فضل الله یاری
دو هفته از لغو سخنرانی علی مطهری؛ نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در شهر مقدس مشهد و در روز بزرگ اربعین میگذرد و هنوز تنور این ماجرا گرم است. مخالفان لغو سخنرانی، از یک طرف و مخالفان علی مطهری و مواضعش – که بدون توجه به جوانب دیگر قضیه صرفا به مخالفت با او میاندیشند – از جانب دیگر، بر این آتش میدمند. در همین ارتباط چند نکته برای یادآوری لازم به نظر میرسد:
1 - در سخنان بسیاری از مخالفان علی مطهری – و بالتبع موافقان جلوگیری از سخن گفتن او - یک نکته بسیار برجسته است که «مگر با لغو سخنرانی یک فرد در گوشهای از کشور چه اتفاقی افتاده که این همه جار و جنجال به پا شد؟» این افراد بدون تردید تنها «علی مطهری» را میبینند و لابد به دلیل مواضع چندسال گذشتهاش، خیلی هم خوب است که جلوی دهنش گرفته شود. این گروه به سهو یا عمد چشمان خود را بر جوانب دیگر ماجرا بسته اند : یکی این که قرار بود یک صاحبنظر در یک جمع محدود سخن بگوید. دیگر این که قرار بود این فرد در روز اربعین و درباره قیام سیدالشهدا(ع) سخن بگوید و نه رفع حصر و ممنوعالتصویری و موضوعات چالشبرانگیز دیگر. و سرانجام این که این مجلس علیرغم آن که طبق قانون نیاز به مجوز نداشت، ولی مجوزهای لازم ازمراجع ذی صلاح را داشت. همه این جوانب مغفول مانده از طرف این گروه، نشان میدهد که هیچ دلیلی برای لغو آن موجود نبوده است. آنچه در این میان دیده میشود، این است که این ماجرای مهم تا حد«جلوگیری از سخنرانی یک نفر» تقلیل پیدا میکند و نه بی توجهی یه اصول صریح قانون اساسی. این درحالی است که مخالفان این «لغو» اگرچه ممکن است، هوادار علی مطهری باشند، اما دغدغه مهم دیگری نیز دارند و آن بیاعتباری میثاقی بزرگ به نام « قانون» است که قرارداد متقابل حکومت و مردمی است که برای وضع آن «خون» دادند و برای حفظ آن «رای».
2 – کسی که جلوی سخن گفتنش در مشهد گرفته شد و همچنان برای لغو سخنرانیاش در گوشه و کنار کشور، تلاش میشود، فرزند «ایدئولوگ» بزرگ انقلاب اسلامی است و اگرچه این انتساب، هیچ حقی را برای وی ایجاد نمیکند، اما حداقل ثابت میکند که از خارج مرزها و یا از دل صفوف مخالفان نظام نیامده است. او اما یک وجه دیگر نیز دارد که لغو سخنرانیاش در داخل کشور را، به یک موضوع غیر شخصی بدل میکند و آن این است که وی درمقام کسی سخن میگوید که بارها رای از ملت گرفته - و هربار با کمیت و کیفیت بیشتر- و در بسیاری از موارد از زبان مردمی سخن میگوید که او را برگزیدهاند. پس همچنان تقلیل موضوع به جلوگیری از سخنرانی فردی به نام «علی مطهری» موضوعیت ندارد.
3 – دو هفته پس از این اتفاق، هنوز مساله تمام نشده است و هم موافقان وهم مخالفان پیرامون آن سخن میگویند و موضع میگیرند. در این میان مخالفان مطهری که به شدت اصرار دارند، موضوع را در حد جلوگیری از سخن گفتن یک فرد، جلوه دهند، این گفته خود را باورندارند و گرنه چه دلیلی دارد که آن را تکرار کنند و حتی خواستار آن شوند که «این شخص» در مناطق دیگر کشور نیز « ممنوع» شود؟
***
همه قرائن نشان میدهد که اگرچه بسیاری از موافقان جلوگیری از سخنرانی علی مطهری، از بغض او سخن می گویند و عمل میکنند، اما اتفاقی که در این مسیر میافتد این است که قانون چون کاغذپارهای لگدکوب کینهها و بغضهای جناحی و شخصی میشود و وعدههای برآمده از انقلاب، مبنی بر آزادی بیان و عقیده به موضوعاتی انتزاعی بدل میشود که تنها به کار شعاردادن و رای جمع کردن میآید و بس! و این هزینهای است که - خواسته یا ناخواسته - از سوی این گروه بر مخارج نظام افزوده میشود.