در سال های نه چندان دور گریزان بودن افراد جامعه از دوربین یکی از تعاریف و ویژگی های قائل شده برای محیطی جهان سومی بود با فراگیر شدن شبکه های اجتماعی...
عبدالحسن مقتدایی
استاندار سابق خوزستان
در سال های نه چندان دور گریزان بودن افراد جامعه از دوربین یکی از تعاریف و ویژگی های قائل شده برای محیطی جهان سومی بود با فراگیر شدن شبکه های اجتماعی و ورود واژه جدیدی تحت عنوان سلفی به دنیای نور و تصویر می توان اذعان نمود این قبیل جوامع رفته رفته در حال فاصله گرفتن از این ویژگی هستند و مردمانی که به ندرت حاضر به قرار گرفتن در قاب دوربین دیگران بوده اند حال خود، خود را به تصویر می کشند اما پیش نیاز این گذر « توجیه و آموزش» می باشد در غیر این صورت امروزه حتی خردسالان نیز تبحر خاصی در ثبت تصاویر سلفی دارند!
طی چند روز اخیر حجم وسیعی از رسانه های داخلی و خارجی بویژه شبکه های اجتماعی را انتشار تصاویر سلفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و تحلیل کاربران در خصوص این تصاویر به خود اختصاص داده است اگرچه این رویداد موازی با حضور بازیکنان تیم ملی در مصاف یکی از تیم های فوتبال وابسته به رژیم صهیونیستی حادث و کاستی های سیاست های ایران را در بعد روابط سیاسی و اجتماعی تبدیل به یکی از پر مخاطب سوژه ها در شبکه های اجتماعی نمود.
به نظر می رسد همان گونه که برای حوادث غیر مترقبه جلسات توجیهی و دوره های آموزشی لازم برگزار می شود به مرور باید به درک واضحی از فضای کنونی جامعه رسید و لفظ حادثه را تنها به بلایای طبیعی و غیرطبیعی اطلاق ننمود بلکه هر رویدادی که بر اثر ناآگاهی و کم اطلاعی رخ می دهد را حادثه دانست و نامید، بدون شک ثبت تصاویر سلفی توسط نمایندگان مردم در خانه ملت با یکی از بانوان خارجی مدعو به مراسم تحلیف ریاست جمهوری هیچ گونه ارتباطی با سازمان های مرتبط با امور خارجی و روابط بین الملل مانند وزارت امور خارجه ندارد بلکه « درد و درمان » هردو داخلی به شمار می روند.
عبور از پروتکل های سیاسی و نادیده انگاشتن عرف روابط بین الملل که منجر به بروز چنین رفتارهای سوال برانگیزی می شود مهر تأییدی بر نقایص آموزشی در سطوح مختلف جامعه و شهروندان این کشور می باشد که گاه با اختیار و گاه بر حسب اجبار در شرایط غافلگیر کننده ای قرار گرفته و رفتارهایی از آنان مشاهده می شود که نباید و رفتارهایی مشاهده نمی شود که باید!
باید پذیرفت که خانه ملت مکانی برای ظهور و به تصویر کشیدن فرهنگ تمامی آحاد جامعه می باشد و نوع گفتار و رفتار نمایندگان مردم در این نهاد، معرف فرهنگ جاری در مناطق مختلف کشور می باشد که فرد یا افرادی را به خطوط سبز و قرمز خود نزدیک و آشنا دیده اند و به عنوان منتخبان خود به بهارستان راهی نموده اند ، در این میان اگر قرار به انتقاد یا تحلیل باشد به جای هدف قرار دادن افراد بایستی ساختارهای کهنه، ناقص و غیر منطقی را مورد هدف قرار داد کما اینکه اگر احزاب و تشکل های شناسنامه دار در کشور وجود داشته و ماهیتی همچون رودخانه های فصلی نداشته باشند نمایندگانی به مجلس راه می یابند که دست پرورده همین احزاب بوده و پله پله بر بایدها، نبایدها، عرف و روال های مرسوم در روابط اجتماعی و سیاسی در ابعاد داخلی و بین المللی اشراف یافته و اعضای جامعه نیز در کوران زمان معیار و ملاک انتخاب خود را برگزیدن افرادی قرار می دهند که آموزش های لازم را دیده و از تجربه و پختگی لازم برخوردار شده اند.
اگرچه این رویداد نباید حادثه اصلی را کمرنگ نماید، در واقع حادثه اصلی عدم حضور شخصیت هایی است که دوره های مهمی از تاریخ سیاسی کشور را رقم زده اند اما تفاوت مدعوین دوازدهمین تحلیف با دوره های پیشین این پرسش را به ذهن متبادر می نماید که چگونه افرادی مانند موگرینی می توانند در چنین مراسمی حضور داشته باشند اما شخصیتی روحانی همچون سید محمد خاتمی که هشت سال مقام دوم کشور بوده است یا شخصیت مذهبی دیگری مانند روحانی اهل سنت مولانا عبدالحمید که مورد وثوق بخش دیگری از جامعه است و امثالهم در این مراسم دعوت نمی شوند؟!
متأسفانه عارضه ناپختگی و فقر آموزشی در روابط بین المللی و اجتماعی نه فقط در رفتار و سکنات نمایندگان بلکه در اعضای هیأت رئیسه و شخص رئیس مجلس نیز ملموس و مشهود است که از موضوع فوق الذکر به سادگی عبور می نمایند تا بر اثر تکرار این رویه تبدیل به یک عرف ناپسند گردد.
مرور حوادث رخ داده در مجلس شورای اسلامی در بازه زمانی سه ماه گذشته بیانگر لزوم آموزش همه جانبه تمامی افرادی که به نوعی در خانه ملت حضور دارند در زمینه حفاظت، امنیت، اداره امور جاری و از جمله برگزاری مراسم مهمی مانند تحلیف می باشد، به علاوه شخص رئیس جمهور نیز باید به افکار عمومی پاسخ مناسب و متقاعد کننده ای در رابطه با علل عدم دعوت از افرادی که قانوناً یا عرفاً در گذشته حضور داشته اند و حال عدم حضور آنان پرسش برانگیز شده است ارائه نماید زیرا مطابق شعارهای دوره انتخابات آقای روحانی، ایشان برای ایران، برای اسلام به میدان آمده اند و بدیهی است با ایجاد محدودیت در ارتباطات برخی افراد با جامعه نمی توان از محبوبیت آنان کاست و یا از تاریخ کشور حذف شان نمود.