق را خدا می دهد و هرگز به دست آدمی نمی افتند و به راز نشستن شیخ در بالای مسجد پی بردند و فهمیدند که بدون دلیل او بالا نشین مجلس نگردیده است. انسان های بزرگ نشانه ای از بزرگی و عظمت خداوند هستند که خصوصیت بارزشان فقط اتکا به خداوند است همانی که از همه بالاتر است.

 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار