امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
فريدون عباسي، رئيس پيشين سازمان انرژي اتمي ايران زماني از حضور، تعريف و تمجيد محمود احمدينژاد در سازمان انرژي اتمي خوشحال بود و خود را از حلقههاي نزديك به رئيسجمهور وقت محسوب ميكرد اما در نهايت او هم امروز و از جمله در گفتوگویش با مشرق لب به انتقاد از همان دوران و عملكرد احمدينژاد گشوده است، مانند تعداد ديگري از مديران منصوب احمدينژاد كه امروز مانند رقيب جدي او به مصاحبه ميپردازند و عملكرد حلقه نخست آن دولت را به چالش ميكشند.
در فضاي انتخابات و سياست ورود نميكنيد؟
من در جبهه يكتا رسمي نيستم، يكبار يكي از خبرنگاران درباره يكتا از من پرسيد، چون داشتند به شخص احمدينژاد وصل ميشدند، از من كه پرسيدند من اخبار اشتباه را تصحيح كردم، به همين خاطر از من به عنوان سخنگو ياد كردند كه موضوع تكذيب شد، برخي هم مطرح كردند كه من رابط بين جبهه پايداري و جبهه يكتا هستم كه براي خودم هم جالب بود.
يعني اين جبهه ارتباطي با احمدينژاد ندارد؟
نه اتفاقا افرادي كه آنجا ميآيند ممكن است در دولتهای نهم و دهم بوده باشند اما ارتباط چنداني با احمدينژاد ندارد.
با تفكرات احمدينژاد در دوره آخر موافق نبودند كه اين جدايي ايجاد شد؟
بالاخره نوع رفتار احمدينژاد در دولت دهم و پافشارياش براي آمدن مشايي به عنوان رئيسجمهور و مواضع خاصي كه در رابطه با برخي مباحث منطقه، مسائل داخلي و بحث آينده ايران در قطببنديهاي جهاني داشت، مورد نظر اكثريت اعضاي دولت نبود و اين دوريها ايجاد شده بود، پافشاري احمدينژاد روي كانديداتوري مشايي باعث فاصله بيشتر شد، هرچند اين ظاهر قضيه است.
باطن قضيه چه بود؟
بههرحال آن مسائلي كه مطرح بود، بحث مديريت جهان، اينكه ما با مردم اسرائيل مشكل نداريم، اينكه مومنان با هم برادر هستند و نه مسلمين، مباحثي بود كه اين سوال را مطرح ميكرد كه در قطببندي جهان ما با اسلام ميخواهيم برويم خودمان را مطرح كنيم يا با چيز ديگري كه يك بخش آن منجي و امام زمان است، اين يك مكتب فكري است كه افراد آن را نميپذيرند، اعضاي دولت بيداري اسلامي را قبول داشتند.
زماني كه شما در دولت بوديد احمدينژاد اين مباحث را مطرح ميكرد، آن زمان كسي از اعضاي دولت نظر مخالفت خود را ابراز كرد؟
تا آنجايي كه ديدم مطرح شده.
احمدينژاد چه برخوردي داشت؟
برخورد عادي انجام ميداد و خيلي هم بحث نميكرد، چون دولت جاي بحث نبود بلكه جاي انجام كارهاي مملكت بود.
حلقه خاص اطراف احمدينژاد تاثيرگذار نبود؟
حتما اينگونه بوده است، وقتيكه شما فردي را به عنوان مشاور، رئيس دفتر و معاون اجرايي ميگذاريد حتما تاثيرگذار است، وقتي خيلي اوقات با آنها نشست و برخاست شود حتما در يك حلقه بسته هم تصميمگيري ميشود، اين موضوع تنها مخصوص احمدينژاد نيست. حتي زماني كه من به انرژي اتمي رفته بودم چند نفر از بيرون آمدند و به من گفتند كابينه اصليات چه كساني هستند؟ ما ميخواهيم كمك كنيم، اما من گفتم نه من به مترسك در موضع معاون و مدير معتقد نيستم. من با اين شيوه كاري مخالف بودم، مثلا الان در قراردادهاي نفتي شما نگاه كنيد دولت لجاجت ميكند، وقتي ميخواهد راجع به قراردادهاي نفتي كار كند كه نبايد اينقدر جيغ و داد و مخالفت داشته باشد، ميگويد من يك دورهاي حاكم هستم و ميخواهم هر كاري در اين دولت انجام دهم، اين دولت هميشه كه نيست بخواهد تبعات سيوچهارساله ايجاد كند. در برجام هم ديديد لجاجت و پافشاري شخص رئيس دولت باعث شد براي اينكه دوقطبي برجامي در جامعه ايجاد نشود، شوراي عالي امنيت ملي و مجلس مصوباتي داشته باشند كه با شرايطي به دولت اجازه دهند كه اين لجاجت خود را اجرايي كند.
در حال حاضر تحركات احمدينژاد خيلي زياد شده و در برخي محافل سياسي گمانه اين وجود دارد كه ايشان مايل هستند به عرصه انتخابات بازگردند، اگر اين امر محقق شود اساسا جبهه يكتا مايل است احمدينژاد را به عنوان كانديدا معرفي كند يا نه؟
من ابتدا ميگويم اين تبليغي كه روي حضور احمدينژاد در سپهر سياسي كشور در سال ۹۶ ميشود بيشتر تبليغ جناح مقابل اصولگرايي يا به عبارتي جناح مقابل گفتمان انقلاب است. آنها بدشان نميآيند كه احمدينژاد را زياد مطرح كنند و اين جبهه را از هم بپاشند، يعني احمدينژاد يك ظرفيتها و محبوبيتهايي را در بين مردم دارد از اين استفاده ميكنند و روي حضور احمدينژاد زياد تبليغ ميكنند، اين باعث ميشود كه جناح اصولگرايي نتواند به يك كانديداي واحدي برسد و همه ممكن است به قول احمدينژاد كم بياورند، اين نكتهاي است كه بايد به آن توجه كنيم. بههرحال سفرهاي مختلف احمدينژاد به استانهاي مختلف يك نوع اعلام حضور است.
در صورت رياستجمهوري مجدد احمدينژاد، اگر ايشان بيايند و به شما پيشنهاد وزارت يا معاونت دهد باز هم قبول ميكنيد؟
بنده اول نگاه ميكنم ببينم شوراي نگهبان ايشان را تاييد ميكند یا نه؟ بعد مردم بهش راي ميدهند یا نه؟ اگر بخواهم مسئوليت اجرايي بپذيرم من هم شروطي دارم، مثل احمدينژاد كه يك ميثاق نامه داشت و از سوي همه از جمله من امضا شد. زماني كه ميثاق نامه را جلوي من گذاشت من خواندم، درباره يك بند به احمدينژاد گفتم اين را خودت قبول داري؟ درباره اينكه معاون امور را با رئيسجمهور هماهنگ كند، گفتم قبول داري؟ گفت بله، گفتم اگر قبول داري بقيهاش هم قابلقبول است.
شما قبول كرديد همه امور را با ايشان هماهنگ كنيد؟
وقتي من معاون هستم بايد امور را با رئيسجمهور هماهنگ كنم، من به زبان بيزباني به ايشان گفتم كه من با فرد ديگري جز خودت هماهنگ نميكنم.
منظورتان حلقه خاص اطراف آقاي احمدينژاد است؟
شما ميگويي حلقه، ببينيد آن موقع كه من در سپاه پاسدار بودم ياد گرفتم سلسله مراتب را رعايت كنم، حرمت مسئولان كشور را نگه دارم و زير بليت كسي هم نروم، در آنجا هم ميگفتم من معاون رئيسجمهورم و فقط با خودش هماهنگ ميكنم كسي را واسط نگذارند، ايشان هم به قولش عمل كرد.
يازده روز خانهنشيني احمدينژاد طيفي از طرفدارانش را دچار ريزش كرد، نظر شما درباره اين حركت احمدينژاد چيست؟
دستگاه اجرايي كشور خانه خاله نيست كه آدم قهر كند و برود، يعني چه رئيسجمهور خانهنشيني كند؟ اگر هم مشكلي وجود دارد با خانهنشيني كه حل نميشود، بالاخره در نظام ما رهبري هست، مجلس و قوه قضائیه هست، اگر هم از كسي شاكي ميشويم بايد به دستگاه قضائی شكايت كنيم.
شما به خود ايشان هم اين موضوع را متذكر شديد؟
من اصلا در اين موضوع دخالت نكردم، چون دوستاني نزديكتر به ايشان بودند، رفتند و صحبت كردند، ايشان بالاخره بعد آن يازده روز سر كارش برگشت. ما در آن يازده روز هم درگير مشكلات دستگاه خودمان بوديم. هركسي در هر كاري نبايد دخالت كند، ضمن اينكه من جزو حلقه نزديك احمدينژاد نبودم، در هر صورت اين كار ايشان يك حركت حساب شده نبود.
احمدينژاد در زماني رفتارهاي خاصي نشان داد، مثل همراهي دائم مشايي با خودش، نظر شما راجع به اينگونه رفتارهاي ايشان چيست؟
احمدينژاد نشان داد كه مشايي را خيلي قبول دارد و وي را براي بعد از خودش به عنوان رئيسجمهور بهترين آدم ميداند، اين اعتقاد خود را هم كتمان نميكرد بالاخره آزادي در كشور بوده، ايشان مطرح ميكرده، بقيه هم مخالفت ميكردند از جمله شوراي نگهبان، وقتي شوراي نگهبان صلاحيت را تاييد نكرد يعني ويژگيهاي رئيسجمهور را در مشايي نديده است و نظر شوراي نگهبان هم در نظام ما براي انتخاب صالحان اصل است.