شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۵۵۴
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۱

ناصر تقوایی با بیان اینکه هنوز سینما را هنر بسیار جوانی می‌داند، خطاب به هنرمندانی که دوربین دیجیتال در دست دارند، گفت: دوربین‌هایتان را بردارید و کمی در این مملکت راه بروید و آنچه را می‌بینید ضبط کنید.

این کارگردان سینما در مسترکلاس‌اش در جشن «تصویر سال» در روز برفی 17 اسفند ماه در خانه‌ی هنرمندان ایران حضور پیدا کرد، در ابتدای این مسترکلاس، سیف‌الله صمدیان دبیر جشن «تصویر سال» معرفی کوتاهی را از ناصر تقوایی داشت و از خاطرات پشت صحنه یکی از فیلم‌های تقوایی و زمانی که احمد شاملو و آیدا برای دیدن تقوایی آمده بودند، سخن گفت.

اطلاعات سابقه‌ی تحصیلی من اشتباه است / اصلا دانشگاه نرفتم

او همچنین اطلاعاتی را درباره‌ی تحصیلات و فعالیت‌های سینمایی تقوایی مطرح کرد که تقوایی در ادامه‌ی این سخنان اظهار کرد: اکثر اطلاعاتی که درباره من مخصوصا از سابقه‌ی تحصیلاتم وجود دارد، اشتباه است چون اصلا دانشگاه نرفته‌ام در حالی که خیلی‌ها فکر می‌کنند من فارغ‌التحصیل رشته‌ی ادبیات و زبان فارسی از دانشگاه تهران هستم. من دیپلم ریاضی دارم و معدلم هم حدود 10 بوده است. رشته‌ی ریاضی را هم از این جهت انتخاب کردم چون ریاضیاتم ضعیف بود، می‌خواستم پایه‌ی ریاضی‌ام قوی شود.

سپس ناصر تقوایی بیش از سه ساعت مطالب متنوعی را درباره نویسندگی،‌ فیلمنامه‌نویسی، مستند، سینمای کلاسیک و دیجیتال، زبان فارسی، «دایی‌جان ناپلئون» و دو فیلم مستندش(باد جن و مشهد قالی) بیان کرد که بخشی از صحبت‌های او در ذیل می‌آید:

سینما هنوز هنر بسیار جوانی است

کارگردان «کاغذ بی‌خط» در بخشی از سخنانش گفت: زمانی یک نفر سوالی را درباره سینما و اختصاصا فیلم «چاپلین» از «کافکا» پرسید، او هم گفت که ارتباطی با سینما برقرار نمی‌کند چون وقتی هزار نفر در سینما چیزی را روی پرده می‌بینند، همه فقط همان صحنه را می‌بینند اما وقتی کتاب بخوانند، هزار برداشت مختلف خواهند داشت یعنی اینکه سینما خود را به بییننده تحمیل می‌کند. البته شاید نظر «کافکا» درست باشد ولی در تکامل سینما این اتفاق افتاده که هزاران نفر با دیدن یک فیلم هزار برداشت مختلف داشته باشند.

تقوایی همچنین مطرح کرد: هنوز سینما را هنر بسیار جوانی می‌دانم که برای تکامل راه زیادی دارد. هنر دیجیتال یک هنر است و هنر کلاسیک به شکل آنالوگ، هنری دیگر که هیچ کدام قابل مقایسه با هم نیستند چون کارهایی را در هر کدام از آن‌ها می‌توان انجام داد که در دیگری نمی‌توان انجام داد. معتقدم سینمای کلاسیک دوباره جای خود را بدست می‌آورد و احیا می‌شود. الان کمتر سینماگر بزرگ می‌بینیم چون بیشتر افراد تکنیسین هستند. دیجیتال هنری است که می‌تواند خود را به تکامل برساند و وسیله‌ی بیان فردی باشد.

وی ادامه داد: امروزه فیلم‌هایی را می‌بینیم که به لحاظ فنی بسیار پیشرفته‌تر از گذشته هستند اما سینمایی با تفکر «برگمان» را دیگر نمی‌بینیم که اگر هم وجود داشته باشد معدود است و یک جورایی برداشتی از همان آثار قدیمی است.

تقوایی یادآور شد: چند سال قبل در فستیوال «توکیو» عباس کیارستمی چند فیلم مستند را با سلیقه‌ِ خودش از کار مستندسازان انتخاب کرده بود تا در آنجا نمایش داده شود. نکته جالب این بود که نسل جدید ژاپن شب پشت در سالن می‌خوابیدند تا فردا فیلم‌ها را ببینند. در یکی از نشست‌های مربوط به این فیلم‌ها، دختر جوانی از من پرسید شما کشور صنعتی‌ای نیستید پس چگونه چنین سینمای رشد یافته‌ای دارید؟ و من فقط در جواب او یک سوال پرسیدم آن هم این بود که فیلمسازان ما با ابزاری فیلم می‌سازند که شما آن‌ها را می‌سازید، پس فیلم‌های خود شما کجاست؟

با فیلم دیدن سینما را یاد گرفتیم

این کارگردان اذعان داشت: وسایل صوتی جدید خیلی کارها می‌کنند ولی جای کتابخوانی را نمی‌گیرند و این اشکالی است که من امروز میان جوانان می‌بینم. ما با فیلم دیدن سینما را یاد گرفتیم و بسیاری از فیلمسازان خوب ما کارشان را با مستند آغاز کردند اما ابزار جدیدی که الان موجود است، سهولتی دارند.

تقوایی یادآور شد: من تا روزی که با ابراهیم گلستان کار نکرده بودم یک دوربین فیلمبرداری 35 میلیمتری را ندیده بودم و فقط عکس آن را دیده بودم اما یک سال بعد از آن توانستم فیلم خود را بسازم.

او ابراز عقیده کرد: شاملو یکی از بزرگترین آدم‌های هنر ماست و من احترام زیادی برای او قائلم. هرچند روزی که به همراه آیدا سر صحنه‌ی یکی از فیلم‌هایم آمد، من نتوانستم به دلیل فیلمبرداری نزد آن‌ها بروم و شاید این موضوع آیدا را از من دلخور کرد چون شناخت کمی از من داشت اما من به خاطر کار و اهمیتی که داشت نرفتم و متاسفم این را می‌گویم که ایرانی‌ها مفهوم کار را نمی‌دانند. ما تا وقتی این موضوع را ندانیم پیشرفتی در کار نخواهیم داشت. کار چیزی است که پایان روز حاصل آن را ببینی اما امروز می‌بینیم که رانندگی شغل مردم این مملکت شده و نصف مردم تهران، نصف دیگر را جابجا می‌کنند. این یک بحران در جامعه‌ی ماست که نشانه‌ی بیکاری است.

جامعه‌ی ضد سلیقه شدیم

ناصر تقوایی اذعان داشت: جامعه‌ی با فرهنگ یعنی یک جامعه‌ی سلیقه‌دار. سلیقه، فقط مد و لباس نیست بلکه روابط اجتماعی و حتی رانندگی را هم دربرمی‌گیرد. جامعه‌ی عقب‌افتاده یعنی جامعه‌ی بی‌سلیقه و ما اکنون به یک جامعه‌ی ضد سلیقه تبدیل شده‌ایم که آن هم از تولید نشدن فکر در پی سانسور ایجاد شده است. نمونه‌ی بارز آن شهرسازی است که می‌توان آن را با یک قرن قبل مقایسه کرد اگر به یکی از مساجد قدیمی اصفهان بروید می‌بینید که چه آرامشی خواهید داشت در حالی‌که چنین حسی را در مساجد امروزی نمی‌یابید.

در بخشی از این مسترکلاس مستند «باد جن» به نمایش درآمد که گویندگی گفتار آن را احمد شاملو بر عهده داشت.

ناصر تقوایی پس از نمایش این مستند گفت: این مستند از جمله فیلم‌هایی است که برای تلویزیون ساخته شده ولی بخش‌هایی از آن از جمله صحنه‌هایی که مادرم، آواز کوتاهی را می‌خواند، حذف شده است.

این مستند درباره‌ی مراسم خاصی در جنوب ایران است که در آن عده‌ای برای درمان کسانی که دچار بیماری روانی هستند موسیقی‌های مختلفی را با ریتم‌های متنوع می‌نوازند. در این بخش تقوایی توضیح داد که واژه‌ی باد در زبان جنوبی به جماعت «اهل هوا» گفته می‌شود و در میان بیماری‌هایی که در بشر سراغ داریم تعداد زیادی کلمه باد وجود دارد که «باد جن» یکی ازشدید ترین بیماری‌های روانی است و حتی احتمال خودکشی هم در آن وجود دارد.

وی خاطر نشان کرد که این فیلم را خودش در یک جلسه‌ی کاملا واقعی فیلمبرداری کرده در حالی که این گروه هیچ غریبه‌ای را درون خود راه نمی‌دهند ولی از آنجایی که او سال‌های زیادی با خانواده‌اش در جنوب زندگی می‌کرد و آن‌ها مادرش را می‌شناختند، زمانی که موردی برای درمان پیش آمده بود به وی هم خبر دادند تا بتواند فیلمبرداری کند.

تقوایی با اشاره به اینکه این فیلم در سوییس تاثیر زیادی داشت و کلینیکی برای چنین روش درمانی با استفاده از موسیقی به ویژه برای درمان کودکانی که در آفریقا دچار بیماریهای روانی هستند راه‌اندازی شد، افزود: چنین برنامه‌هایی گاهی همان گذشته هم ممنوع می‌شد و الان هم ممنوع است در حالی‌که ما باید ریشه‌های خودمان را بشناسیم و بدانیم که این موسیقی‌ها برای درمان بیماری‌ها قابل استفاده هستند.

این کارگردان با تاکید براینکه وظیفه گفتار در مستند بسیار دشوار است، تصریح کرد: قرار نیست در نریشن یک فیلم ،چیزی گفته شود که بیننده خودش می‌بیند بلکه وظیفه‌ی آن ارائه اطلاعاتی است که در تصویر مشخص نیست.

او یادآور شد: گفتارمستند «باد جن» را احمد شاملو بر عهده داشت که وقتی به او گفتم این کار را انجام می‌دهد یا خیر، خیلی سریع قبول کرد. هر چند مجاز بود هر تغییری می‌خواهد در متن آن بدهد اما واژه‌ای را عوض نکرد.

نویسندگان خوب ما در حوزه فیلم‌نامه و سینما دچار سوءتفاهم هستند

ناصر تقوایی در ادامه‌ی مسترکلاس «تصویر سال» بحث‌های دیگری را درباره‌ی سینما و فیلم مطرح کرد و گفت: مشخصه‌ی هنر نو، ساختارگرایی است که قابل تعریف هم نیست. اینکه می‌گویند فلان فیلم، فرمش خوب است معلوم نیست فرم یعنی چه؟ به نظر می‌رسد که فرم با ساختار اشتباه گرفته شده است چون رنگ دیوار یا نورپردازی فرم هستند و ما به کمک این فرم‌ها ساختار را ایجاد می‌کنیم، ساختار مثل روحی است که بر اثر حاکم است ولی دیده نمی‌شود.

او اذعان داشت: من، علی حاتمی، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی و تا حدودی مسعود کیمیایی معمولا کار فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی را خودمان انجام داده‌ایم، اما کدام نویسنده‌ی بزرگ ایران را دیده‌اید که تا به حال فیلمنامه‌ی خوبی را نوشته باشد؟ نویسندگان خوب ما در حوزه‌ی فیلمنامه و سینما دچار سوءتفاهم هستند. به عنوان یک فیلمساز روزی موفق هستم که از روی یک اثر ادبی، اثر سینمایی فراتری بسازم. زمانی که اقتباس می‌کنیم باید چیزی فراتر از اصل اثر بسازیم و اگر قرار است اثرمان ضعیف باشد اصلا برای چه فیلم می‌سازیم؟

تقوایی اذعان داشت: فیلمنامه، داستان نیست بلکه شیوه‌ی اجرای داستان است. فیلمنامه، یک متن تخصصی است که هر جمله‌ی آن با یکی از عوامل فیلم صحبت می‌کند. یک کارگردان قرار نیست به بازیگر، فیلمبردار یا گریمور بازیگری، فیلمبرداری و گریم یاد دهد چون کار بزرگ کارگردان، هماهنگ کننده است مثل یک تیم فوتبال.

فیلم شاعرانه، حرف مُفت است

وی اذعان داشت: تبدیل شعر به فیلم امری محال است چون میلیون‌ها شعر در دنیا وجود دارد ولی کسی از روی آن‌ها فیلم نساخته است. البته ممکن است فیلمی با مفهوم شعر ساخته شده باشد ولی فیلمی که شعری را به تصویر تبدیل کرده باشد نداریم شاید هم در آینده کسی بتواند چنین کاری انجام دهد. سینما هنری است که ذهنیت را به عینیت تبدیل می‌کند ولی شعر برعکس است. در یک فیلم به اندازه یک زندگی می‌توانیم به لحظات شعرگونه برخورد کنیم ولی اینکه می‌گویند فیلم شاعرانه، حرف مُفت است.

در ادامه‌ی این مستر کلاس، تقوایی خاطراتی را از ساخت فیلم «دایی‌جان ناپلئون» بیان کرد و گفت: آشنایی ساده‌ای با پزشک‌زاد - نویسنده کتاب «دایی جان ناپلئون» داشتم و زمانی که قرار شد این فیلم را بسازم خیلی اصرار کردم که خودش نقش اسدالله میرزا را بازی کند، چون ویژگی‌های این نقش را داشت اما بعد به طور اتفاقی «نقشینه» را دیدم و از آنجا که نمی‌شناختمش، برادرم را فرستادم تا او را دنبال کند و بعد برای این نقش از او دعوت کردم.

وی یادآور شد: زمانی که مشغول انجام تحقیقات کارهایی برای ساخت فیلم فرش ایران بودم، ایرج گرگین از تلویزیون تماس گرفت و گفت تصویب کرده‌اند که فیلم «دایی جان ناپلئون» را از روی کتابی که پزشک‌زاد نوشته، من بسازم در حالی که از چاپ داستان «دایی جان ناپلئون» در مجله فردوسی به صورت پاورقی، اصلا خبر نداشتم. بعد از ان هم وقتی 30 _ 40 صفحه از داستان را خواندم، ساخت آن را قبول کردم.

وی ادامه داد: برای نوشتن فیلمنامه از پزشک زاد دعوت کردم تا همکاری داشته باشیم و خواستم هر آنچه را حذف کرده یا نتوانسته بنویسد به من بگوید اما در هیچ موردی با او به توافق نرسیدم و او هم گفت خودت فیلمنامه را بنویس. با این حال بهترین آدرسی که از شخصیت‌های داستان به من داد، کاریکاتوری بود که روی جلد کتاب نقش بسته بود، چون این کاریکاتور براساس توضیحات خود پزشک‌زاد طراحی شده بود.

در بخش پایانی این مستر کلاس مستند «مشهد قالی» که اولین مستند او هم است به نمایش در آمد که در آن مراسم «قالی‌شویان» مشهداردهال نشان داده می‌شد. در این بخش او با اشاره آرشیو غنی که از فیلم‌های مستند و قدیمی در تلویزیون وجود دارد ازفرش هنرمندانه‌ی ایرانی که در ایلات و عشایر بافته می‌شود ، توجه به وضعیت آن‌ها و از زبان فارسی سخن گفت.

وی تصریح کرد: در تلویزیون ثروتی از آرشیو فیلم‌ها وجود دارد که متاسفانه وقتی برای نمایش آن قصد دارند قسمت‌هایی از آن را حذف کنند، همان اثر اصلی را قیچی می‌کنند. این فیلم (مشهد قالی) کیفیت خوبی نداشت و کلماتی از آن حذف شده است و دلخوری من از فناوری دیجیتال هم همین است که فیلم‌های این چنینی را با هر کیفیتی کپی می‌کنند در حالی که نمی‌دانند چه جانی از من گرفته شده تا تصاویر فیلمم را بگیرم.

تقوایی اذعان داشت: تمام اقتصاد ما با نفت می‌گذرد و در بهترین زمان‌های آن، کمتر از 25 هزار نفر به آن اشتغال داشتند اما همین امروز 18 میلیون نفر در حوزه‌ی فرش مشغول به کار هستند. ما اصلا به گذشته‌ی خودمان نگاه نمی‌کنیم در حالی که همه‌ی دنیا دارد فرش ما را به اسم خودش می‌زند و بعد همان‌ها را به خود ما می‌اندازند.

کارگردان «کاغذ بی‌خط» اذعان داشت: بدیهی‌ها زیباترین وجوه زندگی یک ملت هستند و این قدر طبیعی شده‌اند که ما آن‌ها را نمی‌بینیم ولی وقتی یک غریبه‌ می‌آید متوجه آن‌ها می‌شود.

وی اذعان داشت: قدر سهولت کار کردن با این ابزار دیجیتال را بدانید چون این‌ها می‌توانند تاریخ اجتماعی ما را ضبط کنند پس کمی متوجه باشید که چه چیزی دست شماست. مخصوصا اینکه تولید آثاری که شسته رفته باشند کار حضرت فیل شده است.

تقوایی در بخش دیگری از سخنانش گفت: اگر یک مساله‌ی اجباری مثل جنگ ایران و عراق اتفاق نمی‌افتاد این همه جابجایی جمعیت رخ نمی‌داد و ما از حال هم خبر نداشتیم اما این جنگ و فراخوانده شدن جوانان از سراسر مملکت، یک آشنایی و جابجایی جمعیتی غریبی را به وجود آورده است.

زبان فارسی، زبان فقیری شده است

او اذعان داشت: امروز زبان فارسی زبان فقیری شده است. ما در طول تاریخ و از دوران اسلامی به بعد دو حکومت فارسی زبان داریم یکی زندیه و دیگری پهلوی. به غیر از این دو، بقیه ترک‌زبان بوده‌اند و من هرگز این گمان را نکرده‌ام که جماعت ترک‌زبان در ایران از فارسی‌زبان کمتر بوده‌اند، اما زبان فارسی به این علت زبان رسمی باقی ماند که قدرت ارتباط با هر زبان دیگری را داشت آن هم به خاطر وجود ادبیاتی که پشت سر خود دارد.

این کارگردان ادامه داد: زبان فارسی هرگاه واژه‌ای نداشته از یکی از اقوام خود گرفته است و نمی‌دانم اینکه می‌گویند واژه‌های عربی که در فارسی وجود دارد، پس از اسلام آمده، از کجاست؟ در حالی که بخش مهمی از این مملکت عرب‌نشین بوده و هستند و حتی عربستانی که می گویند زمانی به خوزستان گفته می‌شد.

تقوایی همچنین گفت: ما نگاه نمی‌کنیم ضرورت خود ما چیست بلکه فقط نگاه می‌کنیم غربی‌ها چه هنری دوست دارند تا سراغ آن برویم.وقتی نمی‌گذارند کتاب نوشته شود ترجمه زیاد می‌شود، وقتی ترجمه زیاد می‌شود ترجمه‌ی غلط زیاد می‌شود، وقتی ترجمه‌ی غلط زیاد شود زبان فارسی خراب می‌شود.

او تاکید کرد: جامعه‌ی ما به شناخت وسیعی از خودش احتیاج دارد. باید ببینیم زبان فارسی قبل از رودکی در کجاست، رودکی از کجا فارسی را یاد گرفته؟ ریشه‌ی زبان فارسی کجاست؟ امروزه، فرهنگ، روی زبان بنیان گذاشته می‌شود و همان طور که زبان لاتین می‌تواند دنیا را بگرداند زمانی هم زبان فارسی در منطقه‌ی خودش چنین کارکردی داشت اما آن قدر آن را ضعیف کرده‌ایم که دیگر این طور نیست و این چند قومی بودن، عیب ما شده است. ایلات ما دچار مشکلاتی هستند و بسیاری از آن‌ها بیکار شده‌اند. پس کمی این دوربین‌هایتان را بردارید و در این مملکت راه بروید و وضعیت آن‌ها را ضبط کنید ولی ما چسبیده‌ایم به فیلم‌های تخیلی و این موضوعات را نادیده می‌گیریم.


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار