به گزارش ابتکار، معاون نظارت بر کالاهای سرمایهای و خدمات سازمان حمایت به تازگی از ممنوعیت فروش نوشتافزار منقوش به تصاویر غیراخلاقی خبر داده است. اما آیا با وجود فضای مجازی و دسترسی ساده کودکان به آن، استفاده نکردن از تصاویری خاص تاثیری در تربیت کودکان دارد؟
بحثهای زیادی بین موافقان و مخالفان ممنوعیت استفاده از تصاویر غیراخلاقی و ضد ارزشی وجود دارد اما آیا جلد یک دفتر جایی برای این همه بحث دارد؟ تصاویر روی نوشتافزارها چقدر در تربیت کودکان موثر است؟ لیلا جعفری، روانشناس کودک در این رابطه به «ابتکار» میگوید: نوشتافزاری که بچهها استفاده می کنند دقیقا مثل اسباببازیها یا وسایل دوستداشتنیشان است که وقت زیادی را با آنها میگذارنند. کودکان این وسایل را شخصی تلقی میکنند و آنها را مال خودشان میدانند. نوشتافزار هم برای کودک به یک وسیله شخصی تبدیل میشود پس مهم است که روی آن نوشتافزار چه تصویری حک شده باشد و چه پیامی را به کودک منتقل کنند. بچهها مثل بزرگترها پیچیده به مسائل نگاه نمیکنند. دقیقا همان چیزی را که در ظاهر میبینند، برداشت میکنند و دنبال پیام درونی در چیزی نمیگردند، خصوصا در سالهای اول دبستان بچهها جذب رنگ و لعاب و زیبایی تصویری میشوند که روی نوشت افزار وجود دارد. پس این تصاویر مسلما در تربیت کودکان تاثیر خواهد داشت.
بچههای ما قهرمان داخلی ندارند
امروزه با وجود دسترسی آسان کودکان به فضای مجازی، آنها دسترسی راحتیتری به تصاویر مختلف دارند. ماهواره هم در خانههای بسیاری پیدا میشود. در این شرایطی استفاده نکردن از تصویر یک عروسک خاص یا شخصیتهای کارتونی چه تغییری در روند تربیتی کودکان دارد؟ جعفری به این سوال پاسخ میدهد: در گذشته، حتی شاید تا 10 سال قبل، مسائلی خارج از چارچوب و محیط خانوادگی تربیت والدین را تحت تاثیر قرار نمیداد، نهایتا پدربزرگ و مادربزرگ، دایی و خاله، عمو و عمه بودند. به جز اینها شخص دیگری نمیتوانست در تربیت بچهها دخالت داشته باشد، چون گستره ارتباطی خیلی تنگ و محدود بود، اما امروز گستره ارتباطی خیلی وسیع شده و مسائل زیادی تربیت پدر و مادران را تحت الشعاع قرار میدهد.
او ادامه میدهد: علاوه براین امروزه محدودیت تملکات شخصی بچهها هم بیشتر شده است چون خیلی از وسایلی که با آن سر و کار دارند اصلا بچگانه نیست. یعنی از سن بچهها خیلی بالاتر است. آنها با وسایلی سرگرم میشوند که خیلی کودکانه نیستند، مثل همان تبلت و موبایل یا شبکههای ماهوارهای. اینها ابزارهای مناسبی برای پر کردن اوقات فراغت کودک نیستند اما متاسفانه میبینیم که کودکان از آنها استفاده میکنند. بنابراین برداشتن عکس مثلا یک عروسک باربی در تربیت بچه به تنهایی خیلی تاثیرگذار نیست چون کودک از راههای دیگری تغذیه فکری میشود که تغذیه مناسبی هم نیست. شاید در بین رنگ و لعابی که اطراف کودک وجود دارد، عکس جلد یک دفتر خیلی اهمیت نداشته باشد و خودش را نشان ندهد اما در جای خودش این تصاویر مهم هستند. اگر قرار باشد ما تصاویری را از روی دفترها حذف کنیم ولی آن تصاویر را با رنگ و لعاب بیشتر در خانه، تلویزیون، نوع لباس پوشیدنهای اطرافش ببیند حذف تصاویر تاثیر عظیمی روی تربیت بچه نمیگذارد، مگر اینکه قبل از تغییر آنها، خلاءهایی که بچهها دارند را پر کنیم. یعنی جایگزینی برای آنچه که باید حذف شود، وجود داشته باشد.
قهرمان باید شناخته شده باشد
جعفری در مورد تصویری که قرار است، جایگزین تصاویر قبلی شود، میگوید: تصاویر جایگزین باید از قبل برای کودک معرفی شده باشند. مثلا در دههای عکس کلاه قرمزی و پسرخاله برای بچهها خیلی جذاب بود، چون بچهها این شخصیتها را دیده بودند، برایشان جذاب بود. بنابراین بچهها عکس این دو شخصیت را برای جلد نوشتافزارشان انتخاب میکردند. متاسفانه امروز هیچ قهرمانی برای بچهها وجود ندارد و تنها شخصیتهایی در دسترس بچههایمان است که ما آنها را نساختهایم، کشورهای دیگر آنها را با فرهنگ خودشان ساختهاند و بچههای ما با دوبله آن را میبینند. امروز اگر از تصاویر اسطورهای یا مشاهیرمان روی دفترها استفاده کنیم یا حتی از تصاویر شخصیتهای شاهنامه استفاده کنیم به دلیل اینکه بچهها اصلا نمیدانند شاهنامه چیست، شخصیتهای شاهنامه هم برای او جذاب نیستند.
شکرستان، نمونه موفق داخلی
حسین صافی، کارتونیست، درباره المانهایی که برای بچهها در انتخاب نوشتافزار جذاب هستند به «ابتکار» میگوید: برای بچهها آنچه که در انیمیشنها میبینند بیشتر از هر چیز دیگری در انتخاب جلد نوشتافزارها موثر است و در نمونههای داخلی به نظرم شکرستان مورد موفقی برای مثال زدن است.
اما وقتی قرار است تصویری روی نوشتافزارها استفاده نشود باید جایگزینی برای آن وجود داشته باشد، علاقه بچهها برای انتخاب نوشتافزاری با عکس یک شخصیت کارتونی به دلیل محبوبیت آن شخصیت است. ما در سالهای اخیر در آیا توانستهایم شخصیت محبوبی برای کودکان خلق کنیم؟ این طراح مجموعه شکرستان در پاسخ به این سوال میگوید: نه اینطور نبوده است. برای رسیدن به چنین ویژگیهایی در انیمیشن یا مدیایی که برای بچه ها جذاب باشد، باید کار طولانیمدت، دقیق و حساب شدهای انجام شود، نه تنها ایران بلکه کشورهای دیگری هم پیدا نمیشوند که چنین کارهایی کرده باشند. این اقدامات در کشورهایی اتفاق میافتد که برای خلق شخصیتها خیلی دقیق و درست فکر و برنامه ریزی کرده باشند. امروزه علاوه بر عروسکها، لگوها هم با اینکه نمونههای انیمیشنهایشان را کمتر در شبکههای داخلی میبینیم، مورد استقبال بچهها قرار گرفتهاند. روی این مسائل فکر شده و امروز میبینیم که با ساخت انیمیشنهای بیشتر اقلام تبلیغاتی مرتبط با آن هم در بازار پخش میشود و مورد استقبال قرار میگیرد. کشورهای دیگر در بخشهای مختلفی کار میکنند. فقط یک انیمیشن و نیست.
او ادامه میدهد: ما میبینیم یک اسباببازی مثل لگو هم با کاراکترسازی و یک کار کاملا حساب شده و در زمان طولانی به چنین جایگاهی رسیده است. این قضیه برای یک سال و دو سال و پنج سال نیست. ما باید در این زمینه کارهای بنیادین انجام دهیم. اینکه بیاییم دارا و سارا بسازیم و بچهها ببینند و بشناسند، جواب نمی دهد و بچهها به آن علاقه پیدا نمیکنند. اما اگر بیاییم در طول چند سال عروسکهایشان را بسازیم، انیمیشن بسازیم و بچهها را با آن کارکترها آشنا کنیم، آن وقت میتوانیم انتظار داشته باشیم لوازم تبلیغاتی آن انیمیشن و عروسک هم فروش برود. من به عنوان طراح مجموعه شکرستان میدانم ما چقدر در طراحی این انیمیشن ضعف داشتیم اما بچهها از اقلام تبلیغاتی با وجود کیفیت پایینشان استقبال کردند.
ما بازار را رها کردهایم
صافی درباره امکان رقابت ما با کشورهای دیگر برای خلق قهرمان با وجود سرمایهگذاری بالای آن کشورها میگوید: این کار نشدنی نیست، میشود رقابت کرد ولی نیاز به برنامهریزی طولانی مدت، دقیق و حساب شده دارد. ولی ما بازار را رها کردهایم و فعلا نمیتوانیم هیچ رقابتی بکنیم. این اتفاق در صورتی رخ میدهد که کاراکترهایی را در 10 سال آینده معرفی کنیم تا بچهها از آن استقبال کنند و گرنه نمیتوانیم رقابتی در این بازار داشته باشیم.
امسال هم هیاهوی بازار نوشتافزار تمام می شود اما باید دید بالاخره چه زمانی قرار است این بحثهای تکراری خاتمه پیدا کند و ما در این زمینه به نتیجهای موثر دست پیدا کنیم.