محمد علی جعفری
اشاره
موضوع آتش به اختیار که رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان مطرح فرمودند همچنان محل بحث و توجه صاحب نظران است.معظم له در آن جلسه، دانشجویان و همه هسته های فکری، فرهنگی و جهادی را در سراسر کشور مخاطب قرار دادند و اظهار داشتند که برای غلبه گفتمان انقلاب در دانشگاه و جامعه تعلیم بگیرید و اقدام و حرکت نمایید.
اما از آن رو که آشنایی با برخی از مصادیق و اقدامات فرهنگی که مصداق موضوع آتش به اختیار هستند برای بخش عمل کننده می تواند مفید باشد و چشم انداز و مسیر حرکت را پیش روی عناصر و نیروهای فرهنگی مشخص نماید، لذا در این نوشتار بر این موضوع متمرکز خواهیم شد.
نکته این جاست که این نگرانی وجود دارد که ابعاد و حوزه های اقدامات فرهنگی برای نیروها و عناصر مومن انقلابی تبیین نشود و در پی آن برخی اشکالات و نواقص ظهور و بروز پیدا شود و در نتیجه اصل وضعیت آتش به اختیار زیر سئوال برود و غیر از آن خود این اقدامات ناصواب به عاملی ضد فرهنگ اسلامی و انقلابی تبدیل شود.بنابراین لازم است توجه کنیم این ماموریت جدید که رهبر معظم انقلاب بر عهده نیروهای فرهنگی و افسران جنگ نرم گذاشته و به نحو صحیح و موثر اجرایی شود و از هرگونه کاستی و اختلال در اجراء مطلوب به شدت اجتناب شود.
مقدمه
نکته مهم و ابتدایی این است که آتش به اختیار در حوزه فرهنگ چه معنایی دارد.برای درک این مفهوم باید چند مثال بزنیم تا مشخص شود این مفهوم در عرصه فرهنگ بهمعنای خودسری و عملکرد سلیقهای نیست. در ابتدای جنگ تحمیلی مقطعی را داشتیم که خرمشهر محاصره بود و نیروهای بعثی در صددد اشغال آن بودند و حضرت امام بهعنوان فرمانده جنگ و رهبر انقلاب نظرشان این بود که باید دفاع صورت بگیرد و اجازه تجاوز به دشمن بعثی داده نشود، رزمندههایی هم که در خرمشهر حضور داشتند چنین نظری داشتند. اما بخش فرماندهی میانی و کسانی که باید به طور سازمانی و از طریق سلسله مراتب عملیات را مدیریت می کردند،مختل بودند و به طور کلی آمادگی مواجهه با شرایط جدید را نداشتند. در نتیجه کسانی که در خرمشهر 36 روز ماندند و مانع ورود بعثیها شدند، آتش بهاختیار عمل کردند زیرا تکلیفشان را که دفاع بود و امام به آنها ابلاغ کرده بود، میدانستند اما فرماندهی جنگ که باید مدیریت کند درست عمل نمیکرد، اما خواسته امام این بود که رزمندگان اسلام نباید در این شرایط معطل سازوکار فرماندهی میانی باشند.(به نوعی به امام زمام خود لبیک گفتند، هرچند که احتمالاً خیلی از رزمندگان امام را ندیده اند و فقط صدای و فرمان اورا شنیده اند، پس در نتیجه فرمان ابلاغی را درست متوجه شده اند.)
مثال دیگر، عملکرد حاج احمد متوسلیان و نیروهایش یا عملکرد شهید بروجردی در کردستان است. در آن زمان فرمانده کل قوا بنیصدر بود و عملاً با سوء تدبیر و مدیریت سبب شده بود فرماندهان دچار ابهام و سردرگمی شوند و ابتکار و تشخیص درستی نداشتند. اما فرماندهانی مانند؛ بروجردی و متوسلیان چون تشخیص درستی داشتند به تکلیف خود عمل میکردند و منتظر نمیماندند زیرا میدانستند نظر امام چیست. همان زمان که بنیصدر فرمانده کل قوا بود، آقای متوسلیان میگوید که "من او را قبول ندارم و خودم با همان تشخیصی که امام به من میدهد میجنگم" یعنی در سلسلهمراتب فرماندهی، بنیصدر را بدلیل اختلال و ناکارآمدی در عرصه نظر و عمل نادیده میگیرد.
آتش بهاختیار در عرصه فرهنگ دقیقاً به همین معناست یعنی در شرایطی که ما نیروی فرهنگی داریم و تهاجم فرهنگی و جنگ نرم با قدرت تمام در حال تحمیل شدن از ناحیه استکبار بر کشور است، اما دستگاههای متولی و سیاست گذار دچار اختلال در تصمیم گیری و اقدام هستند، از این رو فرمانده کل میدان که رهبر انقلاب باشد جهتها را مشخص کرده و دستور نبرد میدهد، بنابراین دیگر نباید منتظر دستگاههای متولی امور فرهنگی، اما کم کار و نارسا باقی ماند. یعنی رهبر انقلاب به تک تک نیروهای انقلاب در این سازوکار جنگ فرهنگی میفرمایند دفاع کن، تولید علم کن، نظریه پردازی کن، محصول فرهنگی ایجاد کن، با خلاقیت دفاع کن و منتظر سازمانها و دستگاههای فرهنگی نباشند.
نکته دوم پاسخگویی به این سئوال است که چه ضرورتهایی در بستر اجتماعی ایجاد شده است که رهبر معظم انقلاب این مفهوم را مطرح فرمودهاند؟واقعیت آن است که دشمنان اسلام و انقلاب با حداکثر توان در حال تهاجم به ما هستند و از ما تلفات میگیرند یعنی وقتی که میزان طلاق در جامعه از 50درصد بیشتر میشود، قوانین و احکام الهی در جامعه کمرنگ میشود، ارزشهای اسلامی و انقلابی در حال کمرنگ شدن است و گرایش به فرهنگ بیگانه در حال افزایش است، بهمعنای اورژانسی شدن شرایط و خطر سقوط خرمشهرها در بخش فرهنگی است. اکنون به فکر مردم ما تهاجم میشود و به تصرف دشمن در میآید. اینجاست که شرایط، از زمان جنگ نظامی سختتر بهمراتب خطرناکتر است و رهبر انقلاب به نیروهای جوان مؤمن که افسران این جنگ هستند دستور آتش بهاختیار میدهد. این دستور به رزمندههای این جنگ اجازه خلاقیت و ابتکار عمل میدهد و به آنها میفهماند که نباید منتظرمقاماتی بود که در راس برخی نهادهای فرهنگی که دچار اختلال هستند، بمانند.(به شکلی که فکرشان دچار غرب زدگی شده و پیاده نظام فرهنگ غربی به شکل ناخواسته و با ابهام عمل می کنند)
وقتی مفهوم نظامی آتش بهاختیار توسط رهبر انقلاب که شخصیتی فرهنگی است بهکار برده میشود یعنی اینکه ما دیگر مواجه با تبادل فرهنگی، تعامل فرهنگی و... با دشمن آنگونه که معاندین و برخی افراد خوشخیال مطرح میکنند نیستیم. یعنی اینگونه نیست که ما با غرب تبادل فرهنگی و تعامل فرهنگی داشته باشیم بلکه از جانب غربیها یک جنگ گسترده فرهنگی در حال انجام شدن با ماست. دشمن خودش میگوید که "با جنگ نرم در حال مقابله با انقلاب اسلامی هستیم" و در این شرایط طبیعی است که ما باید دفاع و مقابله به مثل کنیم.
حداقل نوع دفاع همان ابزاریست که به جنگ فرهنگی با ما آمده اند میتوانیم در مقابلشان ایستادگی کنیم و تولید ابزار و نو آوری فرهنگی داشته باشیم.
تلخی و شیرینی اعلام وضعیت آتش به اختیار
طرح این موضوع و واگذار کردن ماموریت دفاع از گفتمان انقلاب سلامی به جوانان و نخبگان فکری و فرهنگی و تشکلهای خودجوش فرهنگی جامعه، نشان از لیاقت، شایستگی و رشد یافتگی آنان دارد. بنابراین اینکه رهبر معظم انقلاب برای جبران و اختلال دستگاههای فرهنگی، جوانان اهل فکر و تشخیص کشور را دارای صلاحیت لازم برای اجرای ماموریت و تکالیف دفاع از انقلاب میدانند، بخش شیرین و امید آفرین این موضوع بشمار میرود.
مفهوم «آتش به اختیار»، به نوعی میتواند مفهوم تلخی نیز باشد، البته اگر قوه ادراکی دقیقی در جامعه وجود داشته باشد. تلخی آن را هم بیشتر، نظامیان درک میکنند. زیرا زمانی فرمان آتش به اختیار صادر میشود که فرمانده اصلی در میدان جنگ، دیگر نمیتواند روی فرماندهان عملیاتی و میدانی خود از جهت کارآیی و آمادگی حساب ویژهای باز کند. یعنی تا زمانی که سلسله مراتب فرماندهی، فرامین فرمانده را دقیق و به طور منظم انجام میدهد مسئلهای به نام آتش به اختیار معنایی ندارد و زمانی معنا پیدا میکند که اختلالی در حوزه اتصال میان فرماندهی عالی و فرماندهی عملیات میدانی رخ میدهد.
به همین منظور برخی از افراد با این فرمان ذوق زده شده و تصور میکنند این فرمان نیز مانند دیگر مفاهیمی است که از سوی مقام معظم رهبری صادر میشود. در حالی که واقعیت امر، موضوع ناکارآمدی بخشی از فرماندهی و نهادهای فرهنگی کشور است. شاید بتوان گفت که این مفهوم به تازگی از سوی مقاممعظم رهبری مطرح نشده باشد و ایشان در سخنرانی نوروز 93 و95 در حرم رضوی به شکل دیگری به این موضوع پرداختند و فرمودند:
این مجموعههای خودجوش مردمی که کار فرهنگی میکنند -که الان در سرتاسر کشور هزاران مجموعهی خودجوش مردمی هست که دارند خودشان کار میکنند، خودشان فکر میکنند، خودشان تلاش میکنند و کار فرهنگی میکنند- روزبهروز باید توسعه پیدا کنند؛ دستگاههای دولتی باید به اینها کمک کنند. دستگاههای دولتی، آنهایی که مربوط به فرهنگند، به جای اینکه آغوش خود را به روی کسانی که نه اسلام را قبول دارند، نه انقلاب را، نه نظام اسلامی را، نه ارزشهای اسلامی را [باز کنند]، آغوش خود را به روی بچّهمسلمانها، به روی جوانهای مؤمن، به روی بچّههای انقلابی، به روی بچّههای حزباللّهی باز کنند؛ اینها میتوانند کار کنند و دارند کار میکنند؛ کارهای فرهنگی باارزشی دارد انجام میگیرد. در همهی زمینهها جوانان انقلابی ما میتوانند تلاش کنند، کار کنند. جوانان عزیز! کشور مال شما است، فردا مال شما است، امروز هم مال شما است؛ بدانید شما اگر در میدان باشید، شما اگر با ایمان به خدا و توکل به خدا حرکت کنید، شما اگر باور به خود داشته باشید، آمریکا و بزرگتر از آمریکا هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.سخنرانی رهبر معظم انقلاب1/1/95
همچنین رهبر معظم انقلاب درباره اهمیت تشکل های خودجوش فرهنگی در سخنرانی دیگری میفرمایند:
اما آنچه نقطهی مهمتر عرض من است، خطاب به جوانهایی است که در سرتاسر کشور فعّالیّتهای فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند که بحمدالله خیلی هم وسیع شده است. من میخواهم بگویم آن جوانهایی که در تهران، در شهرهای گوناگون، در استانهای مختلف، در خود مشهد، در بسیاری از شهرهای دیگر کار فرهنگی میکنند، با ارادهی خودشان، با انگیزهی خودشان ـ کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده است که از بعضی از آنها ما بحمدالله اطّلاع پیدا کردیم ـ کار را هرچه میتوانند بهطور جدّی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوانهای مؤمن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملّت، ایفا کرده است. گاهی میشود که مسئول، متوجّه نیست چه دارد میگذرد در متن جامعه، امّا آن جوان در متن جامعه است، او میفهمد؛ آن عزم ملّی و مدیریّت جهادی که عرض کردیم در زمینهی فرهنگ، این است.سخنرانی مقام معظم رهبری1/1/93
این تشکلهای خودجوش جوانان دقیقاَ مصداق مفهومی است که ایشان به صراحت در قالب ابداع یک واژه نظامی آتش به اختیار بکارگیری کردند. یعنی علت اینکه ایشان از چنین مفهومی استفاده کردند این است که رهبری معظم از دستگاههای فرهنگی رسمی آن انتظارات و مطالباتی که دارند برآورده نمیشود.
رهبر معظم انقلاب با طرح موضوع آتش به اختیار، خطاب خود را به تشکلهای خودجوش جوانان میدانند. یعنی کسانی که نه به دستگاه و یا سازمانی وصل هستند و نه از این دستگاهها دستور میگیرند. این افراد با تشخیص، بودجه، طرح و اقدام خودشان حرکتی را آغاز میکنند و به نتایجی هم میرسند. لذا خطاب مقاممعظمرهبری به این افراد است و میفرمایند؛ امید من به شماست.
یکی دیگر از نتایجی که از مفهوم آتش به اختیار به دست میآید این است که وضعیت خروجی عملکرد بخشهای فرهنگی کشور در حالی که در آن بودجه هنگفت، نیروهای فراوان و امکانات زیاد هزینه میشود، مطلوب نیست و نتیجهای که مد نظر است حاصل نمیشود. بنابراین برای جبران این خلاء در حوزه فرهنگ ، سلولهای مقاومتی ایجاد شده که به صورت خودجوش و بدون وابستگی به سازمانها دست به کار شدهاند و رهبری هم تأکید دارند امید من به این جوانان است.
چرایی تمرکز و تأکید رهبر معظم انقلاب بر تشکلهای خودجوش فرهنگی
باید پذیرفت که کشور در حوزه فرهنگی در وضعیت جنگی تمام عیار قرار دارد و دستگاههای فرهنگی به این موضوع با مقوله سازمانی وکارمندی نگاه میکنند. البته در هر سازمانی ممکن است افرادی باشند که روحیه غیرکارمندی و جهادی داشته باشند، اما این ساختارها کاملاً اداری شدهاند و اجازه فعالیت مطلوب و موثر به برخی از افراد با روحیه جهادی و انقلابی را نمیدهند. یعنی سازمانهای متولی فرهنگ در کشور میخواهند یک جنگ نابرابر فرهنگی، به صورت 24ساعته و با شدت هر چه تمام تر از سوی دشمن علیه نظام، انقلاب، مردم و... را با یک رفتار کارمندی و در قالب بودجه و اعتبار و با همه لوازم و ابزارهای اداری پاسخ دهند که این طرز تلقی منجر به ناکارآمدی آنها شده است. لذا سازمانها و ارگانهای فرهنگی ابعاد این جنگ همه جانبه را درک نمیکنند و اگر این جنگ را درک کرده و پذیرفته باشند، بدلیل حاکم بودن ضوابط بعضاً سخت و دست و پاگیر اداری و سازمانی عکس العمل متناسب و موثر را نمیتوانند انجام دهند.
متاسفانه در برخی سازمانها و ساختارهای ارزشی هم گاهی از کلمه نمیتوانیم چون بودجه نداریم استفاده میشود. یعنی شبیه دیگر سازمانها شدهاند.
از آن طرف برخی از فعالین فرهنگی که در قالب مدرنیته و تنظیم کردن خود با فرهنگ غرب نیز هستند در حال فعالیت می باشند که خود مدرنیته بودن نوعی قداست زدایی از دین، فکر و اندیشه سازمانی است.
خصوصیات اقدامات آتشبه اختیار
از ابتدای انقلاب تا به امروز هر زمانی که گشایشی حاصل شد، این گشایش از جنس فعالیتهای آتشبه اختیار است که باعث پیشرفتن جامعه و نظام اسلامی شده است. در واقع تعریف دقیقتر آتش به اختیار میتواند، همان حرکت انقلابی باشد که شامل؛
- آگاهی محور؛ یعنی بر خلاف تصور برخی از افراد ناآگاه و یا مغرض که حرکت انقلابی را بدون آگاهی و بیحساب و کتاب معرفی میکنند، حرکت انقلابی نتیجه دغدغه،آگاهی و ایمان کسی است که قصد دارد کاری را آغاز کند. آگاهی و دغدغهای که از آگاهی و دغدغه بسیاری از دستگاههای اجرایی و رسمی کشور هم اگر بیشتر نباشد، کم تر نیست ، به این دلیل که اگر آن دستگاه اجرایی آگاهی لازم را داشت سریعتر و چابکتر شروع به کار میکرد، زیرا از بودجه و نیروی انسانی کافی نیز برخوردار بود.
- تکلیف محور؛ یعنی فرد انقلابی تصور میکند اگر در مسئله فرهنگی کاری را انجام ندهد، خیانت کرده و بار بزرگی بر زمین مانده است و این احساس مسئولیت و عدم انجام آن، او را آزار خواهد داد. لذا برای اینکه بتواند وجدان خود را آرام کند با تمام وجود وارد این میدان میشود و همین که فرد انقلابی احساس تکلیف کرد، آن پروسه رخ خواهد داد و همان احساس تکلیفی خواهد بود که تابحال انقلاب را پیش برده و تنومند ساخته است. حضرت امام(ره) بارها میفرمودند؛ انقلاب از مساجد شروع شد، بنابراین کار فرهنگی خودجوش برای غلبه گفتمان اسلام و انقلاب در مساجد و در سایر مراکز مردمی مصداق معین و بارز کار آتشبه اختیار است که اینک نیز برای تداوم انقلاب به آنها نیازمندیم، البته نه به شکل سرمایه داری و بیان اینکه بودجه نداریم،باید روش دغدغه مند باشد و این تکلیف محوری باید و شاید آنها باشد.
مصادیق آتش به اختیار و تفاوت مصداقها با یکدیگر
1- جشنواره فیلم مقاومت و فیلم عمار
در کشور جشنوارهای با عنوان جشنواره فیلم مقاومت در حال برگزاری است که سالهای متمادی بودجه آن توسط نهادی انقلابی تأمین میشود. این جشنواره مدت زمانی کوتاه توسط تشکیلات دفاع مقدس و در مدت زمانی دیگر توسط مجموعه روایت فتح مدیریت میشد و دبیری آن را بعهده داشتند. این جشنواره به دلایل مختلفی نزدیک به10- 15 سال برگزار شده است که هزینه و سیاستگذاریهای کلان آن را نیز یکی از سازمان های انقلابی بعهده دارد، اما متاسفانه اجرای آن بعهده افرادی گذاشته میشود که در گذشته دبیری جشنواره فیلم فجر را بعهده داشتهاند و بعد از مدتی به دلایلی از این سمت اخراج شدهاند. لذا در اجرا و شکل کار، تفاوت محسوسی با جشنواره فیلم فجر ندارد. این جشنواره آنگونه که شایسته یک اقدام انقلابی برگزار نمیشود. لذا خیلی از افراد جامعه و حتی خیلی از فعالان خودجوش فرهنگی از برگزاری چنین جشنوارهای اطلاعی ندارند. بنابراین تأثیر مثبت فرهنگی قابل توجهی در جامعه نداشته است.
از سویی دیگر جشنوارهای با عنوان فیلم عمار از سال 88 و بعد از فتنه شروع به کار کرد که این جشنواره بودجه بسیار کمتری نسبت به جشنواره فیلم مقاومت دارد، به طوری که از برخی سازمانهای ارزشی بودجههای ناچیزی را دریافت میکنند وتوانسته است با همین بودجه بسیار کم،اولاً؛ نقش موثری در ترویج گفتمان انقلاب اسلامی ایفاء بکند و ثانیاً؛ خاری در چشم همه نفوذیها و دشمنان فرهنگی ملت ایران در درون کشور باشد.
مخالفان این جشنواره به هر طریقی بدنبال ضربه زدن به آن هستند، اما موفق نمیشوند. حتی این جشنواره را بایکوت میکنند اما به کار خود ادامه میدهند، تحقیر میکنند اما باز هم نتایج مثبتی از این جشنواره استخراج میشود. دلیل موفقیت این جشنواره به این علت است که در اکثر شهرها و روستاهای دوردست کشور اکران مردمی دارد. به طوری که تابحال هیچ حرکت مردمی در طول سالهای بعد از انقلاب نتوانسته بود سینما را به روستاها و دهات دور افتاده کشور برساند. این جشنواره توانسته است، بیش از هزار فیلمساز را از سراسر کشور جذب و تربیت کند که اگر مقدار ناچیزی به آنها اهمیت داده شود، میتوانند در آینده در سینما و در سطوح مختلف اثرگذار باشند. لذا این جشنواره نه تنها ساختار و بودجهای مشخص ندارد، بلکه به پشتوانه مردم به فعالیت خود ادامه داده و تأثیرات عمیق فرهنگی را هم به سطح جامعه منتقل ساخته است و توانسته خود را در میان مردم جای دهد و بشناساند. این جشنواره علاوه بر اینکه تأثیرات عمیقی در جامعه داشته است توانسته جوانان زیادی را جذب نماید و نگاه و بینش مردم در روستاها و جنوب شهرها را در حوزه فرهنگ، شناخت هنر دینی، شناخت هنر متعهد و... ارتقاء دهد.
بنابراین این موضوعات، تفاوت میان یک حرکت فرهنگیِ رایج توسط متولیان رسمی با حرکتی کند، خنثی، بینتیجه و... و یک حرکت خودجوش جوانان و با نتایج فوق العاده را نشان میدهد و لذا رهبرمعظمانقلاب با وجود این موارد و با مقایسه آنها به این نتیجه میرسد که فرمان آتش به اختیار را صادر نماید تا این ظرفیتهای خودجوش مردمی آزاد شود و سراسر کشور صحنه بروز و ظهور اینگونه اقدامات فرهنگی اثربخش شود.
2- فرهنگستان علوم اسلامی
بنیانگذار این فرهنگستان آیت الله منیر الدین حسینی شیرازی است که در قم این فرهنگستان را تاسیس نمود. ایشان کسی است که روحیه انقلابی داشت و از شاگردان امام خمینی نیز بود. آقای شیرازی بعد از پیروزی انقلاب وارد مجلس خبرگان قانون اساسی میشود و در همان اوایل به این نتیجه رسید که در کشور مسئول زیاد وجود دارد و باید بیشتر به موضوعاتی پرداخته شود که برای آینده انقلاب کارهای علمی اساسی و تولید علم صورت گیرد. لذا ایشان یکی از معدود افرادی بود که در اوایل دهه60به فکر تولید علم بومی افتاد، به همین منظور فرهنگستان علوم اسلامی قم را تأسیس نمودند که در حال حاضر نیز مسئولیت آن بعهده آقای میرباقری است.
آیت الله شیرازی با تأسیس این فرهنگستان به دنبال این بود که بتوان از این طریق اقتصاد اسلامی، سیاست اسلامی و... تولید شود. نکته حائز اهمیت در این موضوع هم این مسئله است که این موسسه به هیچ ارگان و سازمانی وابسته نیست و سنگین ترین فعالیت علمی مرتبط با آینده و تمدن دینی در آن صورت میگیرد. البته باید به این موضوع نیز اشاره کرد که تابهحال محصولی از این موسسه خارج نشده است به این دلیل که وظیفهای که بعهده این فرهنگستان است بسیار سنگینتر و سختتر از دایرهالمعارف علوم اسلامی است. زیرا دایرهالمعارف تعریف مفاهیم است، اما در فرهنگستان طراحیهایی صورت میگیرد که اقتصاد دینی، سیاست دینی و... را به صورت ریشهای ارائه دهند.
3- دارالقرآن استهبان فارس
طلبه جوانی در استهبان فارس که سرمایه او فقط یک موتور سیکلت بود به وسیله همین موتور سیکلت به تبلیغ میرفت. اما بعد از اینکه مقام معظم رهبری فرمانی را در خصوص فعالیتهای قرآنی دادند، او احساس تکلیف میکند و تصمیم میگیرد تا دارالقرآنی را به صورت خودجوش و از روستای محل زندگی خود تأسیس نماید. برای تأسیس این دارالقرآن موتور سیکلت خود را فروخته و با پول آن شروع به فعالیت در این دارالقرآن میکند. بعد ازمدتی فعالیتهای قرآنی این موسسه گسترش پیدا میکند و در همین حین پدر او فوت میکند و باغ اناری از پدرش به ارث میبرد که این باغ انار را نیز فروخته و هزینه دارالقرآن میکند. دارالقرآنی که با هزینههای بسیار اندک مردمی اداره میشد و هیچ بودجهای نه از سازمانها و ارگانهای دولتی دریافت میکرد و نه از خیرین.
نتیجه این احساس تکلیف و این همه سختی با وجود هیچ وابستگی بودجهای به ارگانها و یا سازمانهای دولتی این میشود که در حال حاضر نزدیک به 11هزار نفر قرآن آموز برای رسیدن به حفظ کل قرآن کریم در این موسسه مشغول به فعالیت هستند که اگر مقدار هزینهای را که تا به الان این طلبه خرج کرده به کارمندان ادارات داده شود تا این تعداد قرآن آموز تربیت کنند، از عهده آن بر نخواهند آمد و اصلاً برای آنها قابل تصور نخواهد بود. یعنی کاری را که سازمان تبلیغات با چندهزار کارمند و چند میلیارد بودجه نمیتواند به این اندازه تأثیرگذار باشد.
این طلبه توانسته است با کمترین امکانات به این نتیجه دست پیدا کند و تا به الان بیش از 2هزار نفر حافظ کل تحویل جامعه داده است. این اقدامات در زمانی اتفاق افتاده است که در بحبوحه تهاجم فرهنگی قرارداریم. چرا در این حد نتیجه مطلوب به دست میآید؟ به این علت که این طلبه خود،همسر و فرزندان خود را وقف این کار کرده است و معتقد بود احساس تکلیفی است که بر گردنش سنگینی میکرد و اینگونه مطرح مینمود که ولی فقیه بر من و امثال من تکلیف کرده تا این فعالیتها گسترش پیدا کند و از آن زمانی که مقام معظم رهبری این تعبیر را بکار برده اند من نمیتوانم بخوابم و آسوده باشم. حال چگونه میتوان به نتیجه مطلوبی مانند این کار دست پیدا کرد درحالی که از هیچ بودجهای هم برخوردار نبوده است؟ نتیجه مطلوب زمانی به دست خواهد آمد که آگاهی لازم، دغدغه مندی، روحیه جهادی و تکلیف گرایی وجود داشته باشد.
اینگونه مصادیق باید بازگو و منتشر گردد تا مشخص شود این مفهوم از این حیث تازه ابداع نشده است و مقام معظم رهبری با توجه به این حقایق، واقعیتها و ظرفیتها مفهوم آتش به اختیار را به عنوان راهگشای مسائل و چالشهای فرهنگی برای خروج از بن بست فعلی فرهنگی و اجتماعی مطرح نموده است.
4- جامعه القرآن الکریم قم
جامعه القرآن الکریم قم توسط حجت الاسلام طباطبایی پدر محمد حسین طباطبایی نابغه و حافظ کل قرآن کریم تأسیس گردید. این شخصیت، انقلابی در حوزه تربیت قرآنی و انتقال فرهنگ دینی به نسل نو و کودکان و نوجوانان ایجاد کردند. نقشی که تاکنون مخفی مانده است، یعنی این افراد یکی از زمین ماندهترین کارهای مبتنی بر ارزشها و فرهنگ اسلامی نظام و انقلاب را بدست گرفتهاند. زیرا در نظام جمهوری اسلامی برای خردسالان پیش بینی خاصی صورت نگرفته است و خردسالان به مهدکودکها میروند که در حال حاضر در مهدهای کودک آموزش موسیقی، کلاس زبان و... تدریس میشود. موسسه جامعه القرآن توانست این خلاء را برای نظام و انقلاب، البته بدون بودجههای مردمی و با کمکهای مردمی به تعداد چند صد هزار نفر را تربیت کند. متربیان خردسالی که توانستهاند در این موسسه از یک جزء تا پنج جزء از قرآن را حفظ نمایند و محصول این حرکت آتش به اختیاری باشند که امروز مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند. حرکتی که هیچ دستوری از سازمان و یا ارگان فرهنگی نگرفت و هیچ برنامهریزیای از سوی شورای عالی برای آنها گرفته نشد و باعث شد احساس تکلیف و دغدغه یک فرد آگاه بدون انتظار از سازمانی آغاز شود و بعد از مدتی میوههای آن برای نظام به ثمر بنشیند. اگر همین الان این حرکت تعطیل شود، باز از حرکت نخواهد ایستاد زیرا نسلی از خردسالان این جامعه توسط این مجموعه پرورش پیدا کرده است که با قرآن بزرگ شدهاند و با قرآن مأنوس شدهاند و از این طریق دوستان قرآنی پیدا کردهاند. نکته حائز اهمیت در این مسئله این است که در محلات تهران مهدهای قرآنی تشکیل شده است و مادرانی فرزندان خود را به این موسسات میفرستند که از حجاب کاملی برخوردار نیستند و مادرانی که درگیر فقر فرهنگی شدهاند معتقدند که جو این موسسات مناسب برای تربیت و سلامت فکری فرزندانشان است.
5- کانون رهپویان وصال شیراز
این کانون توسط فردی بسیجی و رزمنده به نام آقای انجوی نژاد تأسیس شد. وقتی او وارد شیراز شد، زمانی بود که شیراز از لحاظ فرهنگی مشکلات زیادی داشت. اما وقتی وارد شد با حداقل بودجه و امکاناتی شروع به فعالیت کرد و در زمینی خیمهای را با نام امام حسین(ع) تأسیس کرد و در حال حاضر به موقعیتی برسد که در حسینیه رهپویان بیش از 50هزار نفر جوان تردد داشته باشند. چند هزار دختر عادی وارد آن بشوند و محجبه خارج شوند. این کانون در حال حاضر آژانس توریستی، مدرسه غیر انتفاعی، درمانگاه طب سنتی و... را تحت پوشش خود قرار داده است. این وضعیت در حالی به دست آمده است که تاکنون این موسسه از طریق رسانه به مردم معرفی نشده است که اگر به جامعه معرفی گردد ممکن است تحول عمیق و گسترده در این زمینه نیز در کشور اتفاق بیفتد. فعالیت این موسسه به قدری تأثیر گذار بود که در سالهای گذشته گروههای تروریستی وابسته به انجمن پادشاهی ایران حوادث تروریستی را در این موسسه به بار آوردند. آقای انجوی نژاد در شیراز و در منطقهای که همه دستگاهها و ارگانهای رسمی به این باور رسیده بودند، کار فرهنگی مهمی را نمیتوان انجام داد، وی دست به اقدامی زد که هیچ کسی تصور آن را هم نمیتوانست بکند. وقتی سخنرانیهای آقای انجوی نژاد گوش داده میشود، نشان میدهد که دقیقاً مسیری را میپیماید که انقلاب میخواهد. او معتقد است باید کارهایی صورت گیرد تا جوانان کانون با یکدیگر ازدواج کنند و فرزندان خردسال آنها در کانون بزرگ شوند. در ادامه همین کانون به فکر اشتغال، مسکن، آموزش و...همین خردسالان نیز هست، زیرا معتقد است که نمیتواند یک دختر و پسر مذهبی را با ازدواج به هم برساند و فرزند آنها را رها کند و برای خود تکلیف میداند تا آنها را تحت پوشش خود قرار دهد و برای آنها مهدکودک قرآنی و مدرسه قرآنی ایجاد کرد.
6- حرکت های جهادی دانشجویان
در دوران آقای هاشمی تعدادی از دانشجویان دست به حرکتهای جهاد میزدندکه در هیچ جای کشور شناخته شده نبود و مسئولین نیز این حرکتها را به رسمیت نمیشناختند و هیچ نهادی نیز از آنها حمایت نمیکرد. ولی حاج عبدالله والی از طریق کمیته امداد امام خمینی(ره)، آن هم به صورت خیلی محدود این گروه جهادی را پشتیبانی میکرد که کمیته امداد مرکز هم از این ماجرا اطلاعی نداشت و اصلاً با این حرکت همراهی وجود نداشت. وقتی از این دانشجویان سوال میشد که انگیزه شما از این حرکتها چیست؟ پاسخ میدادند که امام فرموده ولی نعمتان این انقلاب محرومین هستند به همین علت ما میخواهیم برای 20 سال آینده انقلاب سرباز تربیت کنیم. لذا این حرکت ادامه پیدا کرد تا اینکه سپاه پاسداران از طریق بسیج سازندگی این حرکت را پشتیبانی کرد و تا به امروز به فعالیت خود ادامه داده است، اما برای تداوم این اقدام پر خیر و برکت از یکسو باید چنین حرکتهایی تکثیر شود و از دیگر سو تا میشود با اتکاء به حمایتهای مردمی این اردوها را توسعه داد.
بسیج؛ تاثیرگذار ترین مجموعه آتش به اختیار
جایی که تبلور اصلی مفهوم آتش به اختیار میتواند باشد بسیج است. حضرت امام زمانی سازمان بسیج را تشکیل دادند که همه نهادهای انقلابی تشکیل شده بود. یعنی، سپاه، کمیته، جهاد و دیگر نهادها تاسیس شده بود. اما امام راحل بسیج را مکمل این نهادها و بعد از این نهادها قرار میدهند. به معنای دیگر کشورهنوز معنای بسیج 20 میلیونی را به خوبی درک نکرده است. امام راحل میدانست که چه گام بلندی برداشته و میدانست که اگر این 20 میلیون نفر بسیجی نشوند در فرآیند زمان و در اثر تبلیغات سهمگین فرهنگی دشمن در نقش عامل بیگانگان عمل خواهند کرد.
بنابراین امام میخواست از این ظرفیت آتشبه اختیاری بسیج استفاده کند. چون میدانست که با ساختار اداری نمیتوان مسائل و مشکلات داخلی را برطرف کرد و به جنگ کفر واستکبار رفت و باید همه ظرفیتهای مردمی را به کار گرفت تا دسترسی به اهداف کشور با سرعت بیشتری محقق شود.
مزیت آتشبه اختیار
1- آزاد شدن خلاقیتها؛ جوان کشور مجال این را پیدا میکند تا خلاقیتهای خود را شکوفا سازد. در حالی که در ساختار اداری خلاقیتها نادیده گرفته میشود و گاهی اوقات ضد خلاقیت است. آتش به اختیار باعث میشود تا پتانسیلها آشکار شود و امکانات پنهان را فعال میکند، مسئله محور است و بدنبال این است تا مسئلهای را حل کند. در آتش به اختیار دیگر موضوع محدودیتها زمانی و سازمانی مطرح نیست. برخی از کارها اگر در گیرو دار اداری گرفتار شود ممکن است خود باعث مشکلات دیگری شود.
در حال حاضر نزدیک به 3هزار شهید فاطمیون وجود دارد که خانواده خیلی از این شهداء در اطراف تهران در بدترین شرایط ممکن و زیر خط استضعاف به سر میبرند. به همین منظور چهار نفر از دختران این مرز و بوم در حرکتی سریع و خودجوش و بدون در نظر گرفتن ملاحظات سازمانی نزدیک به 600-700نفر از خانواده این شهداء را که از مشکل بیماری رنج میبردند را برطرف ساخته و هزینه آنها را که از یک میلیون تا ده میلیون تومان بوده پرداخت نمودهاند و این احتمال وجود داشت که اگر این دختران شریف به سراغ آنها نمیرفتند ممکن بود خیلی از این خانوادهها از دنیا بروند.
مادر یکی از این شهداء مدافع حرم افغانستانی که دچار کسالت و بیماری بوده، پس از مراجعه به بیمارستان، پزشک معالج مطرح میکند برای درمان نیاز به 5 میلیون پول است. اما چون دفترچه بیمه ندارند مادر شهید را به خانه آورده و با مُسکن درد او را ساکت میکنند. اما پس از مدتی پزشک معتمدی که جراح اورولوژیست است تصمیم میگیرد تا درمان این عزیزان را شروع کند و تا به الان نزدیک به 200-300نفر از افراد این خانوادهها را درمان کرده است. این پزشک اعلام کرده است هر کسی از این خانوادهها بیماری خاصی دارد، معرفی شوند تا او با هزینه خودش این افراد را درمان کند. در حالی که پزشک آتشبه اختیار وجود دارد اما در ساختار اداری این موضوع پیش بینی نشده و اساساً برنامهای برای چنین موضوعاتی طراحی نشده است.
2- لحاظ کردن اقتضائات بومی در کار فرهنگی و حل مشکلات اجتماعی؛ مسئله دیگری که در کشور مطرح است این است که در یک موضوع و یک مسئله، وضعیت آن محله به محله متفاوت است. مثلاً در مورد وضعیت حجاب محله به محله حجابها متفاوت است اما ساختار اداری نسبت به این موضوع یک فرمول کلی و سراسری ارائه میدهد که پاسخگوی نیازها و مشکلات جامعه نیست. اما در وضعیت آتش به اختیار، فرزندان همان محل دست به کار میشوند، جنس مشکل محله خود را می شناسند و می دانند که ریشه بد حجابی در محله خود در کجا قرار دارد. حتی این مشکلات و مسائل در شهرهای مختلف هم متفاوت است اما سیستم دولتی تلاش دارد تا از تهران مشکلات کشور را با یک دستورالعمل مشخص برطرف سازد. در حالی که سیستم آتش به اختیار در هر محله، خیابان و شهر با توجه به ریشه مشکلات خودش عیب یابی می کند و مشکل را برطرف میسازد.
تبعات منفی آتش به اختیار
1- بالا رفتن هزینهها؛ یکی از معایبی که سیستم آتش به اختیار دارد، هزینه دادن نسبت به اشتباهاتی است که برخی افراد مرتکب آن میشوند. وقتی مفهوم آتش به اختیار مطرح میشود باید منتظر برخی هزینههای احتمالی آن بود. زمانی که برای انجام کاری احساس تکلیف صورت میگیرد؛ ممکن است تشخیص مسئله یا راهکار به دلیل بی تجربگی، ضعف دانش ودلایلی دیگر صحیح نباشند.
یکی دیگر از معایبی که میتواند مفهوم آتش به اختیار داشته باشد این است که از این مسئله سوء استفادههایی صورت گیرد و ممکن است در سیستم خودجوش کار فرهنگی بد اخلاقی هایی صورت بگیرد و از ریل و مسیر و هدف خود دور شوند و دیر تر و مشکلتر به مقصد برسند.
2- ناهماهنگی میان ردههای آتش به اختیار؛ در برخی از موارد ممکن است ناهماهنگی میان ردههای آتش به اختیار بوجود آید که موجب خنثی شدن تلاشهای جبهه خودی گردد. یعنی زمانی که چند مجموعه در رابطه با موضوعی خواستند آتش به اختیار اقدام کنند ممکن است یکدیگر را خنثی کنند، زیرا از یک اتاق فرماندهی هدایت نمیشوند و ممکن است ناهماهنگیهایی صورت گیرد که به نظر میرسد باید برای جلوگیری از این ناهماهنگیها باید عنصر آگاهی بخشی و درک صحیح نسبت به موضوعات در عناصر و نیروهای مومن و انقلابی تقویت شود.