شوشان: دکتر سید مرتضی افقه اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در گفتگو با شوشان از روند مدیریتی حاکم بر استان سخن گفت. وی معتقد است که علیرغم اینکه مشکلات پیچیده و مزمن استان خوزستان عمدتاً نمودی اقتصادی اجتماعی دارند اما در سطح معاونین یا مشاورین استاندار فرد یا افرادی که به صورت عمیق اقتصاد کل کشور و استان را بشناسند حضور ندارد. در سطح پائین تر مدیریت استان نیز به ندرت از این افراد استفاده شده است.
وی در این مصاحبه گفته است که که مشکلات استان خوزستان پیش و بیش از آنکه از بیرون استان و یا از مرکز باشد ناشی از توسعه نیافتگی نخبگان استان است: از اساتید دانشگاه (از جمله خود من) گرفته تا روحانیون و گروه های سیاسی و رسانه ها و هنرمندان و بسیاری افراد تأثیرگذار بر نگرش ساکنین استان. و تا این شیوه نگاه حاکم بر نخبگان استان تغییر نیابد اگر بودجه های دریافتی از مرکز چند برابر هم گردد مشکلات استان حل نخواهند شد.
متن کامل این مصاحبه را در ذیل بخوانید:
انتخاب استانداران بر مبنای چه شاخص ها و مکانیزم هایی است ؟ به عبارت دیگر نقش واسطه ها ولابی ها چه اندازه در انتصاب استانداران اهمیت دارد و چه تبعاتی را بر جای می گذارد؟
تعیین مسئولین در همه ی استان ها تحت تأثیر عوامل متعددی است. عواملی که در بسیاری مواقع منجر به انتصاب های نا به جائی خواهد شد. به غلط رسم شده که نمایندگان و برخی گروه های سیاسی، مذهبی، و قومی در انتصاب مسئولین استان و شهرستان ها دخالت می کنند. اینکه مسئولین دولتی برای انتصاب مدیران خود از این گروه ها مشورت بگیرند مطلوب است اما اصرار یا اجبار دولت از طرق مختلف از جمله از طریق تهدید به استیضاح وزیر مربوطه (توسط نمایندگان) برای تمکین به فرد مورد نظر نمایندگان یا سایر گروه ها رسم بسیار غلطی است که سال هاست بر انتصابات استان ها و شهرستان ها سایه افکنده و نتایج بسیار نامطلوبی هم ببار آورده است.
این وضعیت در استان خوزستان متأسفانه پررنگ تر است و علاوه بر عوامل فوق، انتصاب مدیران استانی تحت تأثیر گرایشات قومی و طایفه ای نیز قرار گرفته که چون این مطالبات معمولاً بدون توجه به شایستگی افراد بوده، در مجموع برای استان نتیجه مطلوبی نداشته است. نتیجه آنکه هم تغییرات مدیران استان بیش از سایر مناطق کشور بوده و هم خسارات و فرصت سوزی های فراوانی به استان تحمیل کرده است.
عملکرد یک ساله مدیریتی در خوزستان را با توجه به شرایط استان چگونه ارزیابی می کنید؟
ارزیابی عملکرد یکساله ی یک مدیر آنهم در سطح استان خوزستان بسیار زود است اما با توجه به تغییرات مکرری که معمولاً در سطح مدیران استان رخ داده است می توان نکاتی را در مورد جهت گیری های اقدامات و تصمیمات انجام شده بیان نمود.
در مصاحبه های سال گذشته توضیح دادم که مسائل استان خوزستان بسیار پیچیده تر از آن است که یک فرد به تنهائی از عهده ی رفع حتی بخشی از آنها برآید. این نکته را هم اضافه کنم که مثل کل کشور، مشکلات موجود حاصل مدیریت های پیشین نیز هست بنابراین بسیاری از مشکلات موجود حاصل بی تدبیری هائی است که در گذشته انجام شده و امروز به تدریج نمود پیدا می کنند. با این وصف، استاندار در این یک سال علیرغم مشکلات ناگهانی و پیش بینی نشده ای که در یکسال اول کار خود با آن مواجه بود عملکردی موفق تر از بسیاری از استانداران پیش از خود داشته است. قدرت تعامل و چانه زنی بالای استاندار با مقامات کشور باعث شده که مبالغ قابل توجهی برای استان اخذ کند که در مقایسه با عملکرد استانداران پیشین در این زمینه قابل قیاس نیست. به علاوه انرژی و توان خدادادی ایشان باعث شده که بسیاری از مشکلات پدید آمده و جاری را در مقایسه با دیگران بهتر مدیریت کند.
با این وصف، اتکاء بیش از حد به خود و عدم توزیع مدیریت ، و احساس بی نیازی از کمک و مشاوره ی افراد متخصص و با تجربه در حوزه های بسیار پیچیده ی اقتصادی اجتماعی از ضعف های مدیریت استان است. همین ضعف، باعث شده که مدیریت استان بیشتر درگیر حل مشکلات جاری شده و فرصت کافی برای برنامه ریزی در جهت حل ریشه ای مشکلات مزمن استان نداشته باشد.
انتخاب مدیران میانی استان را در این یک سال چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا انتصاب مدیران میانی استان بر اساس شایستگی بوده و یا موارد دیگر از جمله رابطه ها و فشارها در این انتصابات نقش داشته است؟
همانگونه که در بالا توضیح دادم شیوه انتصاب مدیران در کل کشور معیوب است و معمولاً نه براساس شایستگی بلکه عمدتاً براساس روابط حزبی سیاسی، گروهی، قومی و حتی خانوادگی است. به این مورد فشار گروه های ذینفوذ از نمایندگان مجلس گرفته تا ریش سفیدان و نافذین مذهبی و قومی را هم اگر اضافه کنیم خواهیم دید که انتصاب مدیران در سطوح مختلف کشور به یک معضل لاینحل تبدیل شده و البته یکی از موانع جدی توسعه در سطح کشور و به خصوص در سطح استان می باشد. به همین دلیل ارزیابی انتصابات مدیران باید با لحاظ کردن این عوامل بسیار تأثیرگذار صورت گیرد. با این وصف، از آنجا که در صورت بروز مشکلات این مدیر است که مورد مؤاخذه مردم و نهادهای نظارتی از جمله خودِ نمایندگان مجلس قرار می گیرد، مدیر استان باید بگونه ای عمل کند که ضمن احترام و تعامل با همه گروه های مدعی در انتصابات، استقلال رأی خود را با تدبیر و شجاعت حفظ کند تا بتواند انتصابی را انجام دهد که ضمن اینکه عملکرد بهتری در مدیریت خود دارد، پاسخگوی مشکلات احتمالی پیش آمده نیز باشد.
در یک سال گذشته در مجموع انتصاباتی که در شأن استان و متناسب با پیچیدگی ها و مشکلات اجتماعی اقتصادی موجود باشد صورت نگرفته است. صرف انرژی زیاد توسط شخص استاندار برای حل معضلات پیچیده و کهنه ی استان بزرگی مثل خوزستان نیز کافی نیست. علیرغم اینکه مشکلات پیچیده و مزمن استان خوزستان عمدتاً نمودی اقتصادی اجتماعی دارند اما در سطح معاونین یا مشاورین ایشان فرد یا افرادی که به صورت عمیق اقتصاد کل کشور و استان را بشناسند حضور ندارد. در سطح پائین تر مدیریت استان نیز به ندرت از این افراد استفاده شده است.
متأسفانه مثل بسیاری از مدیران حاکم بر کشور، تصور براین است که مشکلات اقتصادی- اجتماعی نیاز به تخصص ندارند و آشنائی سطحی از طریق روزنامه ها یا اطلاعاتی که از متخصصین در جلسات یا مصاحبه ها کسب کرده اند برای ارائه طریق در جهت رفع مشکلات پیچیده ی اقتصادی اجتماعی کافی است. وجود همین بینش در سطح کشور و استان ها باعث شده که مشکلات عمدتاً اقتصادی اجتماعی نه تنها کاهش ملموس نیابند بلکه روز به روز عمیق تر و کهنه تر و حل نشدنی تر بشوند.
در مصاحبه ای یک سال پیش از لزوم پویایی کابینه استاندار و انتصاب مدیران سخن گفتید، در حال حاضر ارزیابی شما پس از یک سال چیست؟
همانگونه که ذکر شد در مجموع کابینه ی موجود استاندار توان لازم برای مهار مشکلات عمیق و پیچیده ی استان را ندارد. صرف انرژی بیش از حد شخص استاندار اگر چه تا حدی می تواند جبران فقدان تحرک مدیران دیگر را بنماید اما این شیوه مدیریت برای شرایط فعلی کشور و به خصوص استان بزرگی مثل خوزستان قطعاً پاسخگو نیست.
در مصاحبه ای گفته اید که نیازی نیست استاندار به سفرهایی شهرستانی برود و از لزوم تقویت اتاق فکر صحبت نمودید
سفرهای استانی (در سطح کشور) و شهرستانی در سطح استان، اگر با هدف احترام به مردم مناطق مختلف باشد، و به صورت محدود، می تواند آثار روانی مطلوبی البته در کوتاه مدت برای شهرستان ها و بخش ها و روستاها داشته باشد. اما اگر این سفرهای تکراری در ذهن ساکنین این مناطق نمود مشخص و بارزی نداشته باشد بعد از مدتی اثر معکوس نیز خواهد داشت و منجر به سلب اعتماد مردم (سرمایه ی اجتماعی) از مسئولین خواهد شد. اما اگر هدف از این سفرها مدیریت و نظارت مستقیم بر شهرستان ها باشد شیوه ای ناکارآ و هزینه بر است. بهترین راه برای مدیریت، حساسیت در انتصاب مدیرانی شایسته، متخصص، با تجربه، دلسوز و صاحب شناخت علمی از مشکلات منطقه ی مورد مدیریت و راه حل های احتمالی آنها خواهد بود. این چنین مدیری آنگاه خود می تواند مشکلات را مدیریت کند و مواردی که حل آنها در سطح شهرستان میسر نیست را با استدلال و تدبیر مناسب به مقامات استان منتقل کند. بنابراین سفرهای مکرر به قصد مدیریت مناطق زیرمجموعه موجب اتلاف وقت مدیران و منابع استان خواهد شد.
دولت روحانی در عرصه های مختلف با هجمه های دلواپسان مواجه می شود و هر روز سنگ اندازی جدیدی بر سر راه این دولت در عرصه ملی ایجاد می شود. عده ای می گویند ضعف در عملکرد مدیران استانی ارتباط چندانی به دولت های مرکزی ندارد. عملکرد نامطلوب مدیران استانی را باید به دولت ارتباط داد و یا اینکه ناکارآمدی سیستم مدیریتی در استان ها سبب ضعف در شیوه مدیریتی شده و ارتباطی با دولت ندارد ؟
به نظرم دوستانی که مدافع دولت نهم و دهم بوده و یا در عملکرد آن دولت سهیم بوده تا سال ها خود باید پاسخگوی مشکلاتی باشند که سوء تدبیر و مدیریت عوامانه شان بسیاری از مشکلات موجود را ایجاد کرده به گونه ای که حل و رفع آن ها دهه به سال ها زمان نیاز دارد. با این وصف، عملکرد ضعیف دولت روحانی در انتصابات استانی و محلی را نمی شود نادیده گرفت. من در مصاحبه ها و نوشته های متعدد و دیداری اخیراً با یکی از مسئولین کشور داشته ام جداً توصیه کردم که دولت حساسیت انتخاب مدیران را باید به تمام کشور تسری دهد نه فقط در حد هیئت دولت. یکی از مشکلاتی که دولت یازدهم داشت انتصابات ضعیف و بعضاً بسیار ضعیف در سطوح استانی و شهرستانی بوده است.
البته به این امر نیز واقفم که انتصابات صورت گرفته در ابتدای دولت یازدهم تا حد زیادی تحت فشار مجلس پیشین بود که دلواپسان بر آن حاکمیت نسبی داشتند. همچنین واقفم که انتصابات در سطوح دولت اگر چه اسماً توسط دولت انجام می پذیرد اما همانگونه که ذکر شد تأثیر و فشار گروه های متعدد و پرقدرت در انتصابات کشوری و استانی را نباید نادیده گرفت.
طبق آمار اعلام شده ، علی رغم کاهش بیکاری در برخی استان ها از جمله هرمزگان در یک سال اخیر اما در خوزستان اینگونه نبوده و با افزایش تقریبی 6 درصدی نرخ بیکاری در استان مواجه بودیم. علت اینکه استانی با ظرفیت و پتانسیل خوزستان با افزایش نرخ بیکاری روبروست ، چیست ؟
مشکلات اقتصادی و اجتماعی استان خوزستان در مقایسه با سایر استان ها بسیار پیچیده تر و مزمن تر است و حل آنها نیز با روش های ساده انگارانه ای که در تصور برخی مدیران وجود دارد قابل انجام نیست.
بسیاری از افرادی که در استان تصمیم گیر هستند همچون بسیاری تصمیم گیران کشور، نگرشی مکانیکی به مسائل اقتصادی و اجتماعی دارند و بنابراین معمولاً ساده ترین روش یعنی گرفتن بودجه ی بیشتر از مرکز و توزیع آن در بخش های مختلف یا جذب سرمایه گذار بخش خصوصی برای سرمایه گذاری در مناطق مختلف استان را انتخاب می کنند. اگر چه وجود بودجه برای فعالیت ها و پروژه های دولتی و نیز جذب سرمایه برای رونق اقتصادی بخش های مختلف لازم است اما قطعاً کافی نیست.
مدیران استان با نگرشی مکانیکی معمولاً اهتمام خود را صرف جذب هر چه بیشتر بودجه یا سرمایه گذار نموده اند که چون با اقدامات مکمل (شرط کافی) همراه نیست بسیاری از بودجه های جذب شده یا تلف شده یا در حد مورد انتظار نمود نداشته اند.
متأسفانه هنوز هم شیوه مدیریت اقتصادی کشور و استان بر همین روش ساده انگارانه استوار است و نتیجه هم مثل همیشه تکرار شده است: تعمیق بیشتر مشکلات و کهنه و مزمن شدن آنها و درنتیجه لاینحل تر شدن آنهاست. اینکه بیکاری در استان بیشتر شده بسیار عجیب است. علیرغم اجرای طرح 550 هزار هکتار که قاعدتاً از پروژه های کاربر است و باید تعداد قابل توجهی از متقاضیان شغل در استان را جذب کرده باشد، و نیز با رفع مشکلات ناشی از تحریم فروش نفت، بسیاری از پروژه های بزرگ و دولتی موجود در استان قاعدتاً باید رونق نسبی یافته باشند. لذا، با این شرایط قاعدتاً باید بیکاری یا کمتر شده باشد و یا حداقل در همان سطح پیشین باقی مانده باشد. با این وصف، می توان حدس زد که با توجه به وجود مشکلاتی که در فوق اشاره شد و مواردی که فرصت ذکر آنها در این سطور کوتاه وجود ندارد باعث می شود که سرمایه هائی هم که وارد استان شوند بازده لازم برای استان را نداشته باشند.
راهکار شما برای برون رفت از وضعیت موجود استان چیست؟
پاسخ این سؤال را در مصاحبه های متعدد بیان کرده ام از جمله حدود چهار سال پیش و در آستانه ی اولین سفر استانی آقای روحانی به خوزستان، الگوئی برای توسعه ی استان خوزستان منتشر کردم که همچون بسیاری توصیه های دیگر، مورد بی اعتنائی مدیران کشور و استان قرار گرفته است. مدیران استان و کشور کماکان مسیری را که خود می پندارند مسیر توسعه ی استان است را طی می کنند: مسیری که طی چهار دهه ی گذشته تجربه شده و عمدتاً با ناکامی روبرو بوده است.
دولت دوازدهم باید بر چه شاخص هایی تاکید بیشتری نمایدتا موفق شود؟
در دیداری که حدود سه هفته پیش با یکی از مسئولین تصمیم گیر در هیئت دولت داشتم همین مورد را تأکید کردم که اگر دولت می خواهد در این چهار ساله موفق شود باید مدیران را به صورت واقعی بر اساس شایستگی انتخاب کند. و این ملاک باید در همه سطوح از هیئت وزیران تا دهدارها و مدیران کل و ریاست ادارات و سازمان ها اعمال کند. با توجه به ساختار سیاسی موجود، واقفم که اعمال چنین روندی در انتصاب و انتخاب مدیران نیاز به مقاومت، شجاعت، ایستادگی و پرداخت هزینه توسط دولت نیاز دارد اما به نظر من برای موفقیت در سطوح مختلف راه دیگری وجود ندارد. در الگوی توسعه ی استان خوزستان که منتشر کردم تأکید کرده ام که ویژگی های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و استراتژیک استان خوزستان به گونه ای است که استاندار باید فردی بسیار مسلط، با تجربه ی مدیریتی موفق و کافی و البته با اختیارات ویژه باشد و نیز مدیران زیر مجموعه با همین ویژگی ها باشند تا استان بزرگ خوزستان را از معضلات پیچیده ی خود رهانیده شود در غیراینصورت اگر شیوه مدیریت ها و انتصابات و انتخابات مدیران به همان روال گذشته صورت گیرد من امید چندانی به تغییر و بهبود قابل ملاحظه در سطح استان ندارم.
در آستانه تشکیل کابینه دولت دوازدهم و انتخاب وزرا ، این روزها از ضرورت استفاده از خوزستانی ها در وزراتخانه ها صحبت می شود . نظر شما در این باره چیست؟
من اکیداً اعتقادی به وجود نیروهای خوزستانی در کابینه با این ملاحظه که از قِبَل آن وضع استان بهتر شود ندارم و این نوع بحث ها را عوام زدگی می دانم. متأسفانه بسیاری از مشکلات مدیریتی استان و به تبع آن معضلات اجتماعی اقتصادی موجود را ناشی از همین عوام زدگی در سطح نخبگان استان میدانم. متأسفانه نخبگان استان به جای دنبال کردن روش های علمی و تجربه شده برای رفع مشکلات استان، به شیوه های سطحی و غیرقابل دفاع روی آورده اند و چون این شیوه ها منجر به تشدید مشکلات شده است تلاش می کنند از طریق فرافکنی، ناکامی ها را به نبود افراد خوزستانی در سطوح بالا یا نبود مسئولین بومی ربط دهند. همه ی این دوستان خود واقفند که از ابتدای انقلاب تا کنون حضور افراد خوزستانی (و اتفاقاً از همه قومیت های استان) در سطوح بالای کشور اگر نگویم از استان های دیگر بیشتر بوده ولی کمتر نبوده اما حضور این افراد نه تنها کمکی به رفع معضلات استان ننموده بلکه بعضاً وضع را بدتر هم نموده است. بنابراین دوستان و نخبگان سیاسی استان، به جای ارائه روش های غیرعلمی، حل مشکلات استان را از مسیری دیگر باید دنبال کنند.
و صحبت تکملی و پایانی شما؟
بارها گفته و نوشته ام که مشکلات استان خوزستان پیش و بیش از آنکه از بیرون استان و یا از مرکز باشد ناشی از توسعه نیافتگی نخبگان استان است: از اساتید دانشگاه (از جمله خود من) گرفته تا روحانیون و گروه های سیاسی و رسانه ها و هنرمندان و بسیاری افراد تأثیرگذار بر نگرش ساکنین استان. و تا این شیوه نگاه حاکم بر نخبگان استان تغییر نیابد اگر بودجه های دریافتی از مرکز چند برابر هم گردد مشکلات استان حل نخواهند شد.