هر چند پروسه ی انتخاب رؤسای ادارات هر منطقه می بایست بر اساس قوانین و سلسله مراتب خاصی صورت بگیرد، اما دیر بازیست در خرمشهر انتخاب رئیس آموزش و پرورش به جنگی میان نماینده و سایر مجاری قدرت شهرستان تبدیل شده و در نهایت هر کدام از این شخصیت ها موفق به انتصاب فرد مورد نظر خویش میشدند، با نیروهای خود این اداره را قبضه می کردند.
در دوره ی ریاست رفیعی از آنجا که ایشان تحت امر یکی از این قدرتها بودند تمام نیروهای وابسته به وی در جای جای اداره و در پست های مدیریتی قرار گرفته بودند که سرانجام نماینده ی شهرستان بعد از اینکه بارها رفیعی را برای تعویض نیروهای مخالف خود تحت فشار قرار داد و موفق به اجرای برنامه هایش نشد با استفاده از ابزار خاصِ نمایندگی، مسئولین ذیربط را ملزم کرد که رفیعی با نیروی سرسپرده ی خود یعنی عنبری تعویض شود.
پس از این تحول، اگرچه عنبری در بدو کار سعی داشت با نمایش استقلال، نظر عموم را به خود جلب کند اما این سرسپردگی به قدری محرز بود که کار از نمایش ساختگی گذشت. استفاده از نیروهای بسیار کم تجربه و کم سواد که همگی به آن اذعان داشتند،مشورت با مدیرانی که پست مدیریت پاداش خوش خدمتی آنها به نماینده بود و دخالت آنها در همه ی امور کم کم دم خروسی شد که قسم حضرت عباسِ "تظاهر به استقلال طلبی" عنبری را تحت الشعاع قرار داد.
در این میان نیروهای صدیق و مورد وثوق فرهنگیان کم کم خود را از بدنه ی اجرایی آموزش و پرورش کنار کشیدند و کار را بیش از پیش به تیم نماینده سپردند. به کارگیری نیروهایی که شدیدا بخاطر سوءاستفاده های مالی،در بین فرهنگیان منفور بودند و همراهی دائمی شان با ریاست آموزش و پرورش بخش دیگری از ضعفهای عنبری بود.
و همچنان عنبری با حمایت از افراد تحت امر نماینده و تایید واجرای مهره چینی نماینده (حتی انتخاب مستخدمین مدارس)چهره ی خود را بیش از پیش بین فرهنگیان مخدوش کرده و میکند. مدارس خرمشهر در حال حاضر نه جایی برای آموزش و پرورش که به مکانی برای نمایش و اجرای برنامه های صوری تبدیل شده و در این میانه مدیرانی که حاضر به زیر پا گذاشتن اصول نیستند روز بروز مورد هجمه قرار میگیرند.
و این قصه سر دراز دارد...