شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۰۶۰۳
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۱
عباس عبدی در روزنامه اطلاعات نوشت: در دو روز گذشته آقای محمدعلی نجفی، شهردار تهران، یادداشت کوتاهی را با عنوان پدیده‌ای نو در سپهر سیاسی ـ اداری کشور نوشتند و در آن به واکنش نسبت به تغییرات مدیریتی شهرداری تهران پرداختند و تصویرسازی‌های غیرواقعی و بزرگنمایی‌ها پیرامون این انتصابات را به نقد کشیدند.
عباس عبدی در روزنامه اطلاعات نوشت: در دو روز گذشته آقای محمدعلی نجفی، شهردار تهران، یادداشت کوتاهی را با عنوان پدیده‌ای نو در سپهر سیاسی ـ اداری کشور نوشتند و در آن به واکنش نسبت به تغییرات مدیریتی شهرداری تهران پرداختند و تصویرسازی‌های غیرواقعی و بزرگنمایی‌ها پیرامون این انتصابات را به نقد کشیدند.

 ولي نكته مهم اين يادداشت جملات پاياني آن بود، آنجا كه نوشتند: «مساله پيش روي من و مديريت شهري تهران، نه محافظه‌كاري، معامله و بي‌توجهي به انتظارات و وعده‌ها، بلكه پديده‌اي نوظهور در محدود كردن اصلاحات به عزل و نصب‌هايي خاص است.»
 
واقعيت اين است كه شايد آقاي نجفي انتظار اين مواجهه را با انتصاب‌هاي خود نداشته است كه اين جمله به نسبت تلخ را در پايان يادداشت خود نوشته است.
 
بايد با آقاي نجفي همدلي كرد زيرا بخش مهمي از انتظاراتي كه از مديريت جديد شهرداري تهران وجود دارد، ربطي به ظرفيت‌هاي شهرداري و نيز فرآيند منتهي به پيروزي شوراي شهر جديد ندارد. شايد آقاي نجفي در موقعيتي نيست كه بتواند برخي مسائل را بيان كند زيرا از نظر مخاطب توجيه كارهاي خودش تلقي خواهد شد. ولي مي‌توانيم از منظر بيروني به ماجرا نگاه كنيم و برخي نكات را مورد توجه قرار دهيم.
 
١- پيش از طرح نكات اصلي بايد به اين قاعده توجه كنيم كه انتصاب افراد اگرچه بايد طبق ضوابطي باشد ولي در هر حال بخشي از آن سليقه‌اي است و در نهايت نيز سليقه مدير بالادست است كه معيار انتصاب قرار مي‌گيرد. منظور از رعايت سليقه، انتخاب دلبخواهي نيست. ولي در ميان دو يا چند گزينه كه مشكلي اساسي براي انتصاب آنان نيست و البته هر كسي هم از ميان آنان يكي را ترجيح مي‌دهد، در نهايت گزينه‌اي كه با سليقه و درك رييس بالادستي سازگار است، حق تقدم دارد.
 
٢- نكته ديگري كه به آن كمتر توجه مي‌كنيم، ارزيابي‌هاي ذهني و از فاصله دور ما از توانايي و صلاحيت‌هاي افراد است. بسياري از ما افراد معدودي را از نزديك و اشخاص زيادي را از دور و برحسب شنيده‌ها مي‌شناسيم. بنابراين مقايسه‌ها خيلي دقيق و قطعي نيست. فردي را كه ما فكر مي‌كنيم خيلي كارآمدتر از ساير گزينه‌ها است، از نظر ديگران اصلا هم كارآمد نيست. بنابراين نبايد روي قضاوت‌هاي خودمان درباره مقايسه ميان افراد پافشاري كنيم. همچنان كه مديريت و در اينجا شهردار نيز لزوما نبايد گمان كند كه انتخاب‌هايش بهترين است.
 
در هر حال هنگامي كه افراد تجربه عملي و قابل سنجش پس نداده‌اند، همين مي‌شود كه مي‌بينيم. افراد پيشنهادي مثل فوتباليست‌ها نيستند كه هر هفته بازي دارند و همه مي‌توانند كارنامه آنان را به راحتي و شفاف ببينند و حتي قيمت آنان در بازار مشخص است. با وجود اين حتي بهترين فوتباليست هم برحسب سيستم بازي از سوي مربي ممكن است در برخي موارد به بازي گرفته نشود.
 
٣- انتصاب‌هاي سياسي هميشه از قاعده كارايي پيروي نمي‌كنند. بسياري از پست‌هاي شهرداري هم مي‌توانند واجد اين ويژگي باشند. اين قاعده در ايران پررنگ‌تر هم هست. انتصاب سياسي در چارچوب روابط و مبادلات سياسي رخ مي‌دهد. البته پيروي از اين قاعده حد معيني دارد و نمي‌توان كارايي و توانمندي را فداي امور سياسي كرد ولي لزوما اين دو معيار هميشه در تضاد با يكديگر نيستند و مي‌توانند به صورت بهينه قابل جمع باشند؛ انتصاب‌هايي كه اين قاعده را در نظر نگيرند چه بسا در تحقق كارايي نيز دچار مشكل مي‌شوند.
 
٤- مشكل اساسي انتظارات از انتصاب‌هاي آقاي نجفي به تقاضاي زياد برخي نيروهاي اصلاح‌طلب براي قرار گرفتن در پست‌هاي اجرايي برمي‌گردد؛ تقاضايي كه در دولت يا جاهاي ديگر برآورده نشده و همه آنها به سوي شهرداري سرريز شده است. البته اين بدان معنا نيست كه تمامي منتقدين انتصاب‌ها در پي چنين هدفي هستند ولي ريشه بسياري از نقدها به نحوي به اين مساله برمي‌گردد و در هر مورد كمابيش مي‌توان حدس زد كه چرا اين مخالفت‌ها رخ مي‌دهد.
 
٥- مشكل ديگري كه در جريان اين موضوع پيش‌آمده اين است كه برخي افراد گمان مي‌كنند كه هركس در مديريت شهرداري پيشين حضور داشته، حتما اشكالي داشته و بايد تغيير كند. در حالي كه اين نگاه به چند علت نادرست است. اول اينكه اين گزاره از اساس نادرست است. برخي از افراد در مديريت شهري قبلي بوده‌اند كه علايق روشن اصلاح‌طلبي داشته‌اند. آنان كار خودشان را انجام مي‌دادند و لزوما دست‌نشانده اين و آن نبوده‌اند. دوم اينكه برخي از آنان در مقام مدير تابع سياست‌هاي بالادست بوده‌اند و تاحدممكن نيز به وظايف كارشناسي خود عمل مي‌كردند و فقط افراد معدودي از آنان هستند كه مريد چشم و گوش بسته مديريت بالادست خود بوده‌اند. مساله شهرداري سابق بيش از آنكه مديران آن باشند، سياست‌هاي آن بوده است.
 
٦- آخرين نكته اينكه شوراي شهر جديد از طريق انتخابات و نه انقلابات روي كار آمده است. انقلاب نيست كه مديران به صورت اتوبوسي جابه‌جا شوند. اصلاح‌طلبان بايد اين دور باطل را بشكنند. جالب اينكه اكنون بسياري از افراد نسبت به حذف مديران پيش از انقلاب معترض هستند، در حالي كه آنان با يك انقلاب مواجه بودند ولي اكنون كه با يك انتخابات مواجه هستند، خواهان نتايج مشابه آن انقلاب هستند!
 
به نظر مي‌رسد به جاي آنكه تمركز را بر افراد و انتصاب‌هاي آقاي نجفي قرار دهيم، بهتر است برنامه‌هاي او و ميزان پيشرفت و چگونگي و تحقق آنها را به نقد و ارزيابي بكشيم.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار