امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
چرا احمدينژاد حضور يا عدم حضورش در انتخابات رياستجمهوري آينده را به نظر رهبري گره زد و چرا با حضور ايشان در انتخابات مخالفت شد؟
مقام معظم رهبري در ديداري كه با آقاي احمدينژاد داشتند به ايشان توصيه كردند در شرايط كنوني به مصلحت نيست شما در انتخابات رياستجمهوري شركت كنيد. رهبری آقاي احمدينژاد را از حضور در انتخابات منع نكردند، بلكه به ايشان توصيه كردهاند. با اين وجود ديدگاههاي مقام معظم رهبري براي اصولگرايان حجت شرعي دارد و اصولگرايان همواره خود را تابع نظرات و ديدگاههاي «ولي فقيه» ميدانند. آقاي احمدينژاد نيز در پاسخ به توصيه مقام معظم رهبري يك نامه نوشتند و در آن نامه عنوان كردند در انتخابات آينده شركت نخواهند كرد. به نظر من ما بايد به نامه آقاي احمدينژاد به ديد مثبت نگاه كنيم و مساله را پيچيده نكنيم. برخي از افراد با توجه به سابقه آقاي احمدينژاد در برخي مسائل مانند يازده روز خانهنشيني يا انتخاب آقاي مشايي بر اين باورند كه ممكن است آقاي احمدينژاد در آينده رفتاري نشان بدهد كه با نامهاي كه نوشته در تناقض قرار بگيرد. حضرت امام بارها عنوان كردهاند «ملاك حال فعلي افراد است». به نظر من مقام معظم رهبري يك افق وسيع و گسترده را ميديدند كه چنين توصيهاي به آقاي احمدينژاد كردند. بدون شك اگر آينده نگري مقام معظم رهبري در اين زمينه وجود نداشت و آقاي احمدينژاد در انتخابات آينده شركت ميكرد چه بسا اتفاقات بدتر از سال۸۸ در كشور به وجود ميآمد. هنگامي كه ما از هماكنون ميتوانيم وضعيت انتخابات آينده را پيشبيني كنيم كه با حضور آقاي احمدينژاد ممكن است كشور در يك بحران جدي قرار بگيرد و آب به آسياب دشمن ريخته شود، چرا نبايد از وقوع چنين وضعيتي جلوگيري كرد؟
به نظر ميرسد هواداران احمدينژاد به دنبال بهدست گرفتن كرسيهاي شوراي شهر تهران و در نهايت انتخاب احمدينژاد به عنوان شهردار تهران هستند. به نظر شما آيا احمدينژاد به دنبال كرسي شهرداري تهران است؟
اگر فرض را بر اين بگيريم كه هواداران آقاي احمدينژاد به دنبال بهدست گرفتن كرسيهاي شوراي شهر تهران هستند و در نهايت نيز به موفقيت دست پيدا كنند، با اين وجود آقاي احمدينژاد به دنبال شهرداري تهران نخواهد بود. مديران ما مدتهاست اين مساله را ياد گرفتهاند كه اگر از ردههاي مديريتي پايين به ردههاي مديريتي بالا دست پيدا كردند ديگر هيچگاه به پايين بازنگردند. در نتيجه در شرايط عادي از بالا به پايين آمدن احمدينژاد نيز اتفاق نخواهد افتاد. از سوي ديگر در شرايط كنوني آقاي احمدينژاد به ليدر يك جريان سياسي تبديل شده است. يك ليدر سياسي نيز هيچگاه شخصا وارد كارهاي اجرايي نميشود. به نظر من احمدينژاد بيش از آنكه به حضور در مديريت اجرايي بينديشد به «پدرخواندگي» جريان متبوع خود و حتي «پدرخواندگي» در انتخابات رياستجمهوري ميانديشد.
تحليل برخي از اصلاحطلبان اين است كه عدم حضور احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري سبب وحدت بيشتر اصولگرايان و در نهايت به ضرر آقاي روحاني تمام خواهد شد. به نظر شما حضور يا عدم حضور احمدينژاد چه تاثيري در رويكرد اصولگرايان براي اجماع خواهد داشت؟
سفرهاي اخير آقاي احمدينژاد به شهرهاي مختلف كشور و سخنراني در اين شهرها براي بازسازي پايگاه راي و گفتمان خود در مناطق مختلف كشور بود. با اين وجود به نظر من آقاي احمدينژاد در عين حالي كه اين سفرها را انجام ميداد اما قصد نداشت شخصا در انتخابات حضور پيدا كند. آقاي احمدينژاد به دنبال اين بود كه با بازسازي گفتمان خود در مناطق مختلف كشور در نهايت يك فرد خاص را وارد رقابتهاي انتخاباتي كند و خود نقش «پدرخواندگي» را براي وي بازي كند. بدون شك هنگامي كه آقاي احمدينژاد در انتخابات حضور پيدا نكند، اجماع اصولگرايان راحتتر شكل ميگيرد. به هر حال احمدينژاد يكي از طيفهاي اصولگرايي را رهبري ميكند كه هشت سال در كشور قدرت را در اختيار داشته و به همين دليل از نفوذ قابل توجهي در بين پايگاه راي اصولگرايان برخوردار است. در نتيجه هنگامي كه آقاي احمدينژاد در انتخابات شركت نكند، بخش قابل توجهي از آراي ايشان به سود كانديداي نهايي اصولگرايان سرريز خواهد شد. به همين دليل اصولگرايان بايد قدر عدم حضور آقاي احمدينژاد در انتخابات را بدانند و از اين فرصت استفاده كنند. اصولگرايان بايد اين نكته را بپذيرند كه تنها يك طيف خاص نيست كه اصولگرايان را رهبري ميكنند. اصولگرايان بايد به ايدههاي «نو» و نيروهاي جوان و خوش فكر خود اهميت بدهند و گمان نكنند ميتوانند بدون نظرخواهي از آنها به جاي آنها تصميمگيري كنند.
احمدينژاد۹۶ چه كسي است؟
من نميتوانم از كسي نام ببرم؛ اما احمدينژاد كسي را مورد نظر دارد كه ادبيات و منش وي را ادامه بدهد و از وي حرف شنوي داشته باشد. بايد در نزديكان احمدينژاد جستوجو كرد كه در شرايط كنوني چه كسي داراي چنين ويژگيهايي است ومورد حمايت احمدينژاد است و از همه مهمتر از وي حرف شنوي دارد. از سوي ديگر احمدينژاد با نگاهي زيركانه به دنبال استفاده از پتانسيلهاي قوميتي در انتخابات بود. به نظر من احمدينژاد به دنبال گزينهاي است كه دارای ريشههاي قوميتي مانند ترك، لر وكرد باشد تا بتواند انگيزههاي قوم پشتيبان وي را براي انتخابات تحريك كند.
آيا در شرايط كنوني اصولگرايان داراي گزينهاي هستند كه بتواند آقاي روحاني را در انتخابات رياستجمهوري۹۶ شكست دهد؟ اصولگرايان براي رقابت با آقاي روحاني از گزينههاي قديمي و شناخته شده خود استفاده ميكنند يا اينكه به دنبال معرفي يك چهره جديد خواهند بود؟
برخي از اصولگرايان عنوان ميكنند ممكن است در مقابل آقاي روحاني سكوت كنيم و هيچ گزينهای معرفي نكنيم. به نظر من اين رويكرد با حضور حداكثري مردم در انتخابات و فرمايشات مقام معظم رهبري منافات دارد. اقشار مختلف مردم در شرايطي بهصورت باشكوه و همهجانبه در انتخابات شركت ميكنند كه كانديداهايي در انتخابات حضور داشته باشند كه ديدگاههاي آنها را نمايندگي كند. اگر تنها يك يا چند كانديداي محدود در انتخابات حضور داشته باشند، فضاي انتخابات پرشور و با نشاط نخواهد بود. از سوي ديگر روايتهاي مختلفي وجود دارد كه آقاي روحاني به دلايلي قصد ندارد در انتخابات آينده شركت كند و در اين زمينه ترديد دارد. با اين وجود اگر آقاي روحاني در انتخابات شركت كند، اصولگرايان بايد به فكر معرفي يك گزينه راي آور در مقابل ايشان باشند. اگر اصولگرايان تمايل دارند از آقاي روحاني حمايت كنند بايد براي طرفداران خود استدلال منطقي داشته باشند. در نتيحه اصولگرايان نميتوانند به هر دليلي به طرف آقاي روحاني گرايش پيدا كنند. اصولگرايان نبايد به دنبال معامله با آقاي روحاني باشند كه مثلا از ايشان حمايت كنند تا چند وزير در كابينه داشته باشند. اين رويكرد در راستاي منافع ملي نيست بلكه بيشتر مبتني بر دغدغههاي فردي و گروهي است. اصولگرايان بايد به دنبال گزينهاي باشند كه داراي عقبه مديريتي قوي باشد. آدم خوب بودن با مدير خوب بودن متفاوت است. برخي از مديران در مقاطع گذشته عملكرد قابل قبولي داشتهاند اما در شرايط كنوني نميتوانند جوابگوي چالشهاي مديريتي كشور باشند. تا زماني كه معيار مشخصي براي سنجش توانايي مديران در كشور وجود نداشته باشد، وضعيت مديران به همين صورت خواهد بود.
روي كار آمدن يك رئيسجمهور جديد در سال۹۶ با توجه به حضور ايران در مرحله پسابرجام و خطرات منطقهاي و جهاني يك فرصت محسوب ميشود يا يك خطر؟
اگر قرار بود با تغيير يك وزير يا رئيسجمهور امورات جاري كشور متوقف شود كه تاكنون كشور تعطيل شده بود. با اين وجود روي كار آمدن يك رئيسجمهور جديد در انتخابات سال۹۶ در مديريت كشور اخلال ايجاد خواهد كرد. به نظر من همه دولتهاي پس از جنگ تحميلي به صورت سليقهاي كشور را اداره كردهاند. برنامه دولت آقاي روحاني در طول سه سال گذشته اين بوده كه با مذاكره با قدرتهاي جهاني و توافق برجام در زندگي مردم تغييرات مثبت ايجاد كند. اين در حالي است كه در طول سه سال گذشته مردم هيچ گونه تغيير محسوسي در زندگي خود احساس نكردهاند. اگر آقاي روحاني قصد دارد در انتخابات آينده به پيروزي برسد بايد يك استراتژي و برنامهريزي مدون به مردم ارائه كند. در غير اين صورت حمايت مردم از ايشان درهالهاي از ابهام قرار خواهد گرفت.
اصولگرايان همواره در آستانه انتخابات با عدم اجماع و چنددستگي مواجه بودهاند. در شرايط كنوني اصولگرايان براي رسيدن به وحدت در انتخابات رياستجمهوري۹۶ با چه چالشهاي مواجه هستند؟
اصولگرايان اگر همچنان رويكردهاي گذشته را در پيش بگيرند قطعا در انتخابات آينده شكست خواهد خورد. اصولگرايان نبايد همچنان به چهرههاي قديمي خود در زمينه تصميمگيري اكتفا كنند بلكه بايد از چهرههاي جديد و جوان خود استفاده كنند. دوراني كه تنها يك عده محدودي براي اصولگرايان تصميمگيري ميكردند به پايان رسيده است. اصولگرايان قديمي كه از ابتداي انقلاب تاكنون در ادوار مختلف براي اصولگرايان تصميمگيري كرده و حلقه تصميمگيري را به اطرافيان خود محدود كردهاند بايد كم كم فضا را براي نيروهاي جوان و خوش فكر باز كنند تا هوايي تازه در اردوگاه اصولگرايي وزيدن پيدا كند. اصولگرايان بايد ديدگاه سلبي خود را نسبت به نيروهاي جوان به نگاه ايجابي تبديل كنند و گستره ديد خود را وسيعتر در نظر بگيرند. در نتيجه اگر اين اتفاقات در جريان اصولگرايي رخ بدهد، اين جريان ميتواند نسبت به نتيجهگيري در انتخابات اميدوار باشد. اما اگر چنين تغييري در رويكرد تصميمگيري اين جريان وجود نداشته باشد و اصولگرايان همچنان بر روشهاي غلط گذشته خود پافشاري كنند دوباره در انتخابات آينده شكست خواهند خورد.
حسن روحاني در كجاي بازي اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ قرار دارد؟ چرا اصولگرايان تلاش ميكنند در آستانه انتخابات رياستجمهوري مسير خود را از تندروهاي اصولگرا جدا كنند و بيشتر به حسن روحاني نزديك شوند؟
بنده بعيد ميدانم اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري آينده با يك چهره جديد وارد فضاي انتخاباتي شوند. از سوي ديگر در شرايط كنوني نگاه اصولگرايان به آقاي روحاني به منزله «خيرالموجودين» است. به نظر من اصولگرايان تمام انرژي خود را براي انتخابات رياستجمهوري سال۱۴۰۰ قرار دادهاند. اگر اصولگرايان تلاش كنند انرژي جناحي خود را در انتخابات۹۶ تخليه كنند براي انتخابات۱۴۰۰هيچ اندوختهاي نخواهند داشت و با دست خالي مواجه خواهند شد. به همين دليل اصولگرايان چهره اصلي انتخاباتي خود را براي انتخابات رياستجمهوري سال۱۴۰۰نگه خواهند داشت و در انتخابات ۹۶ تنها به فكر گرم كردن تنور انتخابات خواهند بود. از سوي ديگر اگر اصولگرايان ازچهره اصلي انتخاباتي خود در انتخابات۹۶ پردهبرداري كنند و اين چهره موفق نشود به پيروزي دست پيدا كند به صورت طبيعي باعث سوختهشدن گزينه اصلي خود در انتخابات سال۱۴۰۰ نيز خواهند شد. در نتيجه انتخابات۹۶ براي اصولگرايان حالت دستگرمي دارد. با اين وجود اصولگرايان از تمام پتانسيل سياسي و اجتماعي خود استفاده خواهند كرد تا انتخابات۹۶ به يك انتخابات پرشكوه و با حضور گسترده مردم تبديل شود.
ارزيابي شما از استراتژي اصلاحطلبان براي انتخابات چيست؟به نظر شما اصلاحطلبان با چه استراتژيای وارد رقابتهاي انتخابات رياستجمهوری خواهند شد؟
به نظر من اصلاحطلبان چارهاي جز حمايت از آقاي روحاني ندارند و ايشان گزينه قطعي جريان اصلاحات براي انتخابات است. با اين وجود برخي از اصلاحطلبان مدعي حضور آقاي عارف در انتخابات هستند كه بنده چنين پتانسيلي را در آقاي عارف مشاهده نميكنم كه در انتخابات آينده حضور پيدا كنند و موفق شوند با جريانسازي به رياستجمهوري دست پيدا كنند. آقاي عارف چهره شناخته شده و فرهيختهاي هستند و از جمله سياستمداران خوشنام كشور به شمار ميروند. به نظر من مواضع سياسي آقاي عارف به شكلهاي مختلف به رويكرد مرحوم دكتر حسن حبيبي در عرصه سياسي شباهت دارد. مرحوم دكتر حبيبي شخصيت فرهيخته و دانشمندي بودند كه هيچگاه اخلاقيات را فداي سياست نكردند و همواره در يك چارچوب اخلاقي و علمي حركت ميكردند. اگر يك استاد قوي و خوب در دانشگاه فعاليت ميكند بايد اجازه بدهيم شاگردان خوبي را براي جامعه تربيت كند. اينكه يك فرد استاد خوبي است و داراي دانش گستردهاي است دليل براين مساله نيست كه حتما وزير خوب يا رئيسجمهوري خوبي نيز خواهد شد. يكي از مشكلات مديريتي ما در پس از انقلاب اين بوده كه برخي تلاش كردهاند پاسخ مشكلات كشور را در كتابها و مقالات جستوجو كنند. اين در حالي است كه راهحل بسياري از مشكلات كشور را بايد به صورت ميداني و با تجربه و درايت پيدا كرد. ما بايد اجازه بدهيم هر شخصي در جايگاهي كه توانايي آن را دارد، مورد استفاده قرار بگيرد. نبايد جايگاه افراد را دستخوش بازيهاي سياسي کرد و همهچيز را با عينك سياسي دید.