امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
گزینههایی از سوی اعتدالیون مطرح شد. برخی از روحانی سخن گفتند و عدهای ناطق نوری را شایسته این جایگاه دانستند. به طور نمونه علی مطهری میگوید:« اگر بخواهیم شخصیت معتدلی را معرفی کنیم که بتواند نقش آیت الله هاشمی را برای گروه های اعتدالی و اصلاح طلب ایفا کند آقای علی اکبر ناطق نوری است. ایشان تا حد زیادی می تواند نقش آیت الله هاشمی را برای گروه های اعتدالی ایفا کند.»
روحانی و ناطق نوری اما به دلایل خاصی نمیتوانند محوریت جریان اعتدال را به عهده بگیرند. در مورد حسن روحانی باید گفت او رییس جمهور اعتدال است و اگر هم بخواهد مجال و فرصت ندارد. این قدر کار، کار و کار دارد که وقت نمیکند زمانی برای مدیریت یک جریان سیاسی در کشور داشته باشد. روحانی ناگزیر است رییس جمهور بماند و فارغ از مسائل حاشیهای به فکر پیش برد ایران بعد از برجام باشد.
در کنار این مسئله نمونه رییس دولت اصلاحات نیز تجربه خوبی برای این مسئله است. برای اصلاح طلبان خاتمی هم رهبر اصلاحات بود هم رییس جمهور آن.
در انتخابات سال 84 چشم تمام جریان اصلاحات به دستان و تصمیمات او بود اما رییس دولت اصلاحات به دلیل جایگاه قانونی خود که برگزار کننده انتخابات بود نتوانست به خوبی نقش رهبری خود را بازی کند. این عدم حضور باعث شد تا اصلاح طلبان نتوانند بر روی یک گزینه به توافق برسند و با چند نامزد وارد کارزار انتخابات شدند. این نامزدهای متعدد زمینه شکستن رای اصلاح طلبان را فراهم کرد و در نهایت زمینه ساز پیروزی احمدی نژاد شد.
جریان اعتدال، گفتمانی متشکل از اصلاح طلبان و اصولگرایان است. کسی باید زعامت این جریان را به عهده بگیرد که فراجناحی باشد. ناطق نوری سالها در راس جریان اصولگرایی بود. هنوز هم در جامعه ایرانی به عنوان اصولگرا شناخته میشود. درست است که او در این سالها به اصلاحات نزدیک شده است و مورد احترام این جریان است اما نمیتوان تصور کرد که اصلاحات به عنوان رکن اصلی جریان اعتدال حاضر به پذیرش ناطق نوری به عنوان جانشین هاشمی رفسنجانی باشند. ناطق نوری قطعا به دلیل قلندری که در سیاست ایران دارد میتواند از رهبران اصلی این جریان باشد اما به نظر میرسد بنا بر دلیلی که ذکر شد نمیتواند رهبری این جریان را به عهده بگیرد.
رهبر جریان اعتدال همچون هاشمی باید چهرهای فراجناحی باشد. هاشمی رفسنجانی هیچگاه برچسب حزبی نداشت. هیچکدام از دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب نتوانستند مدعی شوند که هاشمی متعلق به آنهاست. تنها شخصی که از این جهت به هاشمی رفسنجانی شبیه است سید حسن خمینی است.
حسن خمینی متعلق به هیچ جناح سیاسی نیست و نزدیک به تمام جریانهای سیاسی است. نوه امام خمینی مورد احترام اصولگرایان و اصلاح طلبان است. به خاطر همین احترام او میتواند جریان اعتدال را به وحدت کلمه نزدیک کند. سید حسن خمینی میتواند هم در انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر سال آینده حرف آخر را در جریان اعتدال بزند.
به نظر میرسد فصل سیاست ورزی سید حسن خمینی آغاز شده است. او سالها وقت خود را در حوزه سپری کرده است و بسیاری از جمله هاشمی رفسنجانی او را «آیتالله» خطاب کرده و میکنند. حضور در انتخابات مجلس خبرگان کلید این حضور بود و حالا با فقدان هاشمی، سید حسن خمینی میتواند جای او را برای جریان اعتدال پر کند.
با توجه به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و آمادگی رقیب برای ورود بر عرصه انتخابات، جریان اعتدال باید هرچه زودتر تکلیف خود را مشخص کند. درگذشت هاشمی شوک بزرگی برای این جریان بود اما آنها باید هرچه زودتر از این شوک خارج شوند و فصل تازهای از فعالیتهای خود را در عصر پساهاشمی آغاز کنند.