امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
اصولگرایان که بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 که منجر به پیروزی محمود احمدی نژاد شد در آرزوی رسیدن به وحدت هستند. ریش سفیدان این جریان در این سالها تلاش کردند که در انتخابات مجلس به یک فهرست و در انتخابات ریاست جمهوری به یک فرد برسند. آرزویی که البته همیشه در حد آرزو باقی ماند و راستگرایان نتوانستند زیر چتر وحدت جمع شوند.
در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده نیز به نظر میرسد اصولگرایان اعم از سنتیها و نواصولگرایان تصمیم گرفتهاند به رقابت با روحانی بپردازند. موتلفهایها مصطفی میرسلیم را معرفی کردهاند.جبهه پیروانی میخواهند باهنر را معرفی کنند. پایداریها به دنبال نامزدی بذرپاش هستند. نواصولگرایان از زاکانی و نادران سخن به میان میآورند. جلیلی، قالیباف، رستم قاسمی و .... خود را آماده حضور در این انتخابات میکنند.
آنگونه که از شواهد پیداست تمام اصولگرایان خود را در قامت رییس جمهور ایران میبینند و تلاش میکنند راهی پاستور شوند.
در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده احتمالا با طیفهای مختلف اصولگرا روبرو خواهیم بود و یک حسن روحانی. راستگرایان به دلیل شکستی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و مجلس دهم در سال 94 تجربه کردند تلاش میکنند به هر شکل ممکن مسیر پیروزی را برای خود باز کنند.
اصولگرایان دهه 90 با اصولگرایان دهه 70 و اوایل 80 فرق کردهاند و تقریبا به صورت قطعی میشود گفت که راستگرایان یکدیگر را قبول ندارند. این روزها بسیاری از اصولگرایان اختلافات شدیدی با یکدیگر دارند. نمونه این اختلافها را میشد در جریان انتخابات مجلس دهم در اسفند 94 مشاهده کرد. مهمترین تخریبها علیه علی لاریجانی در انتخابات اسفند 94 از سوی رقبای اصولگرایان او صورت گرفت نه از سوی اصلاحطلبان. در انتخابات ریاست جمهوری 92 هم مهمترین مخالفان سعید جلیلی اصولگرایان بودند نه اصلاح طلبان.
حالا همه این افراد با وجود تمام این اختلافها وارد صحنه شدهاند و میخواهند با «شیخ دیپلمات» رقابت کنند. آنها از یک سو باید علیه برنامههای روحانی صحبت کنند و از سوی دیگر باید شاهد رقابت نفسگیر اصولگرایان باشیم. شاید هم این رقابت به افشاگری علیه یکدیگر تبدیل شود.
باید تا اردیبهشت صبر کرد و دید اصولگرایان چه تصمیمی برای آینده خود خواهند گرفت.