شهرام خادم
مقام رئیسجمهوری و مجلس نمایندگان در ساختار حاکمیتی نظام جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر آرای مستقیم مردم است. هر دو مقام در برابر مردم مسئول و پاسخگو هستند؛ یا لااقل باید باشند. ماهیت رای مردم در انتخابات مجلس اخیر، شورای شهر تهران و برخی کلانشهرها (از جمله مشهد، شیراز و اصفهان) و در نهایت ریاست جمهوری بسیار شبیه به هم بوده است. به این معنا که واکاوی خاستگاه این رای میتواند نتایج یکسان به دست دهد.
عمده جمعیت ایران امروز را جامعه شهری شکل میدهد. بافت حاکم بر جامعه شهری ایران با مولفههایی مشخص قابل تبیین است. از آن جمله میتوان موارد زیر را بر شمرد(تا حد کفایت در یادداشت جاری):
1- افزایش دسترسی به اطلاعات روز و رشد آگاهی از پیچیدگیِ ساختارهای حاکم بر جامعه (از طریق همهگیر شدن زندگی هوشمند و یارانهای)
2- پوشش گسترده جبهه اطلاعرسانی به جامعه توسط شبکههای اجتماعی در فضای مجازی
3-عدم پذیرش قرائت رسمی از رویدادها و مناسبات حاکم به نفعِ قرائتِ غیرفرمال در فضای مجازی و به اصطلاح مردمی 4- دسترسی راحت به چهرههای مردمی و صاحب کاریزما از طریق گروههای واقع در شبکههای مجازی و اطلاع سریع از تصمیمات سیاسی کلان. مولفههای ذکرشده تنها گوشهای از خصیصههای بافت امروزی جامعه ایران را به نمایش میگذارد. پایه و ستون بافت اجتماعی امروزی ایران بر تحولاتی استوار است که منجر به شکلگیری قشر متوسط شهری شده است.
قشری که قریب به 75درصد جامعه ایران را در برگرفته است. لذا هر تحلیل و کنشی خارج از متن این جمعیت، خوانشی نادرست از شناخت بافت اجتماعی امروز ایران است. بررسی دقیق نتایج انتخابات مجلس اخیر، شورا و ریاست جمهوری از تقابل دو نگاه حکایت میکند. نگاه اول رجعتی سرسختانه به آموزههای مذهبی و همچنین رویگردانی از جهان غرب دارد و همه چیز را در این پهنه فهم میکند. نگاه دوم عمده طبقه متوسط شهری را نمایندگی میکند و علیرغم دغدغه معیشت، آزادیهای فردی- جمعی و رشد همهجانبه رفاه اجتماعی را ارجح میداند.
این قشر که با سیاستهای نادرست دولتین اصولگرا در دهه اخیر از بام رفاه به دره فلاکت سقوط کرده، فرصت حکمرانی اعتدالگرایان برای برکشیدن جایگاه اجتماعی خود را غنیمت شمرده و قصد رجعت به سالهای پایانی دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد را دارد. آنچه از چند انتخابات اخیر قابل بررسی است؛ رویارویی دو نگاه و دو تفکر در برابر هم را روایت میکند. دلیل این مدعا هم رای مردم حتی به کوتاه قدهای اصلاحطلب بوده است. مردم به شعار و نماد اصلاحطلبی رای دادند؛ اگرچه این شعار را بازیگران دسته چندم اصلاحات نمایندگی کرده باشند. وقتی یک پدیده اجتماعی مدام در حال تکرار است؛ نتیجهگیری را برای صاحبنظران راحتتر میکند. از اینرو نشانهشناسی رای مردم در چند انتخابات اخیر حکایت از اقبال ایشان به گفتمان اصلاحطلبی دارد.
با تجمیع شرح ماوقع، نگارنده در پی این-همانی خاستگاه رای مردم در چند انتخابات اخیر است. نتیجهگیری از آن نیز کار راحتی است. فرقی نمیکند طلایهدار این جبهه، رئیس جمهور روحانی، نمایندگان لیست امید در مجلس، خبرگان منتخب لیست هاشمی یا شورای یکدست شهر تهران باشد. مردم از این گفتمان پیروز خواست خود را گلایه کردهاند. اگر روحانی تن به خواستهشان نداده، وظیفه مجلس منتخب مردم است که کابینه را پالایش کند و به خواست مردم صحه گذارد.
ترتب و ترتیب نمایندگی رای مردم مهم نیست، مهم آن است که برگزیدگان میدانند مردم چه میخواهند. ریاستجمهوری نتوانست؛ نوبت مجلس است کابینه غیریکپارچه را تصفیه کند و خواست طبقه متوسط را به درستی نمایندگی کند. خان اول گر گذشت چه باک، خان مجلس را فتح باید کرد. دروازه مجلس نباید گشاده شود و این مهم جزء از نمایندگان لیست امید ساخته نیست. امید است امیدیهای مجلس رسالت خود در نمایندگی را به جا آورده و کابینه را غربال کنند؛ چنانکه مردم از آن امیدوار شوند.