شوشان: هر بار در اخبار رسانه ها حوادث دلخراش و تاسف بار مرگ شهروندان و نخبگان علمی، فرهنگی و اجتماعی مشاهده می شود ؛ از جمله حادثه سقوط اتوبوس در سال ۱۳۷۶ که منجر به مرگ شش دانشجوی نخبه شد که مریم میرزاخانی نابغه ریاضی جهان از این حادثه جان سالم به در برد و یا حادثه اخیر جاده ای جنوب شرق کشور که باعث مرگ تاسف بار دانش آموزان نخبه استان هرمزگان شد .
در همین زمینه علیرضا مسرور رییس سازمان دانش آموزی خوزستان در گفت و گو با شوشان ، پیامدهای منفی این رویداد چرداخت که در ذیل می آید:
چرا باید شاهد اتفاقات تلخ برای شهروندان بخصوص نخبگان ایران باشیم ؟
در آغاز سخن ضمن ابراز همدردی با خانوادههای داغدار فرشته های سفر کرده ، و نیز مسئولین آموزش و پرورش استان هرمزگان که می دانم چه فشاری را در حال حاضر تحمل می کنند ذکر چند نکته را ضروری می دانم.
اولا ، دانش آموزان حادثه دیده اعضا (فرزانه = دختر) سازمان دانش آموزی استان هرمزگان هستند و از بین همه مدارس عادی انتخاب شده اند و جزو دانش آموزان نخبه یا مدارس خاص نبوده اند بنابراین محدود کردن حوادث به دانش آموزان نخبه واقعیت ندارد.
ثانیا ، ایران جزو پنج کشور دارای جاده های بسیار خطرناک دنیاست. تصادف های جاده ای در ایران با میانگین 25 هزار کشته دومین عامل مرگ و میر در سال بعد از سکته قلبی است. از طرفی روزانه حدودا 70 نفر در جاده های کشور جان خود را از دست می دهند. بنابراین حادثه واژگون شدن اتوبوس حامل دانش آموزان هرمزگان را در این راستا و به عنوان یکی دیگر از حوادث تلخ جاده ایی - ظاهرا اجتناب ناپذیر! - ایران باید مورد ارزیابی قرار داد.
متاسفانه صدا و سیما و بسیاری از مطبوعات کشور با تئوری توطئه و با پیش فرض اهمال و سهل انگاری مسئولین آموزش و پرورش این حادثه را دنبال می کنند که با توجه به مراقبتهای ویژه در این نوع از اردوها و نیز وضعیت جاده ها و حوادثی که هر روز اتفاق می افتد صحیح نمی باشد.
در گزارش های رسانه ای به مرگ تعداد زیادی از دانش آموزان نخبه در رخدادهای اینچنینی اشاره می شود. آیا این حوادث نشان از بی توجهی به نخبگان در جامعه است؟
همانطور که در پاسخ به سوال اول اشاره کردم جاده های کشور و اساسا فرهنگ رانندگی در ایران آبستن حوادث مرگبار است. در کشور ما افراد برای دریافت مجوز رانندگی با ماشین های حمل و نقل عمومی تنها مورد ارزیابی فنی قرار می گیرند و صلاحیت های فنی ملاک است در حالیکه کسی که سکان هدایت زندگی تعداد زیادی از انسان ها را بدست می گیرد باید علاوه برصلاحیت های فنی، صلاحیتهای علمی، اخلاقی، روانی، توانایی های ذهنی و هوش اجتماعی لازم برخوردار باشد. لذا، هر کسی در این جاده ها به حرکت در آید در معرض خطر است نخبه و غیر نخبه یا دانش آموز و غیر دانش آموز و حتی شب و یا روز ندارد.
از طرفی دانش آموزان آسیب دیده جزو مدارس خاص نبوده اند که چنین تلقی صورت گیرد که مثلا ما در پاسداشت سرمایه های انسانی جامعه دچار بی توجهی معنی داری هستیم.
متاسفانه واژه فرزانه بکار رفته برای دانش آموزان اعزامی به اردو، به غلط معادل استعداد درخشان محسوب شده در حالی که چنین نیست. در سازمان دانش آموزی اعضا پسر را پیشتاز و اعضاء دختر را فرزانه می نامند.
همه دانش آموزان چه نخبه و چه غیر نخبه سرمایه های ملی کشورند و مراقبت از آنها وظیفه همه ماست در این راه آموزش و پرورش تمام مساعی خود را بکار می گیرد. ولی در نهایت مجبوریم دانش آموزان خود را مثل بقیه مردم به دست شرکتها و رانندگان وسائل نقلیه ظاهرا استاندارد و البته در همین جاده های پر خطر که روزانه قربانی های زیادی می گیرد حرکت دهیم.
آیا نهادهای متولی را می توان مقصر دانست ؟
مطمئنا هر حادثه ای علل و عواملی دارد . اشخاصی و یا سازمانهایی در این مسئله مقصرند ولی معتقدم آموزش و پرورش با توجه به رعایت تمام تشریفات قانونی و مراقبت های خاص این نوع از اردوها کمترین تقصیر را در این حادثه داشته است.
بنده به عنوان مسئول سازمان دانش آموزی استان خوزستان برای اعزام 700 دانش آموز و مربی پیشتاز و فرزانه به همین اردو کشوری ، 34 دستگاه اتوبوس از شرکتهای مسئول حمل و نقل جاده ای دارای مجوز حمل مسافر اجاره نمودم آنها موظف اند بر اساس استانداردهای جاده ای دانش آموزان را در مبدا تحویل گیرند و در مقصد تحویل دهند. در هر اتوبوس نیز دو مربی دانش آموزان را همراهی و مراقبت می کند. آمارها بیانگر این واقعیت است که حوادث جاده ای اختصاص به قشر خاصی ندارد.
اگر می خواهیم حوادث جاده ای را برای دانش آموزان به صفر برسانیم تمهیدات بسیاری می طلبد که در شرائط موجود تحقق آنها برای آموزش و پرورش ناممکن است مانند :
- اسکورت دائمی ماشینهای حامل دانش آموزان در طول سفر
- ایجاد شرکتهای حمل و نقل مخصوص دانش آموزان با ماشین های خاص
- تعمیر، اصلاح و تعریض گسترده جاده ها
- افزایش استانداردها و شاخصهای کسب مجوز
رانندگی درماشینهای حمل و نقل دانش آموزان و ...
هرچند راه حل ساده آن است که ما دستور دهیم اصلا اردویی برگزار نگردد.
این نوع حوادث چه تاثیر بر نظام آموزشی و اعتماد مردم به آموزش و پرورش بجای خواهد گذاشت ؟
متاسفانه نظام آموزشی ما به شدت وابسته به آموزشهای رسمی و کلاسیک است. در حالیکه آموزشهای غیر رسمی و منتهی به فعالیتهای میدانی ، اثربخش ترین و موثرترین نوع یادگیری هاست. این حوادث بطور طبیعی آموزش و پرورش را محافظه کارتر و بیشتر در کلاس های درس و خانه ها محبوس تر خواهد کرد بویژه زمانی که با تبلیغات گسترده رسانه ای ، تر و خشک را با هم مورد حمله قرار می دهیم.
طوری به انعکاس خبرها می پردازیم که گویی کسانی با بی مسئولیتی تمام اقدام به جابجایی دانش آموزان کرده اند. اینگونه تبلیغات باعث صدور التیماتوم یک ماهه از سوی رئیس جمهور برای برخورد با مسببین و نیز واکنش وزیر آموزش و پرورش به منظور اشد مجازات عاملین می شود. این در حالی است که پلیس مسبب حادثه را خواب آلودگی راننده معرفی کرده است.
ما نظیر این حوادث را در اردوهای راهیان نور نیز بارها شاهد بودیم ولی نه التیماتومی در کار بود و نه اشد مجازات، قطعا تلاش برای جلوگیری از این نوع حوادث نیازمند حساسیت بالا و مسئولانه است، ولی ضرب و زور راه حل مناسبی برای ریشه یابی مشکلات نیست زیرا، این نوع مشکلات محصول فرآیندهای پیچیده ، چند وجهی و بین بخشی و از همه مهمتر کمبودهای ذاتی اقتصاد کشور است.
واقعیت آن است کمترین نتیجه این نوع حوادث ایجاد نگرانی و در نتیجه عدم استقبال و مشارکت دانش آموزان و خانواده آنها از اردوها و فعالیتهای برون مدرسه ایی است.
در چنین شرایطی فضای مجازی و بی عملی روز به روز جایگزین اردوها و فعالیتهای برون مدرسه ای خواهد شد. فضایی که قربانی های بسیار بیشتر از ما خواهد گرفت ولی قربانیان خاموش، والبته آنجا دیگر نه اولتیماتمی هست و نه دستور مجازات عاملان آن.
در پایان لازم به ذکر است استان خوزستان بدلیل شرائط جغرافیایی و نیز بی توجهی مسئولین و مدیران در گذشته از فقدان امکانات اردوگاهایی رنج می برد البته اخیرا استاندار توجه ویژه ای به تجهیز و توسعه فضاهای اردوگاهی در استان نموده است.
امیدوارم این توجه ما را به نقطه ایی برساند که دیگر مجبور نباشیم برای برخورداری از فضاهای اردوگاهی مناسب در تابستانهای طولانی استانمان، راهی استانهای دیگر شویم و از مخاطرات احتمالی آن رنج ببریم.