شوشان/ کیانوش راد
يكي از اصليترين شعارهاي اصلاحطلبان، ضرورت گفتوگو و تعامل ميان اقشار مختلف اجتماعي براي افزايش درك واقع بينانه از طبقات گوناگون اجتماعي و بهتبع آن، نيازها و خواستههاي آنان است.
همچنين در ساحت سياسي و درميان گروههاي سياسي، «گفتوگو» بهترين و تنها راهحل دستيابي به حقيقت و عمل به خرد جمعي است. اگر امروز اين ايده در ميان اصلاحطلبان به عنوان يك امر پذيرفتهشده درآمده باشد كه گفتوگو، نهتنها در ميان خوديها، بلكه با گروههاي اصولگرا و همچنين، دگرانديشان و صاحبان ديدگاههاي متفاوت ضرورت دارد، طبيعي است كه انجام هر شكل از گفتوگو در ميان اصلاحطلبان و دستيابي به راهحلهاي مبتني بر خرد جمعي، اولويتي دوچندان پيدا خواهد كرد.
برهمين اساس، وجود سلايق و ديدگاههاي متفاوت در ميان اصلاحطلبان نيز نه تنها امري مذموم نيست، بلكه باید از آن استقبال نمود، اما نكته اساسي در گفتوگوهاي درون جبههاي، دستيابي به خرد جمعي و پذيرفتن قواعد دموكراتيك در تعيين راهكارها و استراتژيهاي جبهه اصلاحطلبان است. بديهي است كه از وحدت در ميان اصلاحطلبان، همه اصلاحطلبان سود خواهند برد و ازايجاد اختلاف، همه اصلاحطلبان، متضررخواهند شد.
پس عاقلانه آن است كه با وجود برخي از سلايق متفاوت، اصلاحطلبان با پذيرش رهبري رئيس دولت اصلاحات، انسجام و يكپارچگي خويش را كه شرط موفقيت آنان بوده است، تداوم بخشند.
فعاليت برخي از اصولگرايان و برخي از نهادهاي خاص در جهت ايجاد اختلاف در ميان جبهه اصلاحات، با ارائه تحليلهاي كاذب و با تحريك و زمينهسازي در اذهان برخي از اصلاحطلبان بهمنظور دستيابي به ايجاد شقاق در ميان آنها، امري تازه و غيرقابلتصور نبوده و نيست.
اصولگرايان با وضعيتي كه در شرايط كنوني دارند و در فقدان يك كانديداي مطرح در ميان خود، به اولين راه كسب موفقيت، يعني ايجاد اختلاف ميان اصلاحطلبان دلخوش كردهاند. بايد توجه داشت كه در روند سياسي پس از انقلاب و در عرصه انتخابات، بعضا تاكتيك اشتباه يك جناح باعث موفقيت جناح مقابل شده است و اصولگرايان با طرح ايجاد اختلاف درميان اصلاحطلبان، به دنبال دستيابي به مدلي، همچون انتخابات رياستجمهوري سال ۸۴ هستند.
اگرچه در انتخابات ۸۴ و يا در انتخاباتهاي ديگر، اصولگرايان بعضا با رانت سياسي و حمايتي توانسته بودند در باب عدم انسجام اصلاحطلبان به موفقيتهايي دست يابند اما واقعيت جامعه امروز ايران نشاندهنده آن است كه اكثريت كمي از مردم ايران، به شعارها و اهداف و آرمانهاي اصولگرايان دلبسته هستند و اكثريت جامعه، راهي جز اصلاحات را براي بهبود شرايط اجتماعي و سياسي و اقتصادي خويش نميبينند. به همين دليل، ضرورت حركت جبههای در ميان نيروهاي طرفدار تحول در جامعه ايران كه طيف وسيعي از اصلاحطلبان، با قرائتهاي مختلف و دگرانديشان را نيز شامل ميشود، براي پيشبرد دموكراسي و توسعه و پيشرفت در ايران، ضروري مينمايد.
متاسفانه بعضا شاهد آن بودهايم كه برخي در اردوگاه اصلاحطلبان، بدون در نظر گرفتن شرايط واقعي جامعه ايران و وزن و پايگاه اجتماعي خويش، به بيان سخناني كه بوي اختلاف و تفرقه را به مشام ميرساند، مبادرت نمودهاند.
تشكيل شوراي مشورتي و پس از آن، شكل كماليافته آن شورا كه امروز در شوراي عالي سياستگذاري نمودار گرديده است، ميتواند با رفع برخي از كاستيها و اصلاح برخي از انتقادات درست، همچنان به عنوان مرجعي در جهت علامت به مردم براي تنظيم جهتگيريها و آرای خويش در سبد اصلاحات باشد.
اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم نشان دادند كه ساختار شوراي عالي سياستگذاري، گامهاي مثبتي را در جهت تثبيت انديشه اعتدالي و خصوصا ممانعت از ورود تندروها در مجلس، برداشت.
امروز، شوراي عالي سياستگذاري، ميبايست در دو سطح به تبيين بيشتر نقش كاركردي خويش مبادرت نمايد. اولا، با تكميل و حضور برخي از چهرههاي موثري كه عضو شوراي عالي سياستگذاري نبودهاند و ثانيا، با تبليغ يكپارچه تمام اعضاي شوراي هماهنگي در تبعيت از تصميمات شوراي عالي سياستگذاري كه مبتني بر راي اكثريت شورا خواهد بود، اقدام نمايد.
در انتخابات گذشته، بعضا شاهد نافرمانی برخي از اصلاحطلبان در برخي از حوزههاي انتخابيه، از رأي و نظر شوراي عالي سياستگذاري بوديم كه از همين ناحيه، آسيبهاي غيرقابل جبراني نيز بر جبهه يكپارچه اصلاحطلبان وارد شد.
به هر روي، به دليل آنكه اصولگرايان نه به لحاظ گفتماني و نه به لحاظ مصداقي، كانديداي مطرح و قابل قبولي براي ارائه به مردم نخواهند داشت، همه تلاش خويش را با ماموريت مشخص و يا بدون ماموريت در جهت انشقاق ميان اصلاحطلبان و بالمآل كاهش راي كانديداي واحد اصلاحطلبان و اعتدالگرايان مصروف خواهند نمود و اصلاحطلبان و خصوصا، برخي از احزاب سياسي عضو شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات، نميبايست براي مسائل غيرمهم و يا بهمنظور سهم خواهي بيشتر به اصل ضرورت تشكيل حركت جبههاي كه امروز در شوراي عالي سياستگذاري، با رهبري و هدايت رئيس دولت اصلاحات به وجود آمده است، خللي ايجاد نمايند.
البته به اعتقاد نگارنده، همانگونه كه در انتخابات گذشته و با وجود برخي از اختلافات، نهايتا با بزرگواري و خويشتنداري و واقعبيني برخي از منتقدان درون جبهه اصلاحات، اصلاحطلبان توانستند حركتي يكپارچه را از خود به نمايش بگذارند، در اين مرحله نيز وجود اختلافات و انتقادات جزئي، قابلحل و در جهت تقويت شوراي عالي سياستگذاري خواهد بود.