فضلالله یاری
از سال 1340 که عَلَمِ مبارزه را برداشت تا عصر روز گذشته، مدام و مستمر راهی را پیمود که از زندگی آیتالله اکبرهاشمی بهرمانی یک زندگی تاریخی ساخت. تاریخی که هم مبارزه مسلحانه در آن بود و هم سیاستورزی مصلحانه. از روزهایی که گفته میشود اسلحهای را به محمد بخارایی داد تا یکی از اتفاقات تاریخی سیاست ایران رقم بخورد، تا روزهایی که مصلحانه سخن میگفت و عمل میکرد، بیش از نیم قرن گذشت و از او چهرهای ساخت پر از فراز و نشیب در تاریخ معاصر ایران.
او کارنامهای عجیب دارد که کمتر سیاستمداری در قرنهای بیست و بیستویکم در جهان از آن برخوردار باشد، نه از آن جهت که همیشه پیروز میدانهای سیاست بود، بل از اینرو که پشت و روی سکه سیاست را دید و استوار ماند. او که روزگاری فرمانده دفاع هشتساله ایران بود و معتمد بنیانگذار نظام انقلابی، روزی دیگر از سوی یاران سابق خود در تشکیل نظام جمهوری اسلامی، بیصلاحیت تشخیص داده شد.
او که روزگاری در راس قوای مختلف کشور و در عالیترین مناصب نظام جای داشت، روزگاری فرصت پاسخ دادن به تهمتها و حملهها از تریبونهای رسمی نظام را پیدا نمیکرد. او که روزگاری در عالیترین مجلس نظام نقش اول را در تعیین رهبر نظام برعهده داشت، روزگاری دیگر در همان مجلس، از صدر به پایین کشیده شد و طعنهها شنید.
او در همه سالهای پس از انقلاب مرد شماره دو نظام لقب میگرفت، اما فرزندانش به زندان افتادند و ترجیح داد که خراشی بر چهره نظام نیفتد. از فردای روزی که مهر رد صلاحیت در پروندهاش خورد، از زیر آوار این اتفاق برخاست و صحنه را آنچنان که خود میخواست آراست. هم از راست حمله دید و هم از چب طعنه شنید، اما هم با راست رفیق بود و هم با چپ همراه.
نگاهی به سیاستورزی 55ساله این مرد او را در هیئت ققنوسی به یاد میآورد که هربار از آتش شکست خود برمیخیزد و بالها را به هم میزند و اوج میگیرد. نه فحاشی افراطیون او را از راه درست خود بازداشت و نه غوغای هواداران او را از مسیر اعتدال بیرون برد.
او هر که بود و هرگونه که عمل کرد، اما یک ویژگی بارزش انکارناشدنی است. پیرمرد بهرمانی هیچگاه از صندوق رای نهراسید و علیرغم شکستهایی که در این مسیر دید، هربار خود را به رایدهندگان عرضه کرد و اگرچه در این مسیر طعنهها شنید، اما بسیار نیز طعم شیرین آن را چشید و این در زمانهای که صندوق رای حاکم جهان شده است، از او چهرهای بیبدیل میسازد برای دیدن، شنیدن و الگو گرفتن. جهان امروز به مردانی نیاز دارد که از دل صندوقهای رای برخیزند و از هنگامه رایگیری نهراسند.