روزنامه همدلی نوشت: حقوق شهروندی، مقولهای است که در ادبیات سیاسی و بالاخص حقوقی جایگاه خاصی دارد و رعایت آن یکی از الزامات سیاسی یا حقوقی و اجتماعی جوامع به شمار میرود. این موضوع اگرچه بعد از اعلام منشور شهروندی دکتر حسن روحانی بیشتر بر سر زبانها افتاد، اما در تاریخ سیاسی ایران و بعد از انقلاب نیز این مباحث گاه مطرح میشد.
روزنامه همدلی نوشت: حقوق شهروندی، مقولهای است که در ادبیات سیاسی و بالاخص حقوقی جایگاه خاصی دارد و رعایت آن یکی از الزامات سیاسی یا حقوقی و اجتماعی جوامع به شمار میرود. این موضوع اگرچه بعد از اعلام منشور شهروندی دکتر حسن روحانی بیشتر بر سر زبانها افتاد، اما در تاریخ سیاسی ایران و بعد از انقلاب نیز این مباحث گاه مطرح میشد.
روحانی قبل از انتخابات دوره دوم با طرح آن، دریچههایی تازه از حقوق شهروندی را باز کرد. البته وی متهم شد که این منشور وجهی تبلیغی و انتخاباتی دارد. اما اکنون که خبری از انتخابات نیست و روحانی نیز دوره دوم ریاست جمهوری را طی میکند، طبیعی است که تاکید بر آن میتواند از اراده جدی دولت بر اجرای حقوق شهروندی حکایت کند.
دیروز «اولین اجلاس ملی گزارش پیشرفتها و راهکارهای رفع موانع تحقق حقوق شهروندی» برگزار شد و آقای روحانی در این نشست گزارش دستگاههای مختلف پیرامون حقوق شهروندی را ارائه کرد و اما سخنانی گفت که اگر چه بر وجه شهروندی تاکید داشت، اما گویی که میخواست برخی ناگفتههای خود را بگوید. گرچه باز هم با ابهام و در پرده سخن گفت. معمولا قاطبه مردم وقتی کسی را به عنوان رئیس اجرایی کشور انتخاب میکنند انتظار دارند که او با توجه به وظایفی که قانون اساسی برایش تعیین کرده است، حقوق احتمالی از دست رفته افراد، اقشار یا هر کسی را که فکر میکند حقی از او ضایع شده است، استیفا کند.
اما روحانی دیروز چند موضوع را مطرح کرده است که بیشتر در حوزه وظایف دولت و اتفاقا شخص رئیس جمهوری است. به عنوان نمونه وی تاکید کرد که «برای ریشه کن کردن فساد راهی جز شفافیت ندارد.» یا «روی ردیف بودجه نورافکن انداخته شود.» نکات فراوانی را رئیس دولت دوازدهم بیان کرد که بیتردید هر کدام میتواند موضوع بحثهای زیادی شود. اما پرسشی که مطرح میشود این است که روحانی به عنوان رئیس دولت چرا امکان شفافسازی مسائلی را که خود گفته است، ندارد.
چه عواملی باعث میشوند که مانع روشنایی نورافکنهای آقای رئیس جمهوری میشوند، ولی ایشان از مردم میخواهد که بیکار ننشینند و شروع به نقد دولت یا نقد بودجه و حتی عملکرد دستگاههایی کنند که از جیب بیتالمال ارتزاق میکنند، ولی به کسی هم پاسخگو نیستند. اتفاقا مردم به آقای روحانی رای دادهاند که از انرژی آنها برای حرکت سریع موتور دولت استفاده کند. شکی نیست که اگر روحانی وارد میدان شود و با در نظرداشتن امنیت و فضای آرامش جامعه، ملاحظهکاری و مماشات با برخی نهادها را کنار بگذارد، طبیعی است که مردم از او در آن زمان بیشتر حمایت خواهند کرد. اما اگر مردم و رسانهها به تقاضای ایشان وارد عرصه شوند و بخواهند آتش به اختیار عمل کنند، بیم آن میرود که انواع و انحای انگ و تهمت نثارشان شود و چه بسا از کرده خود هم پشیمان شوند. روحانی میتواند در این عرصه بهتر و شفافتر از دوره قبل عمل کند و اتفاقا در آن صورت، بهانههای برخی پشیماننماها و عدهای از پشیمانسازها را هم خواهد گرفت.
وقتی روحانی فقط از مردم میخواهد که چنین و چنان کنند، شاید این گونه گمان شود که میخواهد توپ را در زمین مردم بیندازد تا در پایان دوران ریاستجمهوریاش اگر برخی مشکلات سر جای خود بود و شفافیتی رخ نداد و نهاد یا دستگاهی پاسخ نگفت، آنگاه آقای روحانی مدعی شود که مردم! من به شما گفتم که وارد میدان شوید، چون شما نیامدید مشکلات همچنان باقی ماند. البته شکی نیست که روحانی چنین نخواهد گفت، ولی روحانی حتما نیک میداند که مردم در انتخابات 96 آمدند تا برنامههای او را تایید کنند و «نه»ی قاطعانه هم به رقیب بدهند، حال ادامه راه را روحانی باید با قدرت طی کند. کمکاری احتمالی، پاسخگو نبودنهای دستگاهها و ایجاد مشکلات بیشتر، یقینا محصول رفتار مردم نیست. روحانی باید بر سر حرف خود بایستد و اجازه ندهد که پشیمانسازها از او پیشی بگیرند و لطف کند که خود شفافتر سخن بگوید.