مراسم رونمایی از آلبوم «طریق عشق» به آهنگسازی پرویز مشکاتیان، خوانندگی محمدرضا شجریان و همراهی گروه موسیقی
مراسم رونمایی از آلبوم «طریق عشق» به آهنگسازی پرویز مشکاتیان، خوانندگی محمدرضا شجریان و همراهی گروه موسیقی «عارف» ظهر دوشنبه ۵ مهر ماه در تالار وحدت تهران برگزار شد.
پرویز پرستویی بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون در ابتدای این مراسم رونمایی با قرائت متنی که فرازهایی از آن در فواصل مختلف برنامه ارائه میشد، از مقام هنری محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان تجلیل کرد.در بخشهایی از این متن آمده است: «فراز اول: من مجری نیستم و مجریگری نمیدانم... سخنران هم نیستم و از فنون سخنوری سررشته ندارم. بنابراین اگر میبینید در مقابلتان ایستادهام، نه برای سخنرانی آمدهام و نه سیمای مجریگری دارم... من شاید به نمایندگی از جامعه هنری، شاید به عنوان عضوی از پیکر فرهنگ و هنر، شاید به افتخار دوستی، شاید به رسم صدایی از حنجره ایران و حتی شاید تنها و تنها به خاطر دل خودم، اینجا ایستادهام... من آمدهام تا از عشق بگویم و از «طریق عشق» که مسلک آفریننده اثر است... مسلک خسرو آواز این مرز و بوم... و حاصل راز و نیاز و سیر و سلوک او در اشعار مولانا و حافظ در کنار پرویز مشکاتیان و گروه فاخر عارف... من آمدهام بلکه بتوانم اندکی و تنها اندکی، در این خمره افیون را بگشایم و دعوت کنم عالم و آدم را به مستی از نوش شهد نوشینش... فراز دوم: سخت میشود کارَت وقتی قرار باشد از شجریان بگویی، گفتنی نیست این روح نجیب... گفتنی نیست مَرد... مگر ادبیاتی وجود دارد که بتواند قدردانی از تو را به واژه بکشد؟ مگر میشود قدر دانست کسی را که نای و نوای موسیقی یک کشور، سنت یک کشور و اعظم هویت فرهنگی یک کشور قائم به هنر بیبدیلش شد؟!
مگر شدنی است تعریف حنجره یک سرزمین با کلمات؟! البته که تنها راه سخن گفتن با تو، همانا «طریق عشق» است که خودت بر ما ارزانی داشتی... البته که خجسته است رونمایی از این اثر ماندگار... البته که قدر میشناسیم هبهات را... البته که تا عرش صعود میکنیم بر بالهای این اثر. البته که سالاری صدا برازندهات است...» در بخشهایی از فراز سوم و چهارم متن پرستویی آمده بود: قصه کیمیا و کیمیاگر را شنیدهاید؟ نقل بسیار سادهای است... کیمیاگر از فلز، هر فلزی، طلا میسازد یعنی او موادی را در اختیار دارد که همه دارند، ولی کاری را بلد است که هیچکس بلد نیست... میگویند این کار، بسیار سخت و ناشدنی است... میگویند کیمیا نایاب است و دستنیافتنی... میگویند کیمیاگر «مثل هیچکس» است.
میگویند شاید قرنها بگذرد و کیمیاگری دیده نشود... سخت بود، سختتر هم شد... «صبح است ساقیا»، «همراه شو عزیز»، «بیداد»، «شیدایی»، «یوسف خوشنام» و سایر نغمههای مشکاتیان را بشنوید تا ببینید این کیمیاگر چه کرده است. ببینید این نابغه موسیقی سنتی، در این آلبومها، با کیمیایش از نوا، از دل سنتور، از درون، روح زلالش، از عمق وجودش چگونه بستری زرین برای جاری شدن صدای آسمانی شجریان خلق کرده است و حالا... حالا به «طریق عشق» گوش بسپارید و تفاوت فلز و طلا را لمس کنید. فراز چهارم: نگفتم سخت است... حرف میزنی تمام او را نگفتهای، تصاویر را تماشا میکنی و تمام او را ندیدهای. نواهای سحرآمیزی در فضا طنین میافکند و تمام او را نشنیدهایم... از آلبومی که منتشر نشده، پرفروش است و نایاب، رونمایی میشود و زینهار... که همه او را ندیدهایم... تلاش سودی ندارد... این جنگ، مغلوبه است... وارد کارزار نشو!
او خود میداندار سختترین نبردهاست...از آنجا که تن به تن میجنگد برای حفظ و بقای آوای سنتی ایران و یا در جایی که صدایش را از برخی پس میگیرد ولی نوای ربنایش را تقدیم تو میکند تا با آن افطار کنی تمام روزههایت را... و لایه به لایه در وجودت نفوذ میکند، در هنگامه فرو ریختن و استوار و محکم نگهت میدارد تا با طلایهداری جرات و شهامت او، امیدوار باشی به فردایی روشنتر... نه، تلاش نکن شجریان، گفتنی نیست.. چشمانم را میبندم و غرق میشوم در طنین نفسگیر صدایت مَرد... با عشق تا کجا رفتهای؟ تا کجا آمدهای؟ تا طلاکوب شدن نامت بر برگ عظیمی از تاریخ ایران عزیز... تا جاودانه شدن در این دفتر... حلالت باد حلاوت این جاودانگی که سزاوار آن است... این مردم رنجدیده شهادت میدهند شایستگیات... خسرو آواز ایران؟!... نه... شوالیه آواز؟!... نه... پرچمدار بقای موسیقی سنتی؟!... نه... حنجره طلایی؟! نه... تکرارناشدنی؟!... نه... دردانه هنر آواز سنتی... نه... نشد... و نمیشود...
رونمایی کردیم از «طریق عشق» ولی نشد از تو قدردانی کنیم... نمیشود دیگر... دلیلش گفتنی نیست و در ظرف واژه جا نمیگیرد... چشمانم را میبندم و غَرق میشوم در نوایت... چشم میگشایم... همایون است که تربیت حنجرهاش را در مکتب آموزگاری چون تو به رخ میکشد... و لبخندی که چهرهات را روشن کرده است، در وجودم جاری میشود و خیره میماند به برق چشمانت... مگر میشود که طلای مذاب، عیار داشت؟! قدردانی به چه کارَت میآید مَرد؟ تو جاودانه شدهای... شجریان هرگز تمام نمیشود...»
پخش یک فیلم کوتاه با مضمون مصاحبه با اعضای کنسرت گروه عارف در زمان حیات زندهیاد پرویز مشکاتیان و اجرای دو قطعه «خزان» و «الا یا ایها الساقی» به آهنگسازی زندهیاد پرویز مشکاتیان و نوازندگی بیژن کامکار، ارژنگ کامکار، بابک غسالی، آیین مشکاتیان و سهراب پورناظری و خوانندگی همایون شجریان، بخشهای دیگر مراسم رونمایی از آلبوم «طریق عشق» بود.
همایون شجریان قبل از آغاز اجرای این دو بخش گفت: بسیار ممنونم که با آمدنتان به این مجلس رونق بخشیدید. هربار که برای برگزاری کنسرت یا چنین مراسمی پیشروی شما قرار میگیرم، خودم را خیلی کوچک احساس میکنم اما به هر حال امیدوارم این برنامه مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد. وی افزود: در طول برنامه که با همراهی جناب پرویز پرستویی نازنین همراه بود، تصاویری پخش شد که خیلی سعی کردم خودم را کنترل کنم اما این اتفاق نمیافتاد چرا که بر این باورم الحق جای من اینجا نبود، زیرا جای پدر بود که اینجا بنشیند و همراه با عزیزان گروه «عارف» برنامهای را اجرا کند.
البته متاسفانه به دلیل وضعیت جسمانی ایشان که نمیتواند از منزل بیرون بیاید و هماکنون مشغول فیزیوتراپی است، نتوانست در این مراسم حضور پیدا کند. من امیدوارم با انجام مراحل تکمیلی درمان، پدرم به کارهای روزمره خود ادامه دهد. به هر حال در این اجرا استاد بیژن و ارژنگ کامکار دو تن از اعضای گروه موسیقی عارف به من افتخار دادند که در اجرای ما حضور داشته باشند و من بر این باورم که اجرای ما با حضور این عزیزان رنگ و بوی دیگری گرفت.