در حال حاضر مهم ترین سیاستی که جمهوری اسلامی ایران می توانداتخاذ کند،عدم حمایت سیاسی علنی از قطر،در منازعه ای است که بخشی از اتهام های طرف قطری آن،داشتن رابطه با ایران است.
تابناک: در حال حاضر مهم ترین سیاستی که جمهوری اسلامی ایران می توانداتخاذ کند،عدم حمایت سیاسی علنی از قطر،در منازعه ای است که بخشی از اتهام های طرف قطری آن،داشتن رابطه با ایران است.
روز گذشته بود که «آسوشیتدپرس» گزارش داد که عربستان سعودی و متحدانش لیستی از شروط و خواسته های خود را به قطر انتقال دادند و به دوحه اعلام کرده اند تا 10 روز مهلت دارد تا این شروط را اجرا کند.
با نگاهی به این لیست و این شروط می توانیم به یک نتیجه قطعی برسیم؛ این لیست توسط عربستان و متحدانش به قطر داده شد برای اجرا نکردن و نه اجرا کردن! در واقع عربستانی ها شروطی را برای قطر تعیین کرده اند که یا قطر نقش و ارتباطی با آن ندارد(حمایت از حزب الله و اخراج افراد مرتبط با سپاه پاسداران) یا اینکه اصلا نمی تواند آن ها را اجرایی کند؛ برای مثال قطر ظرف ده روز چطور باید اثبات کند دیگر از داعش یا القاعده حمایت نمی کند؟(با فرض حمایت از این گروه ها). یا اینکه چقدر عقلانی است که قطر الجزیره ای را ببندد که مهم ترین ابزار موجود برای رساندن صدایش به جهان است؟
همه این ها به همراه سایر شروط سخت دیگر به ما می گوید عربستان و متحدانش شروطی را ارائه داده اند که به خوبی می دانند قطر آن ها را اجرا نخواهد کرد. با در نظر گرفتن چنین مسئله ای، باید پرسید هدف آن ها از ارائه چنین شروطی چه می تواند باشد؟
در پاسخ باید گفت به نظر می رسد آن ها چنین شروطی را ارائه داده اند تا قطر آن ها را اجرا نکند تا در ادامه مرحله دوم استراتژی خود برای فشار و تنش علیه این کشور را کلید بزنند. در واقع مرحله اول شروع بحران بود و مرحله دوم بهانه برای ادامه بحران و اجرا کردن هدف نهایی.
لذا با توجه به اینکه قطر در صورت نپذیرفتن این شروط استقلال خود را به نمایش می گذارد و اعتبار عربستان را در میان اعراب تضعیف خواهد کرد بنابراین استراتژی جدید آن ها هر چیزی می تواند باشد؛ از جمله اقدام نظامی.
یکی از مهم ترین اهداف در مرحله دوم استراتژی آن ها علیه قطر می تواند تلاش عربستان برای تسلط کامل بر شبه جزیره و خلیج فارس باشد. باید یادآور شد که از میان کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس قطر سیاست های تقریبا مستقلانه ای را در مقابل عربستان اتخاذ کرده است.
در همین زمینه، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشت اینستاگرامی خود نوشت؛ «اقداماتی که در عربستان درحال شکلگیری است، بسیار مشابه تحولات عراق قبل از حمله به ایران است. صدام، قبل از حمله به ایران، با کودتا حسنالبکر را از قدرت کنار زد، پست او را اشغال کرد، آیتالله صدر را به شهادت رساند و با برژینسکی در اردن ملاقات کرد. محمد بن سلمان هم آیتالله نمر را به شهادت رسانده، به ملاقات ترامپ در واشنگتن رفته و در حال کنار زدن مخالفان خود از دستگاه سلطنتی آلسعود است».
فرمانده سپاه پاسداران در هشت سال دفاع مقدس در ادامه هشدار داد؛ «قصد سعودیها یا تسلط بر همه شیخنشینها و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس یعنی کویت، بحرین، قطر، دبی و شارجه است یا آغاز ماجراجویی جدید در خلیج فارس و در مقابل ایران».
این یادداشت محسن رضایی که پس از کودتای نرم در عربستان و ولیعهد شدن محمد بن سلمان و همچنین ارائه لیست شروط عربستان و متحدانش به قطر منتشر شد، نکات مهم و قابل تاملی را در خود جای داده است. مهم ترین تحلیلی که می توان بر این یادداشت داشت این است که عربستان در حال پیگیری استراتژی جدیدی است که مهم ترین هدف آن در مرحله اول تسلط کامل بر شبه جزیره و کشورهای حوزه خلیج فارس است. در این میان قطر بازیگری است که باید از سر راه برداشته شود.
با برداشته شدن قطر از مسیر مورد نظر ریاض، به نظر می رسد هدف بعدی ایران باشد. در واقع در این مرحله آن ها وارد فاز جدی تر تقابل با ایران خواهند شد. این تقابل می تواند به هر شکلی باشد؛ از تشدید جنگ های نیابتی تا درگیری های محدود و حتی گسترده نظامی.
لازم به ذکر است، روزنامه واشنگتن پست نیز چند روز پیش از احتمال تشکیل ناتوی عربی علیه ایران نوشت و گزارش داد؛ اگر ناتوی عربی ایجاد شود به احتمال زیاد درگیری غیرمستقیمی میان کشورهای عرب با ایران ایجاد خواهد شد. به این ترتیب همانگونه که صدام برای ریگان اقداماتی را انجام میداد ناتوی عربی نیز عملکرد مشابهی را برای ترامپ صورت میدهد.
این گزارش در پایان افزود: ناتوی عربی علاقمندیهای آمریکا را در قبال ایران انجام خواهد داد به طوری که نیاز به اقدام مستقیم از سوی آمریکا به حداقل میرسد.
حال ممکن است پرسیده شود که آیا هشدار محسن رضایی جدی است و عربستان سعودی و متحدانش ممکن است بخواهند همان مسیر صدام را دنبال کنند؟ به نظر می رسد این هشدار هم جدی است و قابل تامل. به غیر از شباهت هایی که توسط دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته شد؛ مهم ترین شباهت عراق آن زمان و عربستان کنونی را باید در توسعه طلبی ارضی( عراق در مقابل ایران و عربستان در مقابل یمن و احتمالا قطر)، داعیه رهبریت جهان اسلام و اعراب و خریدهای سنگنین تسلیحاتی دانست.
در این میان اما تفاوت عمده ای وجود دارد که البته ممکن است وضعیت را مخاطره آمیز تر کند. عراق در آن زمان برای جنگ با ایران به اسرائیل نزدیک نشده بود و روابط تعارض آمیزی با این رژیم داشت اما عربستان اکنون روابط اش با تل آویو برای ضربه زدن به ایران آشکار شده است و قرار است اسرائیل نیز بخشی از ائتلاف علیه ایران باشد. این خود خطر را دو چندان می کند.
این ها را در کنار تحولات درونی عربستان سعودی و انتصاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید پادشاهی سعودی می گذاریم. کسی که به «شاهزاده جنگ» مشهور است و چندی پیش نیز صراحتا اعلام کرد عربستان جنگ را به داخل ایران می کشاند!
ایران و ترکیه در «پسا ده روز»
با فرض عدم پذیرش شروط غیرواقع بینانه عربستان و همپیمانانش توسط قطر باید سوال دیگری را پرسید. ایران و ترکیه چه باید بکنند؟ در واقع با توجه به اینکه کشورهای عربی به رهبری عربستان به احتمال زیاد 11 روز دیگر اقدامات جدی تر و تقابل گرایانه تری در برابر دوحه اتخاذ خواهند کرد و با توجه به اینکه احتمالا بخشی از این اقدامات نیز متوجه ایران و ترکیه باشند، استراتژی تهران و آنکارا در مقابل آن چه باید باشد؟
مهم ترین سیاستی که ایران و ترکیه هم اکنون و در ده روز آینده باید اتخاذ کنند تلاش دیپلماتیک برای تعدیل شروط عربستان و متحدانش است. در این زمینه، ترکیه با توجه به روابط نزدیکی که با آمریکایی ها دارد و ایران با توجه به نزدیک بودن مواضعش به روس ها در مسائل منطقه ای، باید تلاش کنند بحران را پیش از وارد شدن به مرحله تصاعد مدیریت کنند. این راهکار با توجه به حمایت آمریکا از عربستان و تنش های میان مسکو و واشنگتن تا حدودی امکان پذیر نیست اما شاید ارزش تست کردن را داشته باشد و امیدی در آن باشد!
اما مسئله مهم دوران «پسا ده روز» است. چهار شرط از شروط تعیین شده عربستان و متحدانش مرتبط با ایران و دو مورد آن نیز به ترکیه مربوط است.
ترکیه
مهم ترین سیاستی که ترکیه می تواند در اقدامات تهاجمی علیه قطر در این دوران اتخاذ کند چیزی جز حمایت تمام عیار نیست. در واقع با توجه به اشتراک منافع زیادی که میان ترکیه و قطر وجود دارد و پایگاه نظامی ترکیه نیز در این کشور مستقر است ترکیه چاره ای جز حمایت کامل از دوحه ندارد.
نکته مهم برای ترکیه این است که بسیاری از تحلیل گران بر این باورند که ممکن است آنکارا هدف بعدی کشورهای عربی ترکیه باشد. در همین راستا، هفته پیش «سامر صالحا» تحلیلگر ارشد و نویسنده سیاسی ترکیهای در مصاحبه با خبرگزاری روسی «اسپوتنیک» با بیان اینکه آنکارا گمان میکند هدف بعدی پس از قطر است در تلاش برای حل بحران است.
این تحلیلگر سیاسی ارشد ترک تاکید کرد: «در این وضعیت، ترکیه معتقد است که خودش میتواند هدف بعدی (قطع روابط بعد از قطر) باشد. سران ترکیه و کارشناسان معتقدند اقدام بعدی حمله به ترکیه است. این امر توسط کشورهای عربی و آمریکا اجرا خواهد شد. این مسئله پس از سفر دونالد ترامپ (رئیس جمهور آمریکا) به ریاض آشکار شد.»
صالحا با بیان اینکه نقش قطع روابط عربستان سعودی با قطر و احتمالا با آنکارا از سوی کاخسفید به ریاض داده شده، ادامه داد: «ترکیه و ایران در حال مقابله با این نقشه هستند. واشنگتن به نادیده گرفتن پیشنهادهای آنها (تهران و آنکارا) برای حل بحران قطر ادامه داده و میخواهد نظر خودش را تحمیل کند. آمریکا میخواهد از این بحران عایدی داشته باشد زیرا در جهت منافع ملی آن است.»
ایران
مسئله مهم دیگر این است که ایران نیز با توجه به اینکه ممکن است جزئی از اهداف عربستان و متحدانش باشد در مقابل بحران شدیدتر و جدیدتر علیه قطر در روزهای آینده چه سیاستی را باید در پیش بگیرد؟
به نظر می رسددر حال حاضر مهم ترین سیاستی که جمهوری اسلامی ایران باید اتخاذ کند،عدم حمایت سیاسی علنی از قطر،در منازعه ای است که بخشی از اتهام های طرف قطری آن، داشتن رابطه با ایران است؛ مقامات تهران به خوبی می دانند که حمایت علنی از قطر در مقابل عربستان، اوضاع را برای قطر وخیم تر می کند؛ اما می توان گفت در این مرحله ایران از لحاظ دیپلماسی متعارف دستش خالی است؟ طبیعتا خیر. در حال حاضر گزینه هایی که قطر می تواند در این بحران بر آنان متمرکز شود، ترکیه، اتحادیه اروپا و به ویژه کشورهای آلمان و فرانسه هستند که ایران، با همه این گزینه ها روابط خوب و پایداری دارد و می تواند با تلاش های دیپلماتیک گسترده و استفاده از نفوذ خود در بین شخصیت ها و مقام های سیاسی این کشورها،در جهت حل بحران به نفع قطر، استفاده کند. آنچه مسلم است تلاش های غیر مستقیم ایران در جهت حل این بحران و مقابله با اقدامات توسعه طلبانه سعودی ها، لازم است با هدف عدم تغییر حاکمیت در قطر و یا اشغال نظامی این کشور، سازماندهی بهتری به خود بگیرد.