فرشاد عزیزی
اصولگرایان دستاویز جدیدی برای فرار به جلو خود یافتهاند. آنها از 2 روز پیش به صورت سریالی بر این نکته پافشاری میکنند که اصلاحطلبان، یک اقتصاددان را هم در لیست خود قرار ندادهاند. این منتقدان میگویند اصلاحطلبان به دنبال چنین اقدامی، تصمیم دارند در صورت انتخاب توسط مردم، توسعه سیاسی را در پیش بگیرند. این نوشته قصد دارد به این اتهام پاسخ دهد.
1- اصولگرایان در انتخابات جاری مجلس، با فراغ بال و آسودگی خاطر، لیست خود را تهیه و منتشر کردهاند. آنها به راحتی از فیلترها عبور کردند و جز حمید رسایی، نماینده فعلی تهران، تقریبا همه کاندیداهای اصولگرا تایید صلاحیت شدند. چه آنان که به دولت توهین کردند و چه آنان که با زبانی علمیتر به بیان انتقاد خود پرداختهاند. آنها در تهیه لیست خود با دشواری روبرو نبودند. بنابراین تعدادی از اقتصاددانان مشهور طیف اصولگرا، در لیست آنها دیده میشود. اما دوستان اصولگرای منتقد لطفا کمی انصاف به خرج دهند و وقتی میبینند اصلاحطلبان با دستی بسته، لیست بستند، چرا رقبای خود را متهم به اتهامات واهی میکنند. اگر امثال محسن مهرعلیزاده، زهرا بهروزآذر، مهندس احمد خرم، حسین کاشفی، محسنهاشمی و صد البته چهرههای بسیار دیگری که مدیریتهای اقتصادی را تجربه کرده بودند تایید صلاحیت میشدند، قاعدتا امروز در لیست اصلاحطلبان قرار میگرفتند و لیست اصلاحطلبان هم اقتصادخوانده یا مدیر اقتصادی میداشت.
2- کارنامه اقتصاددانان اصولگرا روشن است. اقتصاددانان حاضر در لیست ائتلاف اصولگرایان به لحاظ علمی در جایگاهی قرار دارند که سمت استادی برای بسیاری از دانشجویان و دانشآموختگان علم اقتصاد دارند و جایگاه علمی آنها روشن و مبرهن است. اما هم آنان در زمان صدارت و مسئولیتهای خود در دولتهای نهم و دهم و حتی پیش از آن، چه عملکرد اقتصادی داشتهاند؟ آیا آقای دکتر نادران و دکتر توکلی که سالهاست در مجلس حضور دارند، به جز طرحهای ناکام و بیثمری مثل تثبیت قیمتها در مجلس هفتم و حمایت از طرح پرداخت تسهیلات در قالب بنگاههای زودبازده در مجلس هفتم و هشتم در دوران مدیریت دکتر جهرمی بر وزارت کار دولت نهم، چه عملکرد اقتصادی مثبتی از خود به جای گذاشتهاند؟ جالب آن است که جناب آقای نادران و دکتر توکلی بعدها از مطرح کردن و پیگیری چنین طرحهایی اظهار پشیمانی و تاسف کردند. پس کارنامه اقتصاددانان اصولگرا روشن است و اصولگرایان نباید برای داشتن چند اقتصاددان اصولگرا در لیست خود ببالند.
3- اصلاحطلبان پشتوانه فکری دارند. پشت سر لیست اصلاحات، چهرههای بسیاری حضور دارند که کاندیداهای لیست و نمایندگان احتمالی فردای مجلس را تغذیه فکری میکنند و این یعنی یک کار حزبی قوی. خاطرمان هست که دکتر عارف در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، دو اقتصاددان خوشفکر را در تیم خود داشت: خانم دکتر طباطبایی و جناب دکتر علی طیبنیا، که حالا یکی از آن دو به وزارت اقتصاد دولت دکتر روحانی رسیده است. پس عقبه فکری قدرتمند اصلاحات اجازه نخواهد داد، مجلس یازدهم بدون اقتصاددان بماند.
4- اصلاحطلبان در مجلس ششم نیز صاحب کاندیدای اقتصادخوانده نبودند. اما آن دوران، مردم به لیست اصلاحات اعتماد کرده و مجلسی تشکیل شد که بهترین کارنامه همکاری منطقی دولت و مجلس را در تاریخ جمهوری اسلامی ایران ثبت کردند.
5- اصولگرایان، اصلاحطلبان را متهم به پیگیری طرح توسعه سیاسی در کشور میکنند. اما آیا واقعا توسعه سیاسی کار بدی است؟ اصلا این نظام رسانهای حاضر در کشور، محصول دنبال کردن پروژه توسعه سیاسی در دوران اصلاحات است. شورای شهر و موجودیت آن، محصول دوران توسعه سیاسی است؛ شورای شهری که امروز خود اصولگرایان قاطبه آن را در اختیار خود دارند. توسعه اقتصادی نیز همیشه مطلوب علمای علم سیاسی و اقتصاد بوده و اصلاً گسست آنها، پیگیری هر دو را بینتیجه میکند. در حالی که یکی از مهمترین شعارهای اصلاحطلبان، «امید و آرامش، رونق اقتصادی» است. امید و آرامش به توسعه سیاسی و رونق اقتصادی به توسعه اقتصادی اشاره دارد.
اما فرض را بر این بگذاریم که اصولگرایان درست میگویند و اصلاحطلبان به توسعه سیاسی میاندیشند. با این وجود، آیا بد است مجلس به دنبال توسعه سیاسی باشد و دولت به دنبال اقتصادی و به اینترتیب، مجلس و دولت به عنوان دو بال پرواز کشورمان در سالهای آینده عمل کنند؟ چه بسا این راهبرد، برای همه، مفیدتر هم باشد.