امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
کسانی که شعار میدهند "بدون هیچ دلیلی، .....جلیلی"، و یا برای تمسخر قالیباف میگویند "هم خوشگلی هم بوری، حالا حالاها (...)"، به دروغ مدعیاند که پیروزی آنها شکست هیچ کسی نیست. آنها بازی را بردهاند و الان مشغول تحقیر و تمسخر رقیب شکست خوردهاند. شادمانی معرفت آمیز ، هرگز نسبتی با نمک پاشیدن بر زخم شکست خوردگان ندارد.
سایت عصر ایران نوشت : چهار سال قبل، وقتی که میرحسین موسوی شعار داد "پیروزی ما شکست هیچ کسی نیست"، بسیاری از هواداران او، مرثیهها سرودند که ای وای، موسوی کجا و احمدینژاد کجا؟ اگر این یکی رئیس جمهور میشد، ایران گلستان میشد ولی الان ... !
چهار سال گذشت و اکثر کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به موسوی رای داده بودند، امسال به حسن روحانی رای دادند. آنها حالا شاد و سرخوشند که رئیس جمهور کشور، برآمده از رای آنهاست. در خیابانها دست افشانی و پایکوبی میکنند. هورا میکشند و شعار میدهند. بعضی از شعارهایشان به دل مینشیند و بوی خامی و نفرتورزی و رقیبستیزی نمیدهد؛ اما پارهای از شعارهایشان به گونهای است که، بیتعارف، آدم با خودش میگوید آیا این جماعت واقعاً معتقدند پیروزیشان شکست هچ کسی نیست؟
شعارهایی که در چند شب گذشته علیه سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف در گوشه و کنار شهر تهران سر داده شد، چه معنایی داشت جز عقدهگشایی و نفرتورزی اخلاقاً ناموجه؟
سعید جلیلی در رقابت با حسن روحانی، برخلاف احمدینژاد در رقابت با میرحسین موسوی و مهدی کروبی، کوچکترین سخن غیراخلاقیای بر زبان نیاورد. نه افشاگری شخصی کرد و نه دروغ بافت. هر چه گفت، دیدگاههای سیاسی و فرهنگیاش بود. جماعتی با دیدگاههای او موافق بودند و به او رای دادند. اکثریت مردم ایران هم با رادیکالیسم جلیلی مخالف بودند و به او رای ندادند. قالیباف هم اگر چه رادیکال نبود، به سرنوشت جلیلی دچار شد.
حال اینکه اقلیتی قلیل، حتی پس از پیروزی در انتخابات، به رقیب شکستخورده رحم نکنند و عقدهگشایانه پا بر سر مروت بنهند و در خیابانهای شهر تهران علیه جلیلی و قالیباف شعار بدهند، نشانه چه چیزی میتواند باشد؟ از این رفتار، تنها بویی که به مشام خرد نمیرسد، بوی فضیلت است.
کسانی که شعار میدهند "بدون هیچ دلیلی، (...) جلیلی"، و یا برای تمسخر قالیباف میگویند "هم خوشگلی هم بوری، حالا حالاها (...)"، به دروغ مدعیاند که پیروزی آنها شکست هیچ کسی نیست. آنها بازی را بردهاند و الان مشغول تحقیر و تمسخر رقیب شکست خوردهاند. شادمانی معرفت آمیز ، هرگز نسبتی با نمک پاشیدن بر زخم شکست خوردگان ندارد.
این عقدهگشاییهای غیراخلاقی، فقط به کار رادیکالیزهکرده جامعه ایران میآید. در صورتی که چنین رفتاری از سوی رایدهندگان به روحانی ادامه یابد، هیچ بعید نیست که آنها در آینده، با رفتار دیگری از سوی حکومت مواجه شوند و فضا بار دیگر امنیتی شود. اگر چنین شود، همین کسانی که، به قول خودشان، بیدلیل به این و آن خاکبرسر میگویند، داد و هوارشان درمیآید که ای وای! به ما ظلم شد. ولی مگر تحقیر و تمسخر دیگران اخلاقاً رواست؟ اگر قرار است طرفداران کاندیدای پیروز هر چه از دهانشان درمیآید نثار کاندیدای شکستخورده کنند، پس چرا چهار سال پیش همه از "خس و خاشاک"نامیدهشدن شاکی شدند؟
باید بپذیریم که یاوهگویی در همه حال نارواست و از دشنامدادن، چیزی جز نفرت نمیزاید:
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم.
اقلیتی از رایدهندگان به حسن روحانی، بیتعارف، این روزها مشغول عقدهگشایی و تندرویاند. انتخاباتی سالم و بیحاشیه در این کشور برگزار شده. حکومت جوری رفتار کرده و نتایج به گونه ای رقم خورده که اکثریت رایدهندگان به روحانی، خوابش را هم نمیدیدند. بعد از انتخابات هم، حکومت شادی مردم را به هم نزده است. شعارهای تند "جماعت قلیلِ اکثریت شاد" را نیز نشنیده گرفته است. پس عقل حکم میکند که "برندگان" حد نگه دارند و سرمست از باده پیروزی، چنان راه افراط و عربدهکشی نپیماند که ناگهان سر و کارشان با داروغه و محستب افتد و شادی مردم به تلخی گراید!
پیروزمستان انتخابات باید به گونهای رفتار کنند که دیگران به چشم خود ببیند پیروزی اینان، تحقیر آنان نیست. شعاردادن آسان است. آنچه دشوار است، عمل است. چهار سال پیش شعار میدادید پیروزی ما شکست هیچ کسی نیست. اکنون به آن عمل کنید. انتخابات را بردهاید. این گوی و این میدان. بسم الله!