اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
آخرین اخبار
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۹۷۵۷
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۶
حسام حیدری در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: آن گزارشگر سیار، آن تیکه‌انداز قهار، آن مجری بی‌مانند، آنکه موقع خواندن آمارها می‌خند، آن بچه رفسنجان، آن جان ماتسن ایران، آن از استادان لب‌خوانی، آن شرکت‌کننده مسابقه هفته در جوانی، آن طراح برنامه نود، آنکه هر هفته یکی را به....

حسام حیدری در ستون طنز روزنامه قانون نوشت:

آن گزارشگر سیار، آن تیکه‌انداز قهار، آن مجری بی‌مانند، آنکه موقع خواندن آمارها می‌خند، آن بچه رفسنجان، آن جان ماتسن ایران، آن از استادان لب‌خوانی، آن شرکت‌کننده مسابقه هفته در جوانی، آن طراح برنامه نود، آنکه هر هفته یکی را به فنا می‌دهد، آن لیورپولی اصیل که هیچ وقت تنها قدم برنمی‌داشت، آن که در ورلدساکر می‌نوشت یادداشت، آن صاحب پلیورهای رنگی‌رنگی، آنکه روی صندلی داشت حرکات آونگی، آن از مریدان باب پیزلی و بیل شنکلی، آن برنامه‌اش مظلومان را تسلی، آن برای مافیا عین کابوس، آن معروف به آقای فرده‌پوس، آن گاهی کم‌نمک و گاهی شور، شیخنا و مولانا عادل فردوسی‌پور (اعلی ا... نوده الی صده) از اکابر فوتبال ایران بود و در ریاضت و کرامت شأنی رفیع داشت و محضر اردشیر لارودی درک کرده بود و عکس با شورت ورزشی داشت.

در منزلت مقام او همین بس که چون به دنیا آمد، طبیب او را پرسید:«عادل فردوسی‌پور شما هستید؟» گفت: «بله» طبیب گفت:«همون که فوتبال ایران رو...؟» عادل گفت:«بله بله» و این از عجیب‌ترین حوادث بود. نقل است که از همان ابتدا بچه‌ای فجیع بود و نق بسیار می‌زد و شب تا صبح به گریه بیدار بود. پس جمله نزدیکان بغلش می‌کردند و قاقا و پفک و اسباب‌بازی‌اش می‌دادند و با او حرف می‌زدند اما هرچه می‌گفتند: عادل می‌گفت: «اجازه میدید قانع نشم؟» و باز هم گریه می‌کرد. اعلی‌ا... مقامه.

آورده‌اند که دعوا و درگیری دوست‌تر داشت و چون به سن بلوغ رسید به خیابان می‌رفت و در دعواها قضاوت می‌کرد و چون دو ماشین تصادف می‌کردند، می‌گفت: «او لالا‌... چه تصادفی شده» و زود می‌رفت وسط و حرف راننده‌ها را گوش می‌کرد و مامور بیمه را روی خط می‌آورد و مقصر را معلوم می‌کرد. نقل است روزی راننده‌ای خواست دروغ گفتن، زود مچش را ‌گرفت و گفت:«یعنی چیییییییی؟ آقاجان مگه میشه؟» و می‌گفت:«دلم میخواد سرم‌رو بکوبم به این کاپوت». پس بزرگان گفتند باید او را بر کاری گماریم که دعوا و درگیری و پول زیاد و مافیا و پشت پرده داشته باشد. دیدند همه کارها دارد. پس گفتند به فوتبالش می‌گذاریم که با ما کارش نباشد. پس گزارشگر شد. نقل است که گزارش‌های زیبا داشت و در گزارشش به زمین و زمان تیکه می‌انداخت و حال همه را می‌گرفت و چوب دو سر طلا بود و استقلالی‌ها می‌گفتند پرسپولیسی است و پرسپولیسی‌ها می‌گفتند استقلالی است و او همان است که شاعر در مورد او گوید: «تیمم باخت

عادل فردوسی پور را در کوچه کتک زدم».

نقل است که مدرس زبان بود و تحقیقات فراوان می‌کرد و سوالات بسیار داشت. او را گفتند:«این همه تحقیق که کردی هیچ به مساله غامضی برخوردی که پاسخش ندانی؟» گفت:«عمری در فوتبال سپری کردم و جمله صحنه‌ها و پشت‌پرده‌ها و عجایب دیدم ولی آخر نفهمیدم آنچه شیخنا تاج در نود می‌گفت چیست که: وقتی گردش کنی میخ میشه و وقتی پهنش کنی سیخ میشه».

از عجایب کار او این بود که 17سال برنامه 90 به روی آنتن برد و یک شب سر وقت برنامه‌اش شروع نشد و یک لحظه آرام روی صندلی ننشست و از همه چیز و همه کس سخن می‌گفت غیر از حق پخش فوتبال که همیشه زیرسبیلی رد می‌کرد و می‌گفت زیرساخت‌هایش آماده نیست. و او را جملات عالی است. می‌گفت: «فدراسیون دست ما رو تو پوست حنا گذاشته» و می‌گفت:«مسی نفس همه رو تو سینه‌اش حبس میکنه» و می‌گفت:«چیه این فوتبال اصلا؟» و می‌گفت:«جام باشگاه‌های اروپا نمیتونه الکسیس سانچز رو ارضا کنه» و حقا که بررسی کرده بود و راست می‌گفت. نقل است که بسیاری از شیوخ در کار او ابا کردند که او را در فوتبال قدمی نیست از جمله شیخ مایلی (اشکه دم مشکه) که کی‌روشی‌پورش می‌خواند و شیخنا قلعه‌نویی و شیخنا کفاشیان. اما او همه را دوست داشت و در اینستاگرام فوولوو می‌کرد. نقل است که چون قابض‌الروح بر او وارد شد تا جانش بگیرد، گفت: «عجب جون بگیری شدی تو...» و زود جانش داد تا به فوتبال شب برسد و پس از مرگش هاتفی ندا سر می‌داد:«حتی خوش‌بین‌ترین هوادارهای فردوسی‌پور هم همچین پایانی رو پیش‌بینی‌نمی‌کردند». رحمه ا... علیه.

نام:
ایمیل:
* نظر:
اینستاگرام شوشان
شوشان تولبار