یکی از مشکلاتی که در چند روز گذشته بیش از هر چیزی به چشم آمد، شلوغی مرکز شهر بود. هم پیاده ها و هم سواره ها دست در دست هم داده بودند که به غم پلاسکو بیفزایند و شاید اگر نبودند یا کمتر بودند، فاجعه پلاسکو به این بزرگی نبود.
حمید حقیقی - پلاسکو تمام شد. ساختمانی که به قول مسولان بارها اخطار و هشدار گرفت اما به کارش ادامه داد شاید برای سود بیشتر. همیشه همین طور بوده و به قول فروغ فرخزاد: همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد.
چه کسی فکر می کرد آن اندک دود دم صبح تبدیل به چنین فاجعه ای شود؟ یا قبل تر از آن کدام مغازه دار تصور می کرد آن سازه عظیم در چند ثانیه فرو ریزد و ده ها بنگاه اقتصادی و چند نفر را ببلعد و خاکستر کند؟
درست است، همیشه وقتی به خودمان می آییم که همه چیز تمام شده. آن زمان است که یک اتفاق، یک فاجعه ما را به فکر فرو می برد مثل آتش سوزی پلاسکو که باعث شد مردم در شبکه های اجتماعی مدام درباره امنیت و ایمنی جایی که هستند بحث کرده و لحظه به لحظه اخبار را دنبال کنند و همیشه یک اتفاق تلخ می تواند کارشناسان و مسولان را دور هم جمع کند که چاره ای بیندیشند.
یکی از مشکلاتی که در چند روز گذشته بیش از هر چیزی به چشم آمد، شلوغی مرکز شهر بود. هم پیاده ها و هم سواره ها دست در دست هم داده بودند که به غم پلاسکو بیفزایند و شاید اگر نبودند یا کمتر بودند، فاجعه پلاسکو به این بزرگی نبود.
به هر حال پلاسکو با همه خاطرات و عظمتش تمام شد و ما واقعیت تهران را از نزدیک دیدیم و متوجه شدیم خطر همین نزدیکی در میان صدها ساختمان فرسوده و غیر استاندارد مرکز شهر و در این خیابان های باریک و شلوغ در خواب است.
بیشتر تولیدی های لباس تهران در پاساژهای خیابان جمهوری قرار دارد و می توان گفت مرکز تولید و پخش لباس در کل کشور به حساب می آید. به جز کارکنان تولیدی ها، روزانه صدها نفر هم از شهرهای مختلف برای خرید اجناس مورد نیاز خود به خیابان جمهوری می آیند و حجم بالای مراجعه به تولیدی ها، یکی از دلایل ترافیک و شلوغی مرکز شهر است.
بیشتر پاساژهای خیابان جمهوری بیشتر پارکینگ ندارند و آنها که پارکینگ دارند هم حتی جوابگوی خودروهای مالکان و کارکنان تولیدی ها نیست. خیلی ها هم در خیابان اصلی و یا کوچه پس کوچه ها خودروی خود را پارک می کنند و به علاوه خودروهای عبوری، ترافیک سنگینی را در آن منطقه به وجود می آورند.
از طرفی شهروندان بسیاری نیز به صورت پیاده تردد می کنند و همین ازدحام منطقه را دو چندان می کند.
تنها مشکل برج پلاسکو و پاساژهای خیابان جمهوری فرسودگی، امنیت و ایمنی نیست. این مهم را باید در نظر گرفت که چند هزار نفر در این پاساژها مشغول کار هستتند. آیا خیابان های اطراف برای این جمعیت مناسب است؟ حال ما می توانیم به ساختن دوباره پلاسکو فکر کنیم؟
با این وصف چه باید کرد؟
همانطور که گفته شد بجز تهران نشینان، مردم از شهرهای مختلف برای تهیه اجناس مورد نیاز خود در مشاغل مختلف به خیابان جمهوری مراجعه می کنند و شمار قابل توجهی با خودروی شخصی وارد مرکز شهر می شوند.
پس دو مشکل اساسی وجود دارد: 1- تولیدی در مرکز شهر 2- مراجعه از شهرهای دیگر
در این مورد 2 نکته را می توان عنوان کرد:
1- تولیدی، سوپر مارکت یا لباس فروشی و نانوایی نیست که نیاز اصلی شهروندان تهرانی را رفع کند. تولیدی ها می توانند بیرون از محدوده مرکزی شهر باشند. یا حتی جایی مثل اطراف شهر آفتاب و حرم امام خمینی که امکانات کافی دارد. با این کار می شود بخشی از ترافیک مرکز شهر را به بیرون منتقل کرد.
از طرفی هم راه های دسترسی برای خریداران شهرستانی راحت تر و سرعت کارشان هم بیشتر می شود. نه درگیر شلوغی تهران می شوند و نه خود دلیل افزایش ترافیک می شوند. با این کار، تولیدی در مناطق مختلف تهران هم تشویق می شوند که کار و کاسبی خود را به بیرون شهر، جایی که خودش تبدیل به بازار شده منتقل کنند.
2- ما در مرکز شهر به نسبت جمعیت و تعداد مغازه ها و پاساژها، پارکینگ کم داریم و همانطور که گفتیم پارکینگ پاساژها، جوابگوی خودروی خود مالکان و کارکنان آن منطقه نیست پس می توانیم در زمین برج پلاسکو و پاساژهای دیگر، پارکینگ های بزرگ بسازیم و چند طبقه هم به جزیی فروشان که از قبل بوده اند اختصاص دهیم.
باید این موضوع را هم در نظر بگیریم که مرکز شهر تنها کار تولیدی نیست و مشاغل دیگری که نیاز روزانه تهرانی ها را رفع می کنند هم حضور دارند پس با ساخت چند پارکینگ می توانیم عبور و مرور و کاسبی شهروندان را هم راحت تر کنیم.
همیشه از شلوغی و ترافیک تهران گفته ایم اما باید از یک جا شروع کنیم و شاید امروز وقت آن رسیده باشد. مگر نمی گوییم عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؟ در این داستان عدو (آتش) می تواند با همه مشکلات و گرفتاری ها سبب خیر (احداث پارکینگ) شود.
در سازه جدید مغازه ها باقی بمانند و کارگاه های تولیدی با امکانات بیشتر منتقل شوند و بقیه فضا پارکینگ طبقاتی شود.وگرنه اگر قرار باشد یک مجتمع تجاری بزرگ بسازند و از این رهگذار واحدهای تازه ای هم به بهانه کسب درآمد سازنده اضافه شود ممکن است که این ساختمان تازه تا سی سال دیگر نسوزد ولی حجم عظیمی از رنج ترافیک و تراکم بیشتر را به مردم تحمیل می کند.