شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۵۹۶۴۱
تاریخ انتشار: ۰۳ آذر ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۷
محمد کیانوش‌راد 

فیلم سیانور را به توصیه دوستی آرمان‌خواه و پرشور، که در حسرت روزهای آرمانی گذشته مانده است و از روزمره گی‌ها و مصلحت اندیشی‌های امروز برآشفته است دیدم. از فیلم خوشش آمده بود و بر او اثر نهاده بود و این خود دلیلی مضاعف برای دیدن فیلم شد.

او چه پر حرارت و راست می‌گفت، که فداکاری‌های واقع بینانه و به دور از فرصت طلبی‌ها و دنیاطلبی امروز نیاز زمانه ماست. مبارزه برای خدا و یا فدایی خلق شدن، واژه‌هایی است که امروزه کمتر در میان فعالان سیاسی به گوش می‌رسد. فیلم سیانور تلنگری در این وانفسای سرگشتگی‌ها است؛ تلنگری برای ترمز زدن و کمی ایستادن و مرور گذشته و نگاهی به آینده. 

سیانور برشی از یک رخداد مهم در تاریخ معاصر ایران در دهه ۵۰ خورشیدی است؛ داستان مبارزه و زندگی چریک‌های مسلمان، که گروهی از آنان با استحاله و تغییر ایدئولوژیک، مارکسیسم را می‌پذیرند. تقی شهرام، وحید افراخته و بهرام آرام، مارکسیست شده، و برای تفوق سازمانی و بازسازی تشکیلات با ایدئولوژی مارکسیسم، راه حل را در حذف فیزیکی اعضای منتقد و مخالف خویش، مثل مرتضی صمدیه لباف و مجید شریف واقفی، که بر اندیشه دینی خویش اصرارداشتند، می‌جویند. صرف نظر از جنبه‌های تکنیکی و فنی فیلم، که با تعلیق‌های مناسب، ریتم تند و فضاهای بازسازی شده واقعی همراه است، تماشاگر، تا پایان، به دنبال قصه‌ای باورپذیر، با کارگردان همراهی می‌کند و برای تمام شدن فیلم لحظه شماری نمی‌کند.

 مساله فیلم چیست؟

 مساله اصلی فیلم عبور از دوگانه سازی‌های دگماتیسمی است. در این فیلم تنها محکوم قطعی، تقی شهرام و همفکران او افراخته و بهرام آرام اند. هرچند بیننده از منطق و چرایی دقیق این تصفیه‌های داخلی تقی شهرام هم دقیقا آگاه نمی‌شود و صرفا نوعی ماجراجویی ساده و کودکانه را احتمالا برداشت می‌کند.

در این فیلم، حتی ساواک نیز، با ذهنیت مبارزان پیش از انقلاب چندان همخوانی ندارد. ساواک و ساواکی ها، در برخورد با مبارزان تا حدی شاید، نرم‌تر به نظر می‌رسند. کسی را هم در حد و اندازه قهرمان نمی‌بینیم. در حالی که فیلم می‌توانست و می‌بایست بر جنبه‌های مثبت و خارق العاده گروهی از بنیانگذارن سازمان، که انسان‌هایی فداکار، استثنایی و بزرگ‌تر زمانه خود بودند انگشت نهاده و به حقیقت‌های تاریخی وفادار باشد. با این حال، مهم‌ترین ویژگی مثبت فیلم، دوری از کلیشه‌های ذهنی رایج است. دوری از دوگانه انگاری‌هایی که در زندگی روزانه با آن مواجه ایم .آیا مبارزه و فداکاری و فدایی شدن در راه آرمان‌ها جدای از زندگی است؟ آیا میان سیانور و زندگی، لزوما یکی را باید برگزید؟ در رویارویی این دوگانه، عشق را فدای آرمان هایمان کنیم، یا از آرمان هایمان دست بشوییم؟ فیلم به دنبال یافتن پاسخی به این دغدغه هاست. کارگردان، بی‌آنکه خود پاسخ مشخصی بدهد، تماشاگر را برای درک پاسخ رها می‌کند. «همه تاریخ، تاریخ زمان حال است. مورخ از زمان حال آغاز می‌کند و به گذشته می‌رود زیرا هرچه دارد متعلق به زمان حال است. مورخ حین رفتن به گذشته، تمامی پیش فرض‌ها ی ایدئولوژیکی، روش شناختی و هستی شناختی خود را همراه می‌برد. او با دیدگاه خاص خود رخداد را بررسی می‌کند تا تفسیری جدید ارائه دهد.»

در این نگاه که در تاریخ نویسی فوکو می‌توان آن را یافت، « تاریخ سراسر تفسیر است، حقیقتی وجود ندارد، هرچه هست،تفسیری تازه است. حقیقت حاصل بازتولید قدرت - دانش است.» در فیلم کمتر می‌توان به دنبال محکوم کردن کسی یا چیزی بود. از دیالوگ‌های ماندگار کمتر نشانی خواهیم یافت. شاید شرایط و محدودیت‌ها هم در لکنت بیانی فیلم ساز بی‌تاثیر نبوده است. با دیدن فیلم،گروهی، برگی از تاریخ معاصر ایران را با روایتی جذاب از فیلم ساز می‌بینند و گروهی، جوانی خود را بر باد رفته خواهند یافت وگروهی با حس نوستالوژیک و گاه افسوس بر آرزوهای از دست رفته، در آرزوی بازیافت روزهای خوش فدایی شدن برای خدا و یا فدایی خلق شدن، با فیلم همراه و همدل خواهند شد. و گروهی نیز، با ترمز زدن، و ایستادن، کمی به گذشته و حال و آینده خویش می‌نگرند، اما همچنان راه ماندگاری ارزش‌ها، فداکاری و ایثار است.

برچسب ها: سیانور
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار