لفته منصوری
در این هفته ستاره شعر و ادب ملاثانی غلامعلی عامری در سن 79 سالگی رخ در نقاب خاک کشید. از او 9 فرزند و یک دیوان بهجامانده است. کنیه یا نسبش «ابو قاسم» و نسبتش «ابو دیوان کنز الحمیدی» است. برای یک شاعر، فرزندانش استمرار نسبش و دیوانش امتداد نسبتش است.
حاج غلامعلی عامری یکی از پیشگامان واقعگرایی است که سعی دارد با زبان «شعر» راهحلی برای مشکلات جامعهی خود پیدا کند. پیوند میان شعر و جامعه را اگر نگویم ابداع که راه آن را به دیگران نشان داده است.
او یک شاعر شیعی است، لذا برای اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام بهویژه امام حسین علیهالسلام و فرزندان ویارانش نوحیه، لطمیه، قصیده، ابوذیه، نعی و هوسات سروده است. او یک شاعر ایرانی است، لذا برای امام خمینی (رض)، آیتاللهالعظمی امام خامنهای، دفاع مقدس، شهیدان، وطن و انقلاب اسلامی هوسه و قصیده گفته است.
«دیوان کنز الحمیدی» مملو از نمودها و نمادهای دینی، فرهنگی و اجتماعی است. به همین دلیل با صراحت میگویم غلامعلی عامری شاعر واقعگرا، منتقد و مصلح زمان خود بود. شعر او عاری از هجو و هزل است. جایگاه شعر و شاعران در فرهنگ عربی خوزستانی بر کسی پوشیده نیست. گاه با یک بیت هجو شاعری، خونها بر زمین ریخته شده و گاه با یک بیت شعر جانها و آبروها از فاجعهای مصیبتبار ایمن شده است.
نزد حاج غلامعلی عامری شعر تنها جولانگاه زیباشناسی و عرصهی بلاغی نیست. همانطوری که گفتم او یک مصلح اجتماعی است. او سواد خواندن و نوشتن نداشت. او بهمثابه یک طبیب اجتماعی، با ابزار بداهه گویی ادبی دردهای اجتماعی را درمان میکرد. شعر او متأثر از فرد خاصی نبود اما قریحه ادبیاش زاییدهی ساخت و بافت زندگی عشایری بر بستر کارون است. به قول استاد ملکالشعرای بهار:
شعر دانی چیست، مرواریدی از دریای عقل
شاعر آن افسونگری کاین طرفه مروارید سفت
صنعت و سجع و قوافی هست نظم و نیست شعر
ایبسا ناظم که نظمش نیست الا حرف مفت
شعر آن باشد که خیزد از دل و جوشد ز لب
باز در دلها نشیند هرکجا گوشی شنفت
ایبسا شاعر که او در عمر خود نظمی نساخت
در اشعار غلامعلی عامری «فلک نالی»، «ستایش وفا و مروت»، «انتقاد از ریاکاری و سالوس»، «شکوه عقل و همت»، «همبستگی و همیاری»، «میهماننوازی و کرامت»، «صفا، برادری و محبت» و ... موج میزند.
حاج غلامعلی عامری در مقدمه «کتاب دیوان الحمیدی الجزء الاول» که عمر او کفاف نکرد تا بخشهای دیگر آن را منتشر سازد. نوشته است: اولین ابوذیه خود را در صبحدم روزی در سن 15 سالگی سروده است:
بنینه للکرم مرسوم و دلال
و خوینه ایعیش بلنوماس و دلال
امسّیر ما نگلنه ابدرب و دلال
البحر بأفکارنه امگوشین مُیّه[1]
خداوند حاج غلامعلی عامری را در رحمت واسعهی خود مستغرق بفرماید و ثواب آنچه را که سروده ذخیره آخرتش قرار دهد.
پانوشت:
[1] - برای مهماننوازی و بخشش آدابورسومی به همراه دله قهوه بنیان گذاشتیم* و برادرانمان در کمال حشمت و وقار و ناز و نعمت زندگی میکنند* هرگز درراهی بهعنوان دلال (به معنای معاملهگر) قدم نگذاشتیم* و با اندیشههایمان عمق دریا را اندازه گرفتهایم. ترجمه فارسی از دکتر عادل حیدری.