امید نوروزی
قرن بیستم قرن فوران هیجان، تلاطم و اراده قوی برای به هم ریختن نظم موجود بود. قرن آرمانخواهی از مسیر شورش بود. آرمانهای اجتماعی مثل آزادی، عدالت، امنیت و کرامت انسانی در همه زمانها و مکانها، مهمترین مطالبات انسانهای خردمند و دردمند بود، هست و خواهد بود.اما قرن بیستم نقطه اوج این مطالبهگری است.
ایرانیان در این مطالبهگری در میان کشورهای منطقه و حتی در مقایسه با بخش بزرگی از جهان، پیشرو بودند و در این قرن سهجنبش یا انقلاب را آفریدند. جنبش مشروطه نقطه آغاز جامه عمل پوشاندن به این آرمانها بود. سعی وافری هزینه شد تا عدالتخانه تاسیس و حاکمیت قانون بنا نهاده شود. شاه که قدرت فائقه بود و سخنش قانون و ارادهاش باید به هر بهایی عملی شود، به لگام قانون مهار شود و در حد و حصر فرو رود. نظام سلطنت باقی بماند، اما به شرط اینکه مشروط شود و اینچنین بود که مشروطه ایرانی با انقلاب مشروطیت متولد شد.
به دلایل عدیده این جنبش شگفت در حالت جنینی متوقف ماند و به نتیجه مطلوب نرسید. هر چند شکست یافت و استبداد خشن رضاخانی از بههمریختگی موجود سربرآورد، اما مشروعیت و مقبولیت استبداد هیچ گاه در نزد بسیاری از طبقات فرهیخته و حتی مردم عادی به جای سابقش برنگشت. دومین جنبش بزرگ ایرانیان نهضت ملی شدن نفت بود. این جنبش که منافع ملی و مبارزه با استثمار و استعمار از مهمترین مطالبات آن بود، در مدتی کوتاه به فراز رفت و به سرعت فرود آمد. با کودتای بیستوهشتم مرداد طومار آن در هم پیچید و سرکوب شد. اما بعد از آن نیز هیچگاه مشروعیت به استثمار و استعمار باز نگشت و مقبولیت آنها برای همیشه به چالش کشیده شد.
برآیند این دو جنبش بزرگ در انقلاب پنجاه وهفت به هدف برخورد کرد و از این برخورد هیمنه استبداد، استعمار و استثمار فرو ریخت. انقلاب به بار نشست و انقلابیون سرمست از پیروزی، منتظر بهرهبرداری از ثمرات آن بودند. جنبشها و رستاخیزهایی که در جهان تجربه شد به ندرت، ذهنیت آرمانی را بدل به عینیت مشهود نمودند و انقلاب ایرانیان نیز از این وقفه و تاخیر بینصیب نماند.
ایدئولوژی غالب در انقلاب پنجاه وهفت، اسلام و مذهب تشیع بود و قرار بود با الهام از این دین سترگ، عدالت اجتماعی، آزادی و کرامت انسانی پاس داشته شود و در سایه تعالیم رهاییبخش الهی، کشور در مسیر ترقی قرار گیرد. ظلم و تبعیض رفع شود، ریا و ربا و رشوه رخت بربندد و طبقات ضعیف جامعه وضعشان تمشیت یابد. سرمایهداران در خدمت پیشرفت کشور به کارآفرینی بپردازند و دولت متصف به صفت اسلامی، ناظری هوشیار و بیدار بر عملکرد آنها باشد و با دریافت عادلانه مالیات و عوارض متناسب با وضع افراد و ایجاد فرصتهای برابر برای ارتقای مالی و معنوی همگان، سایه عدالت را بر سر عموم بگستراند. شوربختانه در مسیر انقلاب نوپا، دستاندازهای بزرگی همچون جنگ و ترور قرار گرفت و مسیر حرکت هموار را، اعوجاج کرد و به بیان ابوالفضل بیهقی«کار از پرگار افتاد.»
جنگ کشور و ملت را فرسود و آنان را از بخش مهمی از نیروی انسانی مخلص و بیتوقع و پاک - که وجودشان برای پیشرفت و ساختن کشور نه تنها لازم، بلکه واجب بود- محروم کرد و بسیاری از زیر ساختها را محو و ویران کرد.با وجود این خسرانهای ویرانگر و فشارهای داخلی و خارجی و تلاطمات فراوان، مسئولین نظام توانستند حکومت و یکپارچگی جغرافیایی کشور را حفظ کنند و سفینه موجودیت کشور را با همیاری ملت صبور و پرتحمل به ساحل آرامش امروز برسانند. امروز در سیوهشتمین سال بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند هستیم.
نسلهای بعد انقلاب یکی بعد از دیگری آمدند و از آرمانهای والای انقلابیون پنجاه و هفت خواندند و شنیدند و همچنان با آن آرمانها همدلاند و قلبشان در آرزوی دستیابی تمامعیار به آنها میلرزد و به عشق آنها به تپش میرود.این سرزمین، پر وفور از نعمات خداوند است. روی و زیر زمین آن کان زر است. چیزی از منابع در آن، دریغ نشده است. با این وجود نه همه ایرانیان، اما بسیاری در عسرت و تنگنا و مضیقهاند.
فساد موجود، بیش از حد معمول و متعارف جامعه انسانی است و دیگر آفات جامعه آدمیان هم در آن کم نیست. این سطح از عوارض شایسته نظام برآمده از آن انقلاب نیست و لیاقت ملت ایران بیش از آن چیزی است که از آن برخوردارند. همه ایرانیان چه در صدر و چه در ذیل مناسبات قدرت و اجتماع، چه مسئول و چه سائل، باید در تلاش برای اصلاح امور باشند. راه برونرفت اصلاحگری است. هیچ فرد مصلحی نباید در صدد تزلزل در ارکان حکومت و کشور باشد.
کشور ما در زلزله اجتماعی بیتابتر و بیتوانتر میشود. باید - ولو با خون دل در جگر افتادن- از موجودیت نظام و کشور دفاع کرد، اما نقد مسئولانه و همدلانه را فرو نگذاشت و در تصحیح ساختارهای ناکارآمد و افعال ناروا هر کس به زعم خود، فداکاری کند.
در این مسیر برماست که دست را از طلب و مطالبهگری بر نداریم تا با امید بیشتری در آرزوی برآمدن کام دل باشیم و به جایی تکیه کنیم و بر پای، استوار بمانیم که شایسته ما باشد.