پروفسور کرمزاده مفهوم "علم مرز نمیشناسد" را بیمعنا دانست و تأکید کرد: علم کاملاً مرز میشناسد چراکه این علم است که مرزهای کشورهای پیشرفته و عقبافتاده را تعریف میکند؛ بنابراین این گفتهای کاملاً سیاسی و بهنفع ممالک بیگانه است. ما باید این شعارها را برعکس کنیم و به فرزندان خود یاد دهیم که هدف خدمت کردن به این مملکت باشد.
به گزارش ایسنا، پروفسور امیدعلی شهنی کرمزاده در مراسم اعطای اولین جایزه تحصیلی پروفسور عباس ترسلی و رونمایی از دومین جایزه تحصیلی استان به نام او که امروز، 14 اسفندماه در هتل نیشکر اهواز برگزار شد، با اشاره به فعالیتهای المپیادی اظهار کرد: در گذشته رشته ریاضی در سراسر مملکت افت پیدا کرده بود و این رشته در اهواز تقریباً تعطیل شده بود و دختران به سمت این رشته نمیرفتند.
به فکر افتادیم المپیاد ریاضی راهاندازی کنیم...
وی افزود: به همین دلیل به فکر افتادیم که المپیادهای ریاضی را راهاندازی کنیم و مراسم آن هرسال در یک شهر برگزار شود؛ حتی در اوج جنگ به آبادان آمدیم و شور و هیجانی در سطح شهرهای کشور بهوجود آمد. خانوادهها با ریاضی و المپیاد آشنا شدند. من المپیاد را بهعنوان یک فعالیت فرعی انجام میدادم اما مردم مرا به دلیل این فعالیتها شناختند. 15 سال به این کار پرداختم و فعالیت من در آنجا بسیار بیشتر از فعالیتهای تحقیقاتیام بود.
سال 1992 در دنیا اول شدیم
این استاد دانشگاه شهید چمران اهواز ادامه داد: در سال 1992 در دنیا، در المپیاد ریاضی اول شدیم؛ این موضوع حتی برای خودم قابل تصور نبود اما پس از چند سال از برگزاری این المپیاد، توانستیم اول شویم و این امر اگرچه غیرقابل باور اما نشاندهنده این است که اگر کسی با عشق و علاقه به کاری بپردازد هرچه بخواهد بهدست میآورد.
دکتر ترسلی مجبور نبود اینجا باشد
کرمزاده خاطرنشان کرد: دکتر ترسلی جایگاه خاصی برای من دارد. من متولد خوزستانم اما دکتر ترسلی اهل کاشان است و مجبور نبود که اکنون اینجا باشد. زمان ورود ما، دانشگاه شهید چمران به شکل امروز نبود و دانشجویان در یکترم تا 35 واحد برمیداشتند زیرا برنامهریزی وجود نداشت و اغلب مشروطیهای دانشگاه بهعلت همین بیبرنامگیها بود. ما دفترچهای درست کردیم و برای اینکار، به یاد دارم که اولین سال انبوهی از کاغذ باید منگنه میشد و از شب تا صبح این کار را انجام دادیم.
وی ادامه داد: در آن موقع کتابخانه دانشگاه نیز ضعیف بود و یک ناشر هلندی به گروه ریاضی دانشگاه آمده بود. به او پیشنهاد دادم و پس از یک ماه تمام کتابها و ژورنالهای معروف آن زمان را جمعآوری کرد؛ این علاقه موجب شد که دانشگاه شهید چمران عقبافتادگی خود را جبران کند و به دانشگاه خوبی تبدیل شود. این کار همت میخواست که ما، - نسل آن زمان - آن را انجام دادیم.
موفقیت دانشمند ایرانی مقیم خارج تنها یک دلخوشی است
این چهره ماندگار ریاضی کشور عنوان کرد: ما از موفقیتهای ایرانیان مقیم خارج لذت میبریم و این چیز بدی نیست اما من معتقدم معلمی که در گوشه و کنار این استان، خدمت خوبی ارائه میدهد و علیرغم کمبود حقوق و بدی آبوهوا و ... تلاش میکند، از نظر خدمت به مملکت بسیار ارجحتر از دانشمندی است که در خارج از کشور کار میکند و ارتقای علمی میگیرد. این فقط یک دلخوشی است که آنان ایرانی هستند، اما نسبت به دانشمندان خارجی هیچ ارجحیتی برای ایران ندارند.
شهنی کرمزاده عنوان کرد: من این افراد را بها نمیدهم مگر کسی که رفتن او به خارج از روی ناچاری باشد، نه اینکه برای بهبود وضع خود برود. ما به این مملکت مدیون هستیم، این یک تعهد یا یاد و خاطره نیست، اگر این مملکت نبود، ما اکنون اینجا نبودیم و نباید این را فراموش کنیم.
"علم مرز نمیشناسد" معنی ندارد
وی تصریح کرد: مفهوم "علم مرز نمیشناسد" معنی ندارد چراکه علم کاملاً مرز میشناسد و این علم است که مرزهای کشورهای پیشرفته را از کشورهای عقبافتاده تعریف میکند؛ بنابراین این گفتهای کاملاً سیاسی و بهنفع ممالک بیگانه است. ما باید این شعارها را برعکس کنیم و به فرزندان خود یاد دهیم که هدف باید خدمت کردن به این مملکت باشد.
هیچ مملکتی، مملکت نخواهد شد اگر ...
این استاد برجسته ریاضی کشور ادامه داد: من همواره میگویم هیچ مملکتی، مملکت نخواهد شد اگر آموزش و پرورش درستی نداشته باشد. یعنی آموزش و پرورش پایه همهچیز است. ما باید از مسئوان و دولت بخواهیم که تعداد زیاد معلمان و مشکل اضافه کردن حقوق را بهانه نکنند؛ باید جهتگیری و هدف ما این باشد که آموزش و پرورش جایگاه درستی پیدا کند و تا این اتفاق نیافتد تعهد و مدیون بودن مفهومی نخواهد داشت.
شهنی کرمزاده اظهار داشت: من و دکتر ترسلی اگر این اخلاقیات را داریم بهدلیل تعلیمات اخلاقی و رفتاری است که در آموزش و پرورش دیده بودیم. من در مسجدسلیمان متولد شدم و آنزمان یک فرد دیپلمه در مسجدسلیمان ماهی 1500 تومان از شرکت نفت دریافت میکرد و همه خانوادهها آرزو داشتند فرزندشان در شرکت نفت استخدام شود، اما وقتی دیدم یک فرد لیسانس در مسجدسلیمان با ماهی 800 تومان آنجا معلم میشد، شخصیت، تقدس و احترام مردم به آن معلم برای من انگیزهای بود که به ریاضی علاقهمند شدم و آرزو کردم که معلم شوم.
هنوز بچههایی هستند که آرزو دارند معلم شوند
وی با اشاره به ماجرایی در خرمآباد و طرح سؤالی در جمع معلمان آنجا، گفت: من متوجه شدم که اگر جامعه غافل نشود هنوز بچههایی هستند که آرزو دارند معلم شوند؛ بنابراین دولت باید دانشآموزان را تشویق کند و این امر را رواج دهد. ما فکر میکنیم هر کس تنها به فکر خود است و جامعه به دنبال منافع مادی است و کسی به کشور اعتنا ندارد اما در نسلهای جوان اینطور نیست. آموزش و پرورش وظیفه سنگینی دارد و باید این دانشآموزان را بشناسد و تربیت کند و با قصد خدمت کردن بار بیاورد.
من نیز دوران تحصیلم هیچ خرجی نکردم
این استاد دانشگاه شهید چمران اهواز عنوان کرد: عشق و علاقه به مردم و مملکت مهم است و اینکه کاری کنید آنچه را که به نام "خوبی" میشناسند از شما برجای بماند؛ این خوبی ممکن است که تدریس خوب، پیغام یا یک ارث معنوی خوب باشد. ما اساتید و معلمان نباید فراموش کنیم که همهچیز خود را از مردم داریم. من نیز دوران تحصیلم هیچ خرجی نکردم و هنگام تحصیلم در خارج از کشور ماهی 500 تومان بورس از وزارت علوم دریافت میکردم.
شهنیکرمزاده ادامه داد: در آن زمان به من نیز پیشنهاد شد که اگر به اهواز بیایم ماهی 3500 تومان دریافت خواهم کرد اما من گفتم که برنامه خودم این است که به اهواز بیایم و این پول را دریافت نخواهم کرد. من این مبالغ را بین افراد دیگر تقسیم کردم و آنها به اینجا آمدند و گروه ریاضی را تشکیل دادیم.
دانشگاهیان باید به خود بیایند
وی گفت: اساتید باید بدانند اگر استادی بخواهد خوب کار کند، حتی برای کار کردن فقط در دانشگاه وقت کم میآورد. این جریان که اساتید علاوه بر تدریس شغل دیگری داشته باشند، در حال آسیب زدن به دانشگاهها در جامعه است، بهطوریکه اکنون 50 هزار تحصیلکرده دکتری بیکار داریم و این فارغالتحصیلان بیکار افرادی هستند که ما برای آنها حقالتدریس دریافت کردیم اما اکنون اهمیتی برای ما ندارند و ما باز هم درس میدهیم.
این چهره ماندگار ریاضی کشور افزود: با مقایسه این موضوع با زمان خودم، آن را ناشی از تربیت آموزش و پرورش میبینم، نسل من به هیچوجه چنین چیزی را قبول نمیکرد که فردی چندشغل داشته باشد اما جوانی بیکار بماند؛ دانشگاهیان باید به خود بیایند و تعهد و دین خود را نسبت به جامعه تشخیص دهند، قبل از آنکه از آنها انتقادات شدیدی شود.