شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۵۳۷۱
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۲
در حاشیه بحران اخیر / نوشتاری از مقتدایی استاندار سابق خوزستان
در واقع ضمن توجه به شرایط حال و رفع معضلات مردم باید به قریب به سه دهه پیش بازگردیم و به زمان تغییر ساختار
شوشان / مقتدایی
استاندار سابق خوزستان

توسعه هنگامی صورت می گیرد که برنامه ای مدون ، جامع با دورنمای تحقق موفقیت آمیز آن تنظیم شودو یا به فعلیت رساندن یک فرصت یا استعدادی نهفته مد نظر برنامه ریزان توسعه باشد اما حقیقتروشن و غیر قابل انکار این است که پشتوانه ی اجرای برنامه ها، طرح ها و پروژه ها تأمین منابع مالی می باشد و عدم پیش بینی منابع مالی منجر به عدم تحقق توسعه می شود. 

بررسی برنامه های توسعه ای و هر آنچه تحت عنوان توسعه در مراکز علمی، صنعتی، کشاورزی و ... در کشور از قبل و بعد از انقلاب صورت گرفته است مؤید وابستگی تمام و کمال اقدامات توسعه محور به منابع مالی در تمامی مراحل اعم از تدوین، تنظیم و اجرا است ، پشتوانه تأمین این منابع برخی از مناطق و استان های کشور بوده وهستند که در حیطۀ تأمین منابع ارزی به دلیل برخورداری از نفت و گاز نامی پررنگ در سطح کشور دارند، مجموعه ی چنین مناطق و استان هایی را می توان به یک انگشتر قیمتی و با ارزش در دست برنامه ریزان کشور تشبیه نمود. 

خوزستان را می توان نگین زمردین و درخشان انگشتر مذکور نامید و هیچ شخصیت حقیقی یا حقوقی نمی تواند نقطه نظری غیر از این داشته باشد ، نام خوزستان به عنوان دروازۀ ورود صنعت و توسعه و فرهنگ توسعۀ مدرن به ایران  همواره تداعی گر پشتوانه مالی و تأمین کننده ارز مورد نیاز  اقدامات توسعه ای در کشور بوده و می باشد. 

اگر  کشور و نظام توسعه ملی به عنوان یک خانواده در نظر گرفته شود استانی مانند خوزستان به دلیل نقش و جایگاه خود در این نظام به مثابه پدر و نان آور خانواده می باشد که هر آنچه در توان دارد در راستای رشد، رفاه، پیشرفت و موفقیت های روز افزون اعضای خانواده که در برگیرنده ی کل ملت ایران می باشد عرضه می نماید، این پشتوانه ی تأمین کننده بخش اعظمی از منابع مالی کشورمتقابلاً درخواستی جز حفظ جایگاه و حرمت خود ندارد؛ زخم های بسیاری بر پیکرخوزستان در مسیر تأمین منابع مالی مورد نیاز برای توسعۀ کشور در قالب تأمین انرژی، راه و حتی امکانات مورد نیاز برای استقرار یک صنعت در کویر و نقطه به نقطه ی کشور از رهگذر درآمدهای حاصل از نفت، گاز، بنادر، کشاورزی و ... وارد شده و در مقابل با کم توجهی و بی مهری مواجه گردیده است ولی« پدر توسعۀ کشور » همچنان خود را استوار روی پا نگاه داشته است تا گزندی به  اعضای خانواده که همان ملت شریف ایران است وارد نشود اما امروز، خوزستان خسته و زخمی ناشی از کم توجهی و بی حرمتی برنامه ریزان کشور اعم از دستگاه های قانون گذاری و اجرایی است.

هم نسل های بنده که دوران کودکی خود را قریب به نیم قرن پیش سپری نموده اند به وضوح به یاد دارند که اگر زمان صرف وعده های غذایی پدر خانواده به دلیل شرایط شغلی در منزل حضور نداشت سهم او از بهترین قسمت غذا محفوظ می ماند زیرا مادران آن نسل با وجود اینکه عمدتاً مکتب نرفته بوده و از افکار توسعه یافته و قدرت مطالعه به دلیل شرایط موجود برخوردار نبودند بر اساس تجربه، اعتقادات و اصولی که به آن پایبند بودند می دانستند که ستون خانواده وجود شخصی به نام پدر می باشد و باید به آسایش وی به لحاظ نان آور بودن و تأمین کننده منابع مالی برای گذران امور خانواده توجه ویژه ای نمود اگرچه امروزه بسیاری از اصول زیر پا نهاده شده اند ، بسیاری از حرمت ها رنگ باخته اند و سراهای سالمندان پذیرای پدر و مادرانی است که پاسخ زحمات خود برای فرزندان را با بی مهری و بی عاطفگی آنها دریافت می کنند و چه بسا در دورانی که حتی از کار افتاده هم نشده اند بسیاری از بی حرمتی ها را به محض استقلال فرزندان و بی نیاز شدن آنها به والدین متحمل می شوند اما خوزستان پدری است که فرزندانش که کل جغرافیای ایران می باشد هنوز و همچنان به او نیاز دارند و مسیری طولانی تا مستقل شدن و بی نیازی به این استان و استان های مشابه آن پیش رو دارند بنابراین نمی توان حرمت این پدر مقتدر و با عزت را مخدوش نمود.  

در روزهای اخیر خوزستان با شرایطی بحرانی و بغرنج به دلیل رخ دادن بسیاری از اتفاقات مواجه بود، اگرچه برخی از اتفاقات غیر قابل پیش بینی است اما  عوارض همان اتفاقات مانند زلزله، سیل و ... را نیز می توان با برخورداری از آمادگی، پیش بینی ، فراهم نمودن امکانات و اندکی هوشیاری مرتفع نمود یا به حداقل رساند، وجود تشکیلاتی برای شرایط خاص در تمام سازمان های عملیاتی تعریف شده که بیانگر رویدادهای مشابهی است که در گذشته حادث شده و برای مسئولین و سازمان هایی که انگیزۀ آموختن داشتند تبدیل به درس عبرت شده است. 

« ریزگردها » پدیده ای با ماهیت « تکرار موضوع » است و طبیعتاً مردم نسبت به اینکه از گوشه ای از دنیا خاک به خوزستان وارد می شود مدعی نیستند اما انتظار دارند تجهیزات لازم برای به حداقل رساندن عوارض این پدیده در هنگام وقوع و شرایط پس از آن فراهم باشد که انتظاری کاملاً منطقی و به حق است. 

شبکه های ارتباطی اعم از برق، مخابرات و ... از اولین امکانات ارتباطی در شرایط بحرانی است که عدم وجود چنین امکاناتی خود تشدید کنندۀ بحران خواهد شد، برقرار بودن شبکه های مذکور انتظاراتی است که از سوی مردم خوزستان مطالبه می شود و متقابلاً از وظایف ابتدایی بسیاری از مسئولان ملی و استانی است که خود باید پاسخگو باشند اما اگر ریشه و عارضه یابی اتفاقات اخیر در استان خوزستان که زمینه ساز فلج نمودن زندگی روزمرۀ مردم شد مد نظر باشد باید به دومجموعه افرادی که خوزستان و تعدادی از مناطق دیگر کشور را به چنین حال و روز ناخوشایندی  رسانده اند اشاره نمود. 

در واقع ضمن توجه به شرایط حال و رفع معضلات مردم باید به قریب به سه دهه پیش بازگردیم و به زمان تغییر ساختار اَبَر سازمان خدمات رسان مانند آب، برق و ... از سرشاخه ها تا تولید، توزیع و انتقال نیرو پرداخت که برخی افراد در سطوح عالی مدیریت اجرایی در مرکز کشور بر مسند مدیریت تکیه زده و متأسفانه به دلیل اینکه از اداره ی امور چنین مسئولیتی بزرگ  از طریق مرکز در استان عاجز بودند و توانایی اداره این ابر سازمان ها را نداشتند راهکاری که به ذهن آنها خطور نمود اقدام به خرد کردن و شکستن ساختارهای بزرگ در استان ها و تبدیل آنها به چندین شرکت فرعی و کوچک بود تا بلکه بتوانند با ضعف های خود  بر آنها احاطه یابند!

نتیجه این اقدام نسنجیده و غیر معقول و منبعث از عدم شایستگی برخی مدیران عالی اجرایی مرکز و در برخی از دولت های پس از جنگ؛  فروپاشی ساختار اَبَر سازمان هایی بود که تا پیش از آن  نه تنها شرکت های فراوانی در محدودۀ استقرار خود را تحت پوشش داشتند بلکه امور هماهنگی بین چند استان همجوار را نیز انجام داده و پشتیبانی می نمودند اما اکنون به نقطه ای رسیده اند که به دلیل عدم مرتبط بودن مأموریت ها و وظیفه های شرکت های ایجاد شده وعدم پشتیبانی های مناسب و مستمر از مجموعۀ اصلی باید به مسائلی این چنین کوچک و پیش پا افتاده بپردازند و این میراث تصمیم گیری مدیرانی است که تعمداً سازمان هایی که دارای نظام برنامه ریزی قوی و در قد و قامت یک وزارت خانه در استان استراتژیکی همچون خوزستان بودند را همسو با میزان ضعف خود کوچک نمودند!

 در همان دوران مشابه همین برخورد با یکی دیگر از ابر سازمان های استراتژیک خوزستان صورت گرفته است و در آینده ای نه چندان دور باید منتظر خروجی ناخوشایند فروپاشی ساختار این سازمان را نیز به واسطۀ حضور مدیرانی که همچنان در سطوح عالی تصمیم گیری و مدیریت اجرایی کشور می تازند نظاره گر بود، قطعاً چنین واقعیت هایی به منزلۀ شانه خالی کردن از انجام وظیفه، دور اندیشی و پیشگیری مسئولان اجرایی در سطح منطقه ای یا ملی نیست و هر چه سریع تر این مشکلات باید مرتفع شوند اما حل ریشه ای آن مستلزم عارضه یابی معضلاتی است که شرح آن رفت.  

گروه دوم از مجموعه افرادی که در به وجود آمدن شرایط امروز استان دخیل بوده و همچنان ایفای نقش می کنند افرادی هستند که مدعی مسئولان اجرایی شده اند و فریاد وامصیبتا سر داده اند در حالی که خود از جمله افرادی هستند که باید به لحاظ قریب به 4 دهه ایفای نقش در قالب افراد و سازمان های غیر رسمی  و نمایندگان خودخوانده از سوی مردم خوزستان در مرکز و ارائه اطلاعات گزینشی در رابطه با وضعیت استان که منجر به زمینه سازی، تصمیم سازی و چنین خروجی اسفناکی توسط مرکز نشینان شده است پاسخگو باشند. 

چنین بزرگان و ریش سفیدان و مجموعه های غیر رسمی در استان های دیگر نیز حضور دارند اما عملکرد آنها کاملاً با افراد مشابه در خوزستان متفاوت است؛ در استان خوزستان طی 4 دهه گذشته بسیاری از مسئولان اجرایی چه انتصابی و چه انتخابی آمده و رفته اند اما بزرگان، ریش سفیدان و نمایندگان خودخوانده عین همین 4 دهه را ثابت و مدعی بوده و هستند، نفس همراهی کردن در برخی مقاطع با این انگیزه که به مردم توجه شود و صدای آنها شنیده شود شاید مسکن باشد اما درمان نیست، انگشت های اتهام می توانند بسیاری افراد را نشانه گرفته و آنها را به تعلل و سستی متهم نماید که شاید در برش برنامه ریزی و پیشگیری این ادعا قابل پذیرش باشد اما نباید فراموش شود که فروپاشان ساختارهای استان در مرکز طی سه دهه گذشته و بزرگان خودخوانده استان که در طی چهار دهه گذشته محل رجوع مجموعه های نظام برای تصمیم سازی و تصمیم گیری در خصوص استان بوده اند مقصران اصلی بحران خوزستان هستند که بایستی پس از رفع این مشکلات و بحران ها به عملکرد آنها نیز از طریق دستگاه های نظارتی رسیدگی شود. 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار