جاوید قرباناوغلی
زلزله بلیهای است طبیعی، ناگهانی و غیرمترقبه که براساس نظر دانشمندان و دستاوردهای علمی تاکنون زمان وقوع آن پیشبینیشدنی نیست و از حوادث طبیعی و بلایای خارج از کنترل انسان است، به یک روستا، شهر، کشور بزرگ و کوچک یا فقیر و ثروتمند هم اختصاص ندارد و هر لحظه ممکن است در هر جایی از کره زمین رخ دهد و عدهای زن و مرد و کودک را زیر تلی از آوار مدفون کند. آنچه علم زمینشناسی و مهندسی زلزله در اختیار بشر قرار داده، شناخت لایههای متراکم زمین، گسلها و مناطقی است که امکان وقوع زلزله در آنها محتملتر است. کشور ما نیز در زمره مناطقی از کره خاکی است که قسمتهایی از آن در مدار زلزله قرار دارد. در چند دهه اخیر نیز مردم زلزلههای مهیبی مانند بوئینزهرا، قیر و کارزین، طبس، رودبار، بم، ورزقان و زلزله اخیر در استان کرمانشاه را شاهد بودهاند.
مشاهده صحنههای ضجه کودکان و زنان و بیپناهی ناشی از آوارشدن سرپناه، بسیار تلخ و رقتانگیز است. درست است که تعداد تلفات زلزله اخیر استان کرمانشاه در مجموع کمتر از آمار کشتهشدگان یک ماه کشور در تصادفات جادهای است، اما این از ویژگیهای حوادثی مانند سیل و زلزله است که بهشدت احساسات عمومی را جریحهدار میکند و عواطف انسانی را برمیانگیزد. اگر زلزله را گریزی نیست و نمیتوان زمان و مکان وقوع آن را پیشبینی کرد، امروز بسیاری از کشورهای جهان در پرتو پیشرفتهای علمی، برنامهریزی و مدیریت بحران و حوادث غیرمترقبه توانستهاند عواقب ناشی از زلزله را به حداقل ممکن کاهش دهند و از بار مصائب آن بکاهند.
شاید به جرئت میتوان ادعا کرد عیار سنجش کارآمدی و توان مدیریتی کشورها در آمادگی و مدیریت حوادث طبیعی است. قدرت کشور زمانی به منصه ظهور میرسد که هنگام رخداد و آزمون سخت زلزله، در نخستین لحظات و ساعات طلایی، واحدهای آموزشدیده مانند عقاب در منطقه آسیب فرود میآیند و مانند تیمی هماهنگ بهگونهای تلاش میکنند که گویی سالهای متمادی در کنار یکدیگر تمرینهای امداد و نجات را فراگرفتهاند. اقلام مورد نیاز اسکان موقت و خورد و خوراک مردم آسیبدیده در کوتاهترین زمان بین آنان توزیع میشود.
واحدهای درمانی در مکان مناسب تعبیه میشوند، مؤسسات عمومی مورد نیاز بهسرعت فعال شده و خدمترسانی را آغاز میکنند. داوطلبان امدادرسان ذیل واحدهای مدیریت بحران سازماندهی و براساس اولویتهایی که همان ستاد تشخیص داده است وارد عمل میشوند. کمکهای مردمی که ناشی از احساسات پاک و بیآلایش مردم هر کشور در چنین رویدادهای تلخی است، در قالب برنامهای منظم و براساس اولویت نیازها بین مردم آسیبدیده توزیع میشود. نکته مهم در این رابطه پرهیز از دادن وعدههایی است که در بازدیدهای برخی مسئولان عالیرتبه و تحققنیافتن آن تقریبا در تمام زلزلههای مشابه در چهار دهه اخیر دیده شده است. تحقق موارد یادشده اگرچه در نظر برخی خوشخیالانه، از سر بیدردی و ادعاهای کنار تشک نشستن و لنگش کن، است، اما واقعیتهای انکارناپذیری است که در دیگر کشورها تجربه شده و نتایج آن را میتوان به سهولت مشاهده کرد. از آفات مدیریتی بلایای طبیعی آلودهکردن آن با اغراض سیاسی است. احساسات پاک و بیآلایش مردم که در زلزله اخیر و زلزلههای سالهای قبل شاهد آن بودیم و مسئولان ذیربط را که باید در خط اول امداد و نجات و کمکرسانی باشند، حیرتزده کرده، خالص و فارغ از جریانهای رایج سیاسی است. در چنین لحظات تلخ و دردناکی، بهرهبرداری از احساسات مردم، در حکم نمک بر زخم آنان پاشیدن است. مشکل مردم در چنین شرایط دردناکی و پس از زلزله اخیر در کرمانشاه، مسکن مهر نیست و اشاره به آن در چنین شرایطی اگر خوشبین باشیم، عین بیتدبیری است.
در اینکه مسکن مهر با نقایص عدیده و هزینههای سنگین مترتب بر آن، از اشتباهات مسلم دولت بود، تردیدی نیست و نگارنده این سطور در یادداشتها و مقالات متعدد در نقد دولت معجزه هزاره سوم و حامیان آن بارها به آن اشاره کرده است، اما در شرایطی که ابعاد ویرانی بسیار وسیع و تعداد خانههای ویرانشده و آوارشده و سقفهای فروریخته بر سر مردم، خارج از شمارش است، انگشتنهادن بر ویرانی واحدهای مسکن مهر که در میان ویرانیهای زلزله گم است، چه معنایی میتواند داشته باشد؟ آیا بهتر نیست پای سیاست را از اینگونه فجایع ملی بیرون بکشیم و امکانات کشور را در کاهش آلام مردم و حل مشکلات ساختاری عدیده مدیریتی بسیج کنیم؟ و اگر چنین کنیم مردم پاک و نجیب آسیبدیده نیز انتظاری از مسئولان کشور و نمایندگان آنان برای حضور در بین خود ندارند و حضورنیافتنشان را به پای مشغولیت تماموقت آنها در جهت برنامهریزی برای ساماندهی امور آنان تلقی خواهند کرد.
فاجعهای مانند زلزله ممکن است در هر جایی از جهان رخ دهد. ابعاد انسانی و نوعدوستانه بلایای طبیعی بر وجوه دیگر آن غالب است. مشاهده کردهایم در چنین شرایط ناگواری، سران و مقامات کشورهای جهان با مسئولان و مردم ابراز همدردی میکنند، کمکهای نوعدوستانه خود را در اسرع وقت روانه کشور آسیبدیده میکنند. سازمانهای بینالمللی و غیردولتی (NGO) جهان امدادرسانی را بهدور از شائبههای سیاسی از وظایف انسانی خود تلفی میکنند و برای آن بسیج میشوند. اتفاقا چنین رخدادهایی نمایش نوعی همبستگی جهانی است که همه ادیان الهی و آیینهای بشری بر آن مهر تأیید زدهاند، کمااینکه هلال احمر کشورمان نیز همواره در حوادث طبیعی دیگر کشورهای جهان فارغ از نژاد، رنگ و مذهب پیشگام پیشنهاد امدادرسانی به مردم مصیبتزده دیگر کشورها بوده است. در چنین شرایطی نپذیرفتن کمکهای دیگر کشورهای جهان و تأکید و اصرار بر توان ملی در مدیریت و امدادرسانی پذیرفته نیست و اتفاقا باید از آن استقبال کرد و اینگونه اقدامات را از زاویه انسانی نگریست و آن را نمایانگر همبستگی وسیع جهانی با کشور تلقی کرد.
از این منظر توییت دکتر ظریف بلافاصله پس از زلزله کرمانشاه در تکیه بر توان و امکانات داخلی بهویژه در شرایط ضعفها و کاستیهای دولتی و درخواست مکرر از مردم، وجهی نداشت و براساس اطلاعات موثق با واکنش منفی مردم روبهرو شد. اتفاقا مردم از وزیر خارجه خود بسیج همبستگی جهانی را که یک بُعد آن ارسال کمکهای انساندوستانه حتی بهصورت سمبلیک است، انتظار دارند. برخلاف تصور اولیه، پیشنهاد کمک دیگر کشورها در چنین شرایط دشواری بههیچوجه ضعف یا کمبود امکانات کشور حادثهدیده تلقی نمیشود. پیام همتای ژاپنی دکتر ظریف به او پس از زلزله اخیر گواهی بر این مدعاست.
تارو کونو، وزیر خارجه ژاپن، به همتای ایرانی خود نوشته بود: «...کشور ما حمایتهای کشور شریفتان را که هنگام وقوع زلزله در سال ٢٠١١ در مناطق شرق ژاپن انجام شد فراموش نمیکند و آمادگی دارد کمکهای همهجانبه خود را به ایران ارائه دهد». وزیر خارجه کشوری غنی و تقریبا بینیاز از هر کمک پس از شش سال از ایران به خاطر پیشنهاد یا احتمالا کمک اندک، اینگونه متواضعانه تشکر میکند. این همان حس همبستگی است که ارزشی بسیار بیشتر از کمک و امداد دارد.