شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۴۸۴۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۳
خوانش خاطرات سیاسیون استان خوزستان
خوانش خاطرات سیاسیون با هر گرایش و خط فکری ؛ چه اطلاح طلب و چه اصولگرا ، می تواند جهت روشن شدن بخشي از تاريخ معاصر خوزستان مفید واقع شود.



شوشان: عبدالحسن مقتدایی استاندار سابق خوزستان و محمد کیانوش راد نماینده اهواز در مجلس ششم از جمله سیاسیون خوزستان هستند که با وجود مشی واحد اصلاح طلبی ، در مقاطع مختلف ، به نوعی رو در روی یکدیگر قرار گرفتند.

اوج این تضادها در "ورژن اول" مقتدایی و زمان استانداری وی در دوران اصلاحات و سپس در "ورژن دوم" و استانداری مقتدایی در سه سال اول دولت روحانی ، شدت گرفت و سرانجام نیز استاندار سابق ، به صراحت در کتابش (از کودک کار تا استاندار) از عاملین و مخالفینش پرده برداشت و خاطراتی از دو دوره استانداریش نوشت و انگشت اتهام را به سمت مشارکتی ها گرفت.

 البته در این بین نیز کیانوش راد هر چند مدون نشده ، اما خاطراتش را از دوران استانداری مقتدایی ، جسته و گریخته منتشر کرده است که شوشان برای اولین بار بخشی از این خاطرات را منتشر می کند و در مطالب بعدی به انتشار خاطرات مقتدایی نیز خواهد پرداخت. 

به گزارش شوشان ، خوانش خاطرات سیاسیون با هر گرایش و خط فکری ؛ چه اطلاح طلب و چه اصولگرا ، می تواند جهت روشن شدن بخشي از تاريخ معاصر خوزستان مفید واقع شود.

متنی که در ذیل می آید بخشی از مطالب کیانوش راد نماینده مجلس ششم اهواز است که در زمان استانداری مقتدایی در سال 93 به نوع مدیریت و وضعیت استان ورود کرده که در تحلیلی درون گروهی ارائه گردیده بود و به دلیل آنکه در چند ماه اخیر در برخی گروه های مجازی منتشر شده ، شوشان نیز منتشر می نماید:

در مورد مسايل استان و مقتدايي و سوالي که مطرح كردند تاكنون بارها برخي نيروهاي سياسي از ما پرسيده اند و ما سكوت كرده ايم و يا در پاسخ به برخي مخالفت هاي جدي كساني كه خود در آوردن ايشان نقش داشتند ، توصيه كرده ايم كه بهتر آن است كه بروند و اختلافات را با استاندار حل كنند. 

ديدگاه خودم را در سه بخش خواهم گفت:

١- وضعيت استان

٢- نگاه من به استاندار

٣- راهكار پيشنهادي در مورد مسايل استان

امروز نيز بدين دليل به اختصار سخن خواهم گفت كه استاندار مقتدایي در ادامه اتهامات دوستان و برخي مشاورانش و برخي از هوادارنش ، خود راسا با آقاي شديدزاده تماس گرفته است و ضمن بدگويي از اينجانب ، آقاي فروزنده و دكتر بخشنده مطالب سخيف ، تكراري ، نسنجيده و كذبي را بيان كرده است. جالب آنكه از شديدزاده نيز خواسته است به اينجانب منتقل كند. برخي از بيانات ايشان آنقدر بي ربط است كه ارزش پاسخ ندارد و در اينجا نيز اشاره نمي كنم. ( اگر آقاي شديدزاده صلاح دانستند يا خود ايشان توضيح خواهند داد ).

اما دو روز پس از آن ، يعني روز دوشنبه پانزدهم همين ماه پيام مشفقانه و دلسوزانه و محترمانه اي براي ايشان فرستادم به اميد برخورد مثبت. حتي يكي از دوستانم آقاي عموري ، گفت بعد از اين حرف ها ، شما خيلي از موضع پايیني صحبت كرده اي ! گفتم مساله اي نيست. اما از مقتدايي ، پاسخي نيز دريافت ننمودم. و احساس كردم ظاهرا امر بر ايشان مشتبه شده است و بقول معروف شايد فكر كرده است علي آباد هم دهي شده است

رونوشت را مجددا از طريق يكي از مشاوران (درويش ) به ايشان رساندم و مشاور ديگري (دكتر ممويي ) را در جريان امر قرار دادم. القصه منظور آنكه اگر سخني مي گويم آن هم پس از اين همه مدت ، به دلايل پيش گفته است. تاكنون نه از ايشان تقاضاي شخصي داشته ام و نه در اين دوره ورژن دوم تقاضاي غير شخصي هم نداشته ام.

در مورد ايام "ورژن يكي " ايشان نيز اكنون بحثي ندارم. حرف زياد است. اما همين اندازه هم در شرايط فعلي زياد است و شايد به مصلحت هم نباشد اما ظاهرا چاره اي نيست. هركس خلقيات و منشي دارد كه تغيير آن در فرد خيلي سخت است ؛ "شبابي و لجوجي و عجولي ، به پيري و جواني و بدي نيست. ".

نكات مورد نظر را در سه بخش مي آورم:

الف : شرايط استان

١- استان ما استان بزرگ و پيچيده اي است. بزرگمهر حكيم گفته است : دو چيز باعث خرابي ملك و كشور است. يكم سپردن كارهاي بزرگ به افراد خرد و دوم. سپردن كارهاي خرد به افراد بزرگ . قباي مديريت استان بر تن هرمدعي نمي آيد ، شايد افرادي در استان هاي كوچك (كه به اندازه يك شهر خوزستان هم نيستند ) موفق باشند اما در خوزستان ، نه. مديريت عالي استان علاوه بر داشتن دانش و تخصص لازم بايد از تجربه نيز برخوردار باشد و همچنين روحيه مناسب و متعامل براي مديريت مسايل مختلف از جمله تعامل با نيروهاي سياسي موافق و مخالف و نيز اقوام مختلف را داشته باشد.

٢- در خوزستان عده اي با انگيزه هاي سياسي سعي در غير حزبي و غير تشكيلاتي نمودن نيروهاي سياسي دارند. اين را پس از حداقل نزديك به چهل سال فعاليت مي گويم. از اين افراد و جريانات نام نمي برم. اما اكنون اين مساله بصورت جدي تر توسط برخي از اطرافيان مديران استان تقويت مي شود و متاسفانه فرهنگ زشت رفيق بازي جاي ايده گرايي را گرفته است و گاه با چاشني تحريكات قومي هم دنبال مي شود و نهادهايی هم با تعجب ! هميشه مشوق و حامي آن.

٣- توجه به عدالت در ميان اقوام مساله اساسي و از ابعاد اجتماعي ، فرهنگي و اقتصادي و حتا امنيتي براي نظام برخوردار است. اما نه تنها جدي انگاشته نمي شود. بلكه حتا برخي از فعالان اصلاح طلب از جمله گروهي از دانشگاهيان ما بد فهميده مي شود. خاطرم هست در يك جلسه توسط انجمي اصلاح طلب در دانشگاه بخاطر آنچه ازديد آن ها دادن فرصت و زمينه به عرب ها بود ، مرا مورد سرزنش قرار دادند. برخي از عناصر همين جريان ، امروز در كنار مديريت خط و ربط مي دهند و مشاور خاص و مطلق استاندار هستند.

اينها در مقابل خواست حداقلي و منطقي و عادلانه عرب ها ( فارغ از نوع گرايش سياسي ) مقاومت مي كنند و براي نشان دادن اينكه به عرب ها توجه دارند ، با رفتن و مثلا سر زدن به منزل فلان خانه عرب يا برگزاري مجلس ختم ، در فلان منطقه عرب مي گويند ما توجه به عرب ها داريم .

در بهترين وصف بايد گفت مديريت سياسي استان فاقد دركي درست و عالمانه و جامعه شناختي از مسايل اجتماعي استان است. مضافا به اينكه گاهي مزورانه و ابزاري براي جلب نظر فلان برادر عرب از اقوام ديگر بد گفته مي شود.

٤- از نظر اجرايي نيز در ورژن دوم ايشان ، اتفاق خاصي هنوز در استان نيفناده است. البته فضاي عمومي استان تا حدي متاثر از فضاي كشور ، شايد بهتر شده است اما احضارها و تهديد و تطميع ها ادامه و بلكه بيشتر از قبل شده است. معدل مديران نيز از نظر اجرايي اگر ضعيف تر از قبل يعني دوره حجازي نباشد - كه هست - حداكثر مثل قبل است.

به اعتقاد برخي مديران ، حتا استاندار قبلي از نظر فهم كار اجرايي قوي تر بوده است. القصه. عده اي مدير رفته اند، بسياري شان مانده اند و عده اي ديگر نيز آمده اند اما معدل اجرايي تقريبا همان است كه بود.

٥- " احمدي نژاد رفت ، اما احمدي نژاد را فراموش نكن ". مساله ما با احمدي نژاد منش و راه و رسم او بود. رفتار غير قانوني با ادعاي عدالت و توسعه ، رفيق بازي بجاي شايسته سالاري ، رفتار پوپوليستي ، خود قهرمان سازي و توهم خودبزرگ بيني و خراب سازي ساير اركان نظام اداري و سياسي كشور ، قهر و لجاجت براي نصب فلان مدير و ...

به يكي از مشاوران كه با آب و تاب مدعي بود نمي دانم مساله ماشين هاي اروند قانوني است يا غير قانوني ، اما اگر غير قانوني هم باشد چون منافع استان را تامين مي كند خوب است ، به ايشان گفتم: برادر اصلاح طلب نمي تواند با افتخار بگويد كار غير قانوني بشرط آنكه به نفع استان است ، را بايد انجام داد و سپس مردم استان را رودر روي روحاني و دولتي كه از همه سو مورد هجمه مخالفانش است قرار داد.

در مورد شيوه برخورد با رياست دانشگاه جندي شاپور هم از شديد زاده بپرسيد. نماينده دولت، بقول خودش ، چه برخوردي داشته است .

ب ) ديدگاه در مورد استاندار

١ - ديدگاه و نظر ما درمورد استاندار مقتدايي روشن است. ايشان را براي استان به صلاح نمي دانستيم. اكنون هم نظرمان همين است. اما هيچ اقدامي مثل رايزني براي تعويض ايشان ، بقدر سر سوزني تلاش نكرديم ، وياقصد تحميل افراد را نداشته ايم. نسبت ديدگاه هاي ايشان و روش هاي اجرايي و توان مديريتي ايشان حرف داشته و داريم. اما مخالفت نكرده ايم.

٢- در ايام "ورژن يكم " ( دوره اول استانداري ) برخورد هاي عجولانه و بدون توجه ايشان ، به اعتراض مردم عرب (ساكن در كوي سپيدار )و شديد زاده و اينجانب در قصه خراب كردن كوي سپيدار ، كه عده اي مهاجر بيگناه و رانده شده از رفيع را به بدترين شكل برخورد نمودند و همچنين ضعف مفرط دو معاونت سياسي و برنامه ريزي ، ( كه هر هيجده نماينده محلس ششم علي رغم اختلاف سياسي ، با ما همداستان بودند ) نهايتا منجر به تعويض ايشان شد و در استان هرمزگان هم از نظر توانايي اجرايي ، نظر دوستان بندر عباس ، قابل تامل است.

٣- ما اميدوار بوديم ، تا همچون همه اصلاح طلبان كه تجربياتي را پشت سر گذاشته اند ورژن دوم ايشان بقول خودشان ، با سازگاري و بهره گيري از تجربه هاو اشتباهات گذشته باشد تا كار ها بهتر پيش برود ، اما پاشنه همچنان ظاهرا بر همان در مي چرخد.

٤- ايشان با حمله به "تهران نشينان" ،و "كساني كه مانع توسعه استان مي شوند وخائن هستند".و " ذكر مكرر دخالت پدر خوانده ها " فضا سازي گسترده اي را ، بدون كمترين توجيه عقلي يا سياسي اغاز كرد و سپس هوادارن ايشان به تخريب برخي از افراد ، كه مردم انها را اصلاح طلب مي نامند پرداختند ، به نحوي كه عناصر جبهه پايداري فرصت را مغتنم شمرده و عقده هاي خود را بر عليه مشاركتي ها در فضاي عمومي مطرح ساختند. و ... اميد ما مجددا به ياس كشانده شد و نوعي جنگ زرگري و غير واقعي و بي حاصل كه تدارك ديده شده بود به جريان انداختند.

٥- در خصوص اقدامات و موفقيت ها ، شعار كافي نيست. بهتر است گفته شود چه تحويل گرفته شده و چه تحويل خواهند داد. عمر مديريت ها در هر حال تمام شدني. است. اميد واريم با ارايه امار و مستندات كارنامه موفقي را از خود برجاي گذارند.

٦ - طرح موضوعات جنجالي و بي اهميت مثل تردد ماشين هاي اروند در سراسر استان، كه عمده جامعه هدف آن قشر مرفه بود و يا برخورد با رييس دانشگاه جندي شاپور ، مسئولان كشور را پيش از هر منتقدِ استاني ، به اعتراض وا داشت و مساله تعويض ايشان ، (بدون كمترين دخالت از سوي اصلاح طلبان ) به جريان افتاد.

٧- يكي از مشاوران ايشان ( زراء نژاد ) از همان ابتداي ورود استاندار از شيوه جديد فعاليت سياسي استاندار سخن گفته بود و از نحوه برخورد احتمالي و چگونگي آن، با مخالفان احتمالي سخن گفته بود و قبل از مقتدايي از ورژن دوم ايشان به اشاره سخن گفته بود و گفته است ، اين بار مثل قبل نخواهد بود و مقتدايي جور ديگري برخورد مي كند. بهه هر حال ايشان چنين اند و اميدواريم ما اشتباه انديشيده باشيم. اما چه بايد كرد ؟ و راهكار پيشنهادي چيست ؟

ج ) راهكار پيشنهادي

١- استاندار مقتدايي را نمي توان اصولگرا ناميد. ايشان در مجموع ، در جبهه اصلاح طلبان تعريف مي شود (البته اگر اين تعريف را خودش قبول داشته و پذيرا باشند ) امروز نماينده دولت در استان خوزستان است . پس توجه به اين نكته مهم است. در استان رقيب ما ، استاندار مقتدايي و حاميان ايشان نيست. رقيب ما با اولويت بندي اول جبهه پايداري و دوم اصول گرايان سنتي و سوم اصول گرايان معتدل مي باشد. ما نه تنها عداوت و دشمني و كارشكني براي مقتدايي نمي كنيم ، حتا قائل به رقابت با ايشان نيستيم.

٢- مساله اول ما استانداري نيست. مساله اصلي و اولويت مهم ما ، حمايت از دولت در برابر افراطيون جبهه پايداري است.


comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
انتشار یافته: ۲
comment
comment
رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۳۴ - ۱۳۹۵/۱۱/۱۹
comment
0
0
comment كيانوش راد [...]است
comment
عبدالبشیر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۳
comment
0
0
comment یک مطلب بدرد نخور پوسیده ، [...] ، قوانین بدرد نخور کاغذ گیر به سطل اشغال بندازید، قانون ما ثروت و رفاه و کارامدی است
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار