این جمله که «از ارث محرومت میکنم» برای بسیاری از افراد آشناست و ممکن است بارها و بارها آن را شنیده باشند. در بیشتر مواقع، این عبارت توسط پدرانی به کار میرود که با برخی رفتارهای فرزندان خود مخالف اند و میخواهند با این حربه آنها را به انجام رفتارهایی مطابق میل خود مجبور کنند.
مطمئنا در دنیای پرتلاطم امروزی، یکی از موضوعاتی که می تواند جوامع بشری را از اختلافات شخصی و جمعی در امان بدارد، «آشنایی با حقوق متقابل افراد با یکدیگر و قانون» است که مهمترین اثر این آشنایی و آگاهی را می توان در پیشگیری از وقوع بسیاری از مشکلات حقوقی دانست؛ بنابراین، امروز تلاش داریم تا موضوع «محروم کردن فرزند از ارث» را بررسی کنیم.
این جمله که «از ارث محرومت میکنم» برای بسیاری از افراد آشناست و ممکن است بارها و بارها آن را شنیده باشند. در بیشتر مواقع، این عبارت توسط پدرانی به کار میرود که با برخی رفتارهای فرزندان خود مخالف اند و میخواهند با این حربه آنها را به انجام رفتارهایی مطابق میل خود مجبور کنند.
شنیدن این جمله ممکن است موجب نگرانی برخی فرزندان شده و حتی در مواردی همین افراد، با این جمله از قصد و نیت اصلی خود منصرف شوند.
اما در این میان، هستند افرادی که به دلیل داشتن دانش حقوقی، به این عبارت وقعی نگذاشته و به آن اعتنا نمیکنند، چون میدانند این موضوع پایه حقوقی و قانونی ندارد و هیچ کس نمیتواند دیگری را از چنین حقی محروم کند.
حال باید بررسی کرد که آیا در عالم واقع و از لحاظ قانونی و شرع، پدر این حق را دارد که فرزند خود را از ارث محروم كند یا خیر؟
به این منظور ابتدا باید برخی مفاهیم مرتبط با وصیت را توضیح داد.
وصیت تملیكی عبارت است از اینكه كسی عین یا منفعتی از مال خود را برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجانی تملیك كند. با این نوع وصیت، شخص میتواند تا حدودی تكلیف اموال خود را معین كند مانند صرف آن در امور خیریه. در وصیت تملیكی، شخصی كه وصیت میكند «موصی» و كسی كه به نفع او وصیت تملیكی شده «موصیله» و مورد وصیت را «موصی به» میگویند. در وصیت تملیكی، تملیك با قبول موصی له پس از فوت موصی محقق میشود؛ بنابراین قبول آن قبل از فوت موصی موثر نیست. موصی میتواند از وصیت خود رجوع كند.
وصیت عهدی نیز عبارت است از اینكه شخصی یك یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور کند. مثل این كه شخصی را وصی کند تا بعد از مرگش، بدهیهای او را پرداخت كند. در وصیت عهدی شخصی را كه به موجب وصیت، به عنوان ولی بر صغیر یا بر كارهای دیگر انتخاب شده است، وصی میگویند. در وصیت عهدی، وصیتكننده فرد یا افرادی را برای اداره بخشی از اموال خود و نیز سرپرستی فرزندانش پس از مرگ تعیین میكند و مسئولیت را به آنها میسپارد. این در حالی است كه در وصیت تملیكی، شخص بخشی از اموال خود را پس از مرگ به فرد یا افرادی تملیك میكند كه این فرد یا افراد میتوانند فردی از خانواده یا هر فرد دیگری باشد.
نافذ نبودن وصیت
قانونگذار در ماده 837 قانون مدني ايران، اعلام کرده که «اگر كسي به موجب وصيّت، يك يا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم كند، وصيت مزبور نافذ نيست.»
در حقیقت وصیتکننده حق دارد به میزان یک سوم از اموال خود را وصیت کند و وصیت او نیز برای این میزان، صحیح و نافذ است و چنانچه نسبت به بیشتر از این میزان وصیت کند، صحیح بودن چنین وصیتی به اجازه سایر ورثه بستگی دارد، زیرا به استثنای یک سوم اموال، بقیه ترکه متعلق به ورثه است و شخص صاحب این اموال که همان وصیتکننده است، حق دخالت در آنها را ندارد و اموال مزبور به طور طبیعی در اختیار همه ورثه قرار میگیرد تا طبق ضوابط و مقررات مربوط به ارث، میان آنها تقسیم شود.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود، این است که آیا وصیتکننده حق دارد به واسطه وصیت خود، همه ورثه یا برخی از وراث را از ارث محروم کند یا خیر؟ که در پاسخ به این پرسش، قانونگذار ماده 837 را ذکر کرده است.
نظر فقهای امامیه
به اعتقاد فقهای امامیه، هر گاه شخص وصیتی کند که بر اساس آن، بخواهد یکی از ورثه را از ارث محروم کند، چنین وصیتی صحیح نیست؛ مثلا شخص وصیت کند به دلیل فساد اخلاقی فرزندش، او را از ارث محروم یا از جمع ورثه، حذف میکند. در حقیقت اکثر فقها این وصیت را به دلیل مخالفت آن با کتاب و سنت، باطل میدانند.
اختلاف نظر حقوقدانان
برخی حقوقدانان در این زمینه عقیده دارند که از ظاهر جمله «وصيت مزبور نافذ نيست» چنين استفاده ميشود كه هر گاه وارث محروم، به اراده وصیتکننده، تسليم شود و محروميت را بپذيرد، وصيت نافذ ميشود. لازمه پذيرش اين نظر، نافذ بودن وصيت تا حد یک سوم است كه بدون نياز به اجازه نيز اثر دارد، اما در استفاده از اين ظاهر بايد احتياط كرد، زيرا قوانين ارث و قواعد مربوط به تملك قهري ورثه براي حفظ مصالح خانواده وضع شده است و با نظم عمومي جامعه ارتباط نزديك و مستقيم دارد.
بعضي ديگر از حقوقدانان نیز در تفسير اين ماده ميگويند که قاعده توارث از نظر نظم اجتماعي تأسيس شده است، بدين جهت طبق ماده 959 قانون مدني وارث نميتواند آن را از خود سلب كند. همچنان كه مورث (متوفی) نميتواند آن را از وارث سلب کند. بنابراين توارث از احكام به شمار ميرود نه از حقوق تا شخص بتواند آن را اسقاط كند.
به عنوان مثال، هر گاه كسي وصيت کند كه فلان وارث او از ارث محروم باشد يا به فلان وارث او ارث داده نشود يا فرد، وارث او نيست، وصيّت مزبور موجب محروميت او از ارث نخواهد شد.
بنابراين، ماده 837 قانون مدني اگر چه داراي ابهام است اما وقتي به منبع قانون، يعني فقه اماميه مراجعه كنيم، ابهام آن برطرف میشود.
البته حقوقدانان در این خصوص، به دو مورد مجزا از یکدیگر قایل هستند و دو نظر متفاوت دارند.
گاهي پدر تصريح ميكند كه فلان فرزندم را از ارث محروم ساختم، در اين صورت مطابق آنچه گفتيم، وصيت باطل است. این در حالی است که گاه پدر ميگويد که تمامي ميراثم را به فلاني و فلاني دادم و به اين طريق فرزند و ساير ورثه خود را از ارث محروم ميكند. در اينجا حقوقدانان ميگويند که وصيت تا حد یک سوم، نافذ است و مازاد، منوط به اجازه ساير وراثی است كه محروم از ارث شدهاند.
در این صورت، اگر فرزند و ساير ورثه اجازه دادند، تمامي اموال متعلق به موصيله (کسی که وصیت به نفع او انجام شده است) میشود. در نتيجه، اگر چه مطابق ظاهر ماده 837 قانون مدني ايران، وصيت پدر به محروم كردن فرزند از ارث، نافذ نيست اما با مراجعه به تحليل و تفسير حقوقدانان از اين ماده و با توجه به قواعد و موازين حقوقي، در صورتي كه پدر صراحتاً فرزند خود را از ارث محروم كند، وصيت مزبور باطل است، حال آنکه اگر پدر تمامي اموال خود را به ديگر ورثه تمليك كند و اسمي از فرزند خود نبرد، در اين صورت وصيّت مزبور غير نافذ است. يعني اگر فرزند اجازه داد وصيت صحيح خواهد بود و اگر فرزند اجازه ندهد تا ثلث مال وصيت مؤثر است.