شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۵۷۱۶۳
تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۶
 در یکی از روزهای آغازین جنگ تحميلي در جمع تعدادی از هنرمندان  از جمله شادروان دکتر قیصر امین پور شاعر و نویسنده متعهد و انقلابی در امور تربيتي شهرستان دزفول نشسته بودیم و  بوی رنگ و گواش و پارچه های خطاطی در اتاق پراكنده بود.

یکی از هنرمندان مشغول کشیدن طرحی بود که در آن بال سیمرغی با رنگ آبی و در کنار آن لاله ای به زیبایی تمام، با رنگ قرمز، نقاشی می شد. او پس از تكميل نقاشی اش رو به قیصر کرد و گفت: آيا می شود برای این تصویر شعری بسرایيد؟ آخر این طرح یکی از آن دو بیتی های زیبای  شما را می طلبد . قیصر با همان تواضع و ادب همیشگی و با اندکی شوخی گفت: شعر و مطلب شیر آب نیست که هر موقع دلت خواست باز کنی و روان شود. باید جرقه ای در ذهن زده شود و اصولأ راز ماندگاری شعر در همین مسأله نهفته است که تا لطف و مدد الهی و الهامی صورت نگیرد ، شعر ماندگاری نیز آفریده نخواهد شد.

نقاش طرح خود را روی میز گذاشت و هر یک به کاری مشغول بودیم كه ناگهان باد کاغذ نقاشي شده را بر زمین انداخت. در همان لحظه یکی از بچه ها که در حال گذر بود متوجه نشد و پایش بر روی نقاشی رفت. نقش كفش و شیارهای پر از خاک، روی لاله و بال سیمرغ نقش بست. صاحب اثر آن را برداشت و رو به قیصر امین پور و با ناراحتي گفت: اگر شما برای این اثر ارزش قایل بودید این گونه نمی شد. 

قيصر هم كه از اين حادثه ناراحت شده بود، مکثی کرد و همان جا این دو بیتی معروف خود را فی البداهه بر زبان جاری ساخت كه:

مبادا خویشتن را وا گذاریم        
امام خویش را تنها گذاریم

ز خون هر شهیدی لاله ای رست    
مبادا روی لاله پا گذاریم

----------------------------------—---------
خاطره از: محمدحسین قانعی 

http://sayyedhhp.blogfa.com/


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار