نامه نگاری، توئیت نویسی، سخنرانی؛ این روزها این سه ابزار، در اختیار برخی مسئولان کشور است، نه برای بیان دستاوردها و کارهایی که برای مردم و این کشور انجام داده اند، که برای اتهام زدن علیه همدیگر، طعنه زنی مستقیم و غیر مستقیم و گاهی هم برای تهمت نگاری علیه خودشان.
نامه نگاری، توئیت نویسی، سخنرانی؛ این روزها این سه ابزار، در اختیار برخی مسئولان کشور است، نه برای بیان دستاوردها و کارهایی که برای مردم و این کشور انجام داده اند، که برای اتهام زدن علیه همدیگر، طعنه زنی مستقیم و غیر مستقیم و گاهی هم برای تهمت نگاری علیه خودشان.
به گزارش «تابناک»، این روزها ارتباطات از هر زمان دیگری بیشتر گسترش یافته است و گردش اطلاعات در کسری از ثانیه صورت می پذیرد. تقریبا مخفی ماندن اطلاعات در هر حوزه ای، اگر اراده ای از سوی مردم برای انتشارش باشد، غیر ممکن است؛ دیگری حتی در روابط بین ملت ها هم دیپلماسی سری نیز جواب نمی دهد! در مقابل انتشار اطلاعات درست و غلط، نمی توان مقاومت کرد؛ اطلاعات این روزها، مانند رود خروشانی است که جریان می یابد و ممکن است در مسیرش خوب و بد را با هم ببرد!
بر اساس این گزارش، اما در این میان گویا در این کشور، یک اشتباه سیستماتیک و اشتباه رفتاری در برخی از مقامات، در حوزه انتشار اطلاعات درباره آنان رخ داده است. اکنون شیوه کار بدین ترتیب است که به هر دلیلی و با هر وسیله ای، ممکن است اطلاعاتی علیه یک مقام مسئول در کشور منتشر شود. در حالت عادی سیستم های نظارتی باید به اطلاعات افشا شده حساس شوند و درست یا غلط، اطلاعات منتشره را در کمترین زمان ممکن، مشخص کنند؛ یعنی اگر نادرست است، از مسئول مورد اتهام اعاده حیثیت شود و اگر درست است، مسئول مورد نظر جدا مؤآخذه می شوند.
این روند، البته در کشور ما، چنین ترتیبی ندارد؛ بدین گونه که وقتی اطلاعاتی در مورد مقام مسئولی منتشر می شود، جناح رقیب، جریان سیاسی مخربی را در مورد آن فرد آغاز می کند و پیش از آنکه پرونده وارد بررسی های دقیق قضایی شود، پرونده ای حیثیتی سیاسی برای جناح های رقیب می شود و همان جناح مورد اتهام، اطلاعاتی علیه فساد یا تخلفات، جناح دیگر رو می کند و جنجال سازی علیه هم، به چند برابر می رسد؛ بدون اینکه در نهایت نتیجه قضایی مشخصی که بتواند مردم را امیدوار کند به دست آید.
اگر به نتیجه انتشار اطلاعات در مورد مسئولان از هر دو جناح، بیشتر دقت شود، دیده می شود، بیشترین بهره برداری از انتشار این اطلاعات را جناح های سیاسی برده و بیشتر زیان را مردم و نظام سیاسی دیده اند؛ نظامی که در رأس آن، رهبری ایستاده که مکرر در مکرر، توصیه ها و دستورهای وی، مبنی بر پاکدستی و ساده زیستی مسئولان را نادیده می گیرند.
جناح ها از افشای اطلاعات فسادها و تخلفات علیه همدیگر، بهره بردای سیاسی می کنند؛ مردم اما انتظار دارند، مسئولان فاسد مجازات شوند؛ اما چون افشای پرونده فسادها سیاسی است، جمع شدن آنها نیز سیاسی، انجام می شود. مردم مدت ها مطالبی را در مورد فساد شخصیت های هر دو جناح می شنوند، اما در نهایت متوجه نمی شوند، چه اتفاقی برای پرونده قبلی می افتد که پرونده جدید باز می شود و باز هم سر و صدا و جنجال!
نظام سیاسی کشور هم از این جنجال های بی سرانجام، کم آسیب نمی بیند، اعتبار و حیثیت نظام سیاسی، این روزها، بازیچه افرادی شده است که این روزها بدون ترمز تا انتخابات، تخلفات خود و جناح رقیب خود را به آبروی نظام سیاسی پیوند می زنند و برای بهره کوتاه مدت خود، آبرو می برند از نظام سیاسی.
اشتباه نشود؛ افشای تخلفات مقام مسئول خوب و مبارک است؛ اما آیا همین مقامات از هر دو جناح گذاشته اند که پرونده تخلفات و یا فسادهای احتمالی به جایی برسد؟ فیش های نجومی به کجا رسید؟ املاک نجومی به کجا؟ صندوق ذخیره فرهنگیان به کجا؟ سود این پرونده ها در قالب مبارزه با آنان به مردم رسید؟ یا جناح های سیاسی برای نفع بردن در افکار عمومی از آنها استفاده بهینه کردند؟ افشای تخلفات بسیار مهم است؛ اما بی نتیجه بودن و یا ماستمالی کردنش چه؟چرا برخی از مسئولان از همه جناح ها در مقابل برخورد با دوستان و همکاران خود ایستادگی می کنند؟