سالهاست که دیگر همه چیز برای مردم عادی شده است. دیگر کسی منتظر یک شگفتی در جهان نیست. نمیدانم شاید این معمولی شدن از ویژگیها مدرن شدن باشد
مصطفی داننده- در هفتهای که رفت برنامه محترم "فوتبال ۱۲۰" از مخاطبان خود در مورد ستارههای آرسنال پرسید. در میان این ستارهها یکی از این روزهای آرسنال بود که سانچز نام داشت و ستارههای دیگر مربوط به دهه گذشته بودند.. دیوید سیمن، تونی آدامز، پاتریک ویرا، دنیس برکمپ و تیری آنری. همه اینها در آرسنال با هم، هم تیمی بودند و یک تیم پر ستاره را تشکیل داده بودند. از آن تیم پرستاره آرسنال رسیده به تیم یک ستاره. این تنها حال روز آرسنال نیست بلکه اکثر تیمهای جهان دچار بیستارگی شدهاند. نه تنها تیمها فوتبال بلکه گویی کل جهان بیستاره شده است. نه جهان مارکزی دارد نه هگلی. نه دیگر دنیرویی دارد نه آلپاچینویی. راه دور نرویم ایران ما نیز تبدیل به سرزمین بیستارهها شده است. نه دیگر حجازی میآید و نه پروین. نه از علی دایی خبری است نه از علی کریمی. نه دیگر بزرگ علوی در راه است و نه دیگر محمود دولت آبادی میآید. داستان عزت الله انتظامی، خسروشکیبایی، علی نصیریان نیز دیگر در سینمای ایران تکرار نخواهد شد.
وقتی این ستارهها نباشند آدمهای معمولی جای ابرآدمها را میگیرند. اصلا گویی جهان به سمت بیستاره شدن میرود. در دنیای سیاست این بیستارگی پررنگتر است. در ایران و جهان به شدت انسانهایی که نخبه نیستند در حال رسیدن به قدرت هستند. از ایران، آمریکا تا فرانسه و انگلیس آدمهای معمولی به سطح بالا میرسند. حتی تروریستها هم دیگر انسانهای معمولی هستند.
انسانهای معمولی باعث میشوند جهان دیگر جذابیت گذشته را نداشته باشد. ستارهها جهان را زیباتر و دلنشینتر میکند. بازهم از فوتبال مثال میزنم که برای همه ملموس است. زمانی نه چندان دور برزیل از درون دروازه ستاره داشت تا نوک خط حمله. در زمانی نه چندان دور در این تیم هم رونالدو حضور داشت و هم رونالدینیو و ریوالدو.
راه دور نروید در همین تیم ملی خودمان دو جین ستاره حضور داشتند. نفراتی که اگر الان در اختیار کارلوس کیروش بودند قطعا بسیاری از قلهها را فتح میکردند.
سالهاست که دیگر همه چیز برای مردم عادی شده است. دیگر کسی منتظر یک شگفتی در جهان نیست. نمیدانم شاید این معمولی شدن از ویژگیها مدرن شدن باشد. به گمانم بتوانیم بگوییم که دنیای مدرن آدمها را معمولی میکند. شبکههای مجازی، گسترده شدن شکبههای تلویزیونی و رادیویی، گستردگی اطلاعات و... باعث شدهاند انسانها فکر نکنند. بسیاری از مردم اینقدر درگیر روزمرگیهای خود هستند که حتی فرصت چند دقیقه فکر را هم ندارند. حتی زمانهایی که فرصت خالی دارند مثلا زمانی که در مترو هستند را هم صرف فضای مجازی و بازیهای آن میکنند.
خودم را میگویم دیر زمانی است برای پیدا کردن پاسخ سوالهایم فکر نکردهام یا حداقل دست به تحقیق نزدهام. وقتی سوالی در ذهنم شکل میگیرد به سمت گوگل میروم و با فشاردن کلمات کیبورد به راه حل مورد نظر میرسم. راه حلی که شاید با چند دقیقه فکر خودم آن را پیدا میکردم.
فکر نکردن آدم معمولی میسازد. دنیای جدید باعث شده است ما فقط سعی کنیم از تجربیات دیگران استفاده کنیم بدون اینکه تلاش کنیم خود برخی از واقعیتها را تجربه کنیم.
جهان، تبدیل به جهان آدمهای معمولی شده است. اگر من پزشک بودم و کودکی را به دنیا میآوردم به او میگفتم به دنیای آدمهای معمولی خوش آمدی!