شهاب زمانی
کارشناس ارشد علوم سیاسی
باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده در جولای 2009 پس از استناد این سخن توماس جفرسون نویسنده اعلامیه استقلال آمریکا مبنی بر اینکه «"امید دارم خِرَد ما همپای قدرتمان رشد کند و به ما بیاموزد که استفاده کمتر از قدرت، خرد ورزی را افزون می کند. » به حق قانونی ایران جهت برخورداری از انرژی صلح آمیز هسته ای در چهارچوب معاهده NPT و تلاش جهت حل و فصل دیپلماتیک مناقشه اتمی با ایران اذعان نمود .اعترافی دیرهنگام ولی موثر که زمینه ساز فضایی جدید جهت گفتگو بین ایران و کشورهای گروه 1+5 به نمایندگی از جامعه جهانی و با پشتیبانی شورای امنیت گردید. قرارگرفتن در مسیری صحیح و در عین حال پر پیچ و خم و پر فراز و نشیب که در جولای 2015 به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) منتهی و آغاز مسیری اعتمادساز برای همه طرف های مذاکره کننده گردید.
توافقی که علی رغم اقدامات و تبلیغات گسترده صهیونیست ها ورقبای منطقه ای ایران ، توانست یکی از مناقشات مهم بین المللی را در چهارچوب گفتگوهای دیپلماتیک و با مشارکت فعال جامعه جهانی ، حل و فصل نماید. اما این اقدام تحسین برانگیز که از پشتیبانی قاطع سازمان ملل و شورای امنیت نیز برخوردار بود با انتخاب دولاند ترامپ بعنوان چهل وپنجمین رییس جمهور ایالات متحده ، مورد تهدید به بازنگری و تخطی از تعهدات مسلم بین المللی ایالات متحده گردید.
اما سوال این است که چرا دونالد ترامپ درصدد نقض تعهدات بین المللی ایالات متحده نسبت به شروع ، ادامه و پایان توافقی است که با ایران و سایر قدرت های جهانی منعقد نموده و مورد تایید شورای امنیت نیز می باشد ؟
طبق گزارش های متعدد آژنس بین المللی انرژی اتمی و وزارت امور خارجه ایالات متحده ، ایران به تمام تعهدات خود در برجام پایبند و آنها را اجرایی نموده است . همچنین در پیش گرفتن سیاست های منطقی و دیپلماسی هوشمندانه ایران در بهبود مناسبات مختلف سیاسی و اقتصادی با اکثر کشورهای جهان ، موفقیت ایران در کمک به دولت های عراق و سوریه در مبارزه با گروههای تروریستی و پیروزی های چشمگیر آنها ، فضای بین المللی را برای اعتماد بیشتر به ایران مساعدتر و موجب ارتقاء وجهه بین المللی آن گردیده است ؛ این فضا در کنار پتانسیل های بالقوه اقتصادی ، فرهنگی ،سیاسی و دفاعی ، زمینه را برای نقش آفرینی بیشتر ایران در منطقه و جهان مناسب تر نموده است که با در نظر گرفتن سیاست مستقل خاورمیانه ای ایران ، نمی تواند خوشایند سیاستمداران آمریکایی باشد که شکست های پی در پی متحدین ایالات متحده در منطقه را دنبال و منافع مشترکی نیز با تلاویو دارند.
نکته مهمتر دیگر آنکه به نظر می رسد دونالد ترامپ برخلاف رویه های معمول و حرفه ای ، هنوز هم در کوران انتخابات ریاست جمهوری بسر می برد و با هر اقدام دمکرات ها و بخصوص باراک اوباما همچنان مخالفت می ورزد و علاوه بر اینکه نمی خواهد بر هیچکدام از میراث باراک اوباما تکیه کند ، بلکه درصدد آن است علاوه بر زیر سوال بردن آنها ، نسبت به تخریب هر آنچه متعلق به دوران اوست، اقدامی جدی صورت دهد .
نتیجه اینکه رییس جمهور ایالات متحده در خصوص ایران با دو مسئله ومشکل اساسی روبروست ؛ اول اینکه اجرای برجام و سیاست های مستقل منطقه ای و بین المللی ایران موجب رشد مستمر جایگاه و موقعیت منطقه ای و بین المللی این کشور گردیده است که با سیاست های کلان ایالات متحده درمنطقه دچار تضاد می باشد و از طرفی دیگر دونالد ترامپ با سیاست های باراک اوباما در خصوص برجام ( بعنوان میراثی ارزنده برای اوباما ) و موارددیگری از این دست همچون توافق تجارت آزاد فراآتلانتیک ، اوباماکر ، معاهده بین المللی آب و هوایی پاریس ؛ به لحاظ شخصیتی دچار مشکل می باشد و می توان پاره ای از لجاجت های او با برجام را نیز از همین منظر جستجو وبررسی نمود.
از این رو علی رغم تائید پایبندی ایران به برجام توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی وحمایت جامعه جهانی از آن ، اعلام یک طرفه عدم پایبندی ایران به برجام توسط رییس جمهور ایالات متحده و هرگونه اقدام نسنجیده کنگره ، شرایط منطقه را پیچیده تر و غیرقابل پیش بینی تر خواهد نمود مگر اینکه حمایت قاطع جامعه جهانی و سایر طرف های مذاکره کننده از برجام از یک سو و در پیش گرفتن سیاست های منطقی و سنجیده جمهوری اسلامی ایران از سویی دیگر، بتواند مانع از اقدامات احتمالی ایالات متحده و یا کاهش تبعات ممکن هرگونه اقدام نسنجیده در این مورد گردد.