"> امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
اکبر بهاری
مقوله ی افزایش جمعیت و تغییر هرم جمعیت از مباحثی بوده که همواره جوامع دور و نزدیک انسانی بدان پرداخته اند، زیرا که جمعیت بخصوص جمعیت جوان تداوم بخش و استمرار گر تمدن ها بوده و هستند. و امروزه نیز به انحای مختلف بحث جمعیت و البته به شکلی ظریف تر بحث ترکیب جمعیت از انگاره های امنیت ملی یک کشور تعریف می گردد و چه بسا به عنوان سلاحی گاه برای تهدید و گاه برای ارعاب روانی در جنگ نرم بهره جسته می شود. یکی از بدترین نوع بهره کشی از این نوع سلاح نرم را در مسئله فلسطین شاهد هستیم که امروزه نرخ موالید بالای اندک فلسطینیان ساکن خود بزرگترین تهدیدی است که مشروعیت نداشته اسراییل غاصب را تهدید می کند که نسل کشی و بخصوص قتل و کشتار وحشیانه مادران و فرزاندن کوچک پاسخی وحشیانه به افزایش جمعیت مسلمانان فلسطینی است. هر چند بهره جویی از آفندهای غیر انسانی چون آلوده کردن منابع آبی فلسطینیان به مواد کاهنده نرخ موالید و افزاینده سقط جنین یک روی دیگر وحشی گری این رژیم نژاد پرست در کنترل جمعیت مسلمانان است و این در صورتی است که اسراییل غاصب تنها کشوری است که از برنامه های کنترل جمعیت سازمان بهداشت جهانی مستثنی است و هم اکنون بالاترین نرخ رشد جمعیت را دارد، بطوری که در آموزه های فراماسونی صهیونیست ازدواج و تولید مثل جایگاه ویژه ای دارد و یا مسیحی جلوه دادن جنوب سودان صورت های دیگری از استکبار غرب در کاهش جمعیت مسلمانان در جهان است. این اقدامات سخیف پیامی صریح جز جهان شمول شدن پیام عشق و محبت محمد نبی در گستره گیتی ندارد و قطعا این سنت الهی است که دیر یا زود دنیا در سیطره پرچم لااله الاالله زانو خواهند زد. کشور ایران به عنوان ام القرای مسلمین از این توطئه ها مصون نمانده است و شاهدیم چطور سالهای سال در دوران طاغوت محمد رضا پهلوی دستگاه های دنیا با چنان ذوق زدگی ودر قالب پیام های چون بهداشت و سلامت، جمعیت ایران را به پایین ترین سطح خود و در این حال زبون ترین و ذلیل ترین کشور تنزل دادند. پس از انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی با تدبیر حضرت امام و با درک زیرکانه از شرایط این توطئه ها نقش برآب شدند و ایران یک نرخ بی سابقه ای رشد 2/3 % را تجربه کرد که یکی از موهبت های آن پرورش نسل انقلابی و افتخار آفرینی در جنگ 8ساله توسط جوانان 10-12 ساله ای بود که مردانه در دفاع از ایران عزیز جانفشانی نمودند. اما پس از پایان جنگ و متاسفانه رفته رفته ناتوی فرهنگی بر فرهنگ مقاومت چربید، استحاله ای فرهنگی شروع شد و باز پارامترهای سبک زندگی غربی خودی نشان داده و خود نمایی کردند و در سبک زندگی ایرانیان فرصت عرض اندام پیدا نمود . بطوری که سیاست تک فرزندی با سرمایه گزای کلان دولت ها و با حجم تبلیغات فریبنده گسترده، خواه ناخواه فرهنگ غالب خانواده ایرانی گشت. بطوری که در سال های 72 کمترین شیب نزولی رشد جمعیت را ایران تصاحب می نمایید و این نرخ در 1390 به 3/1% درصد تنزل پیدا می کند، بطوری که نرخ رشد جمعیت ایران در سال 2005 به پایین ترین سطح خود در خاورمیانه می رسد یعنی کمتر از 2فرزند برای هر خانوار یعنی حداقل فرزندی که یک جامعه می تواند داشته باشد. و این نوع سیاسیت گزاری که معلول کم کاری ها و ناتوانی های دولت ها در برنامه ریزی ها و ایجاد اشتغال بود که در نهایت دولتها با پاک کردن صورت مسئله با کاهش جمعیت به حل این مشکل اقدام می نمودند که تا بحال هیچ یک از دولتها نتوانستند مشکل بیکاری را که یک مشکل مدیریتی است حل نمایند. چندی پیش رهبری معظم له در خراسان شمالی با تیزبینی و هوشیاری خاص و در اقدامی عملیاتی (Action plan ) به این مبحث وارد شده و سیاست های اتخاذ شده بعد از نیمه دوم دهه70 را اشتباه دانستند و این اشتباه آنقدر جدی بود که رهبری نیز حتی خود را در اقدامی متواضعانه مقصر دانسته و از خدا طلب عفو می نماید که بیانگر اوج احساس خطر معظم له نسبت به این امر است. و هر چند ایشان همواره در تذکر و رهنمودهای خود به مردم و مسولین ظرفیت جمعیتی ایران را 150-200میلیون نفر برآورد کرده اند که کاملا منطبق بر مطالعات علمی و برآوردهای دقیق از منابع ایران زمین است. به طوری که خیلی که متخصیصن امر کشاورزی واکولوژی از منظر امنیت غذایی معتقدند اگر سرمایه گزاری های صحیح و توجه های مناسب به کشاورزی تنها استانی مثل خوزستان گردد بدلیل داشتن منابع عظیم زمینی و زیرزمینی، این استان به تنهایی می تواند مثلا در بخش علوفه دام تمامی علوفه مورد نیاز خاورمیانه را تامین و ارز آوری به اندازه ای تمام چاه های نفت خوزستان داشته باشد. مسئله افزایش جمعیت یک مسئله ای حیاتی و راهبردی برای هر جامعه ای است که دارای آینده نگری و چشم انداز در فتح قله ها است، میباشد.بطوری که در جامعه ای اروپا بعلت فقدان جهان بینی معرفتی بنیان خانواده ها متلاشی شده و ازدواج و ادامه ی بقا با تفکرات مادی حاکمه در جامعه صنعتی اروپا در تضاد شدید است به همین دلیل نرخ رشد منفی را در این کشورهای مرفه و ثروتمند را تجربه می کنیم و با ترفندهای مختلف غیر اخلاقی و با تمنا از روشهای مذموم از جمله تلقیح مصنوعی، شبیه سازی انسان و حتی رحم های اجاره ای زنان فقیر به دنبال ادامه حیات خود هستند. کشور ایران که امروز یکی از کشورهای جوان در دنیا مطرح است، برآورد می شود درسال 2030 به کشوری با هرم سنی معکوس و با ترکیب جمعیتی پیر مبدل گردد. بدون شک منابع انسانی جوان موتور متحرک و پیشبرنده هر جامعه ای هستند. و چرخهای پیشرفت و توسعه با نیروی خلاق و جوان به حرکت در می آید.و جامعه ی مصرف زده، وابسته و بی خاصیت که جرائت هیچ گونه نوآوری و شجاعت ابتکار ندارد و تن به هر ذلت و خواری می دهد از مختصات جامعه ای ایستا ، سکون و پیر و فرتوت می باشد.که از دیدگاه امنیت ملی و پایدار در استراتژی های هر مملکتی، جمعیت جوان نکته ای غیر قابل اغماض میباشد. از نگاه دیگر، شیعه به عنوان یک مکتب جهانی و رهایی بخش و اسکتبار ستیز برای اثربخشی در جامعه ظلمانی نیازمند آن است که همواره عقبه جمعیتی بالا و بانشاط و شجاع را داشته باشد. این مکتب جهانی شمول هر چند گستره و بعد معنوی آن به واسطه مبنای فطری که دارد دیر یا زود سیطره عالم را فرا خواهد گرفت و خواه ناخواه این تفکر ناب بندهای درهم تنیده استکبار را مضمحل خواهد ساخت ولی نباید غفلت کرد که این دشمنان مکتب سرخ شهادت و سبز مهدویت از هیچ سنگ اندازی و از هیچ ابزاری در تحقیر ساختن و محدود ساختن آن ابا ندارند و نخواهند داشت.بگونه ای که حتی مایلند قشر مسلمان غیر شیعه خنثی جمعیتی افزون تر از شیعه علوی داشته باشد که نیازمند آن هستیم ضمن حفظ وحدت ، نسبت به این اقدامات خبیثانه که نشات گرفته از آبشخور صهیونیست است با نگاهی جامع بنگریم. در اثنای این ترفند تغییر جمعیت ترکیبی مسلمان غیر شیعه، ایران هدف اصلی آماج حملات بوده و تلاش های بیشماری شده که با حمایتهای مالی و معنوی در قالبهای گوناگون قومی و قبیله ای، زبانی و لهجه ای و حتی امنیتی جمعیت غیر شیعه را افزایش دهند. که در این بین سهم نحله ظاله ای وهابیت این نطفه ای حرامزاده انگلیسی - عربی بیش از بیش بوده است. متاسفانه در خواب غلفت خودمان، ترکیب جمعیت در استانهای استراتژیک کشور به صورت خزنده و پنهان در حال تغییر است. به طور که در استانهای آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان و خوزستان و برخی استانهای دیگر رفته رفته شیعه به یک اقلیت محدود و بی تاثیر تبدیل گردیده است. و باز متاسفانه بعلت غفلت مسوولین امنیتی شاهدیم در استانی بسیار استراتژیک مثل خوزستان ، که مهد و دروازه ورود شیعه به ایران بوده ،وهابیت از فقر حاشیه های اهواز و سایر شهرهای خوزستان سؤء استفاده کرده و با سیاست تطمیع، فریب و اغوا و تهییج احساسات متعصبانه نسبت به زبان و قومیت، پایگاهی اجتماعی با عقاید خاص وهابیت برای خود دست وپا کرده است. که داشتن جمعیت بالای افراد خانواده های حاشیه نشین به ایننان این فرصت را داده که بشکلی نرم و حساب شده فرهنگ و مذهب مدنظر خود را غالب نمایند وحتی شاهدیم هم اکنون وهابیت با این لشگر حاشیه نشین دارای وزن مخصوص در انتخابات محلی و استانی گردیده است. و این یک تهدید جدی است که بمب گذاری و تحریک مردم و راهپیمایی های اعتراضی، نمایشی هر از گاه وهابیت برای به رخ کشیدن قدرت خود و تضعیف وحدت ملی است، آنچه مشهود است ما یک تجزیه نرم را در حال تجربه کردن هستیم. امروزه به نظر نیاز مبرم است تا کار از کار نگذشته با بازگشت به خویشتن خویش و باز تعریف ارزش های معنوی خود و تمسک به ارزش های دینی و ملی خودمان و رهنمودهای قران کریم، بنیان خانواده را محترم و مقدس شمرده و بدان احترام بگذاریم و سرمایه های معنوی از جمله ازدواج، مهر ومودت و سکینه به عنوان سنت موکده پیامبر و احیای واژگان از جمله فرزند موهبت الهی، فرزند صالح گلی از گلهای بهشت و ایجاد راهکارهای آسان دستیابی به ازدواج دایمی به عنوان تنها ابزار بقا نسل، مسئله افزایش جمعیت و تکثر اولاد را جدی بگیریم. بلاشک با حاکم شدن نگاه معرفتی بر روابط اجتماعی مان ، ازدواج ها به امری آسان و تسهیل شده مبدل گردیده و بدعتهای مذموم که به عنوان تهدیدهای جدی زندگی مشترک بیان می گردند از جمله مهریه های سنگین و تجملات غیر لازم و پیش شرط های غیر منطقی که سعادت آور نیستند،برچیده خواهد شد و شاهد تقویت بنیان خانواده و کاهش پدیده طلاق و تبعات طلاق از جمله افزایش بزهکاری در جامعه خواهیم بود. وباید به قانون طبیعت که همانا بقا نسل است احترام بگذاریم و یادمان باشد کاری نکنیم که به قانون طبیعت بر بخورد.