اگر بخواهیم به ضرسقاطع بر پیکره خانه سینما بعد از بازگشایی آن نگاهی بیندازیم، نهتنها در بزنگاههای تاریخی به داد سینمای ایران نرسیدند، بلکه حتی از شفافسازی استنکاف میکردند.
فرانک آرتا در روزنامه شرق نوشت: بدونتردید اخبار مهم و درعینحال تأسفبرانگیر این روزهای سینمای ایران، به جلوگیری از اکران فیلم «عصبانی نیستم» (رضا درمیشیان) - باوجود داشتن پروانه نمایش رسمی و حتی عقد قرارداد برای اکران در سینماهای کشور - و همینطور بلاتکلیفماندن نمایش فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» (محسن امیریوسفی)، چه در سیوششمین جشنواره فیلم فجر و چه در اکران عمومی مربوط میشود.
شرح ماجراهای توقیف این دو فیلم، مثنوی هفتادمن است که البته مخاطبان این مقال، اصل ماجرا را خوب و به تفصیل میدانند، اما آنچه بیش از هر چیز دیگری ذهن نگارنده را به خود مشغول کرده و تاکنون هم به جواب درستوحسابی دست نیافته، سکوت «خانه سینما» در قبال چنین اتفاقاتی است! مگر توقیف فیلمهایی که از سوی سازمان سینمایی کشور پروانه ساخت یا نمایش گرفتهاند، موضوع کوچک و بیربطی است که بتوان بهراحتی از کنار آن گذشت؟
درست است که در روزهای گذشته «هیئتمدیره مجمع فیلمسازان» و «کانون کارگردانان» به طریقی اعتراض خود را بیان کردهاند و الحقوالانصاف فیلمساز مستقلی مانند محمدعلی سجادی در کسوت سخنگوی کانون کارگردانان پیه خیلی از مشکلات را به تن مالید و قاطعانه در برابر مشکلات فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» گفتوگو کرد، اما موضوع اصلی فقط خلف وعدههای سازمان سینمایی نیست! همه تقصیرها را نباید به گردن دولتیها انداخت. آیا همانگونه که دولتیها در کار خود پافشاری میکنند، اهالی سینما هم در برابر مطالبات اعضای خود جدیت به خرج میدهند؟!
چرا هیئتمدیره «خانه سینما» که در واقعیت برایند نظرات تمامی صنوف تحت پوشش این خانه است، تاکنون بیانیه رسمی نداده؟! شاید گفته شود که وظیفه اصلی خانه سینما، رسیدگی به امور صنفی و رفاهی است. اگر چنین نگاهی را هم دنبال میکند، آیا دستاندرکاران و عوامل این فیلمها با توقیفشدن، راه و چارهای دیگر برای امرارمعاش یا بازگشت سرمایهشان دارند تا دلخوش شوند؟!
اگر بخواهیم به ضرسقاطع بر پیکره خانه سینما بعد از بازگشایی آن نگاهی بیندازیم، نهتنها در بزنگاههای تاریخی به داد سینمای ایران نرسیدند، بلکه حتی از شفافسازی استنکاف میکردند؛ بهطورمثال ابراهیم مختاری، رئیس وقت هیئتمدیره خانه سینما، با وجود سابقه درخشان فعالیتهای صنفی، هیچوقت حاضر به گفتوگوی شفاف نشد. درست است که محل درآمد خانه همان بودجه دودرصدی ارشاد است، اما دیگر نمیتوان در برابر هر حرکت نادرستی سکوت کرد. بنابراین با همه خوشبینیها نمیتوان این مسئله را به این قضیه ربط نداد که نایبرئیس خانه سینما، جناب آقای مرتضی رزاقکریمی، درحالحاضر قائممقام مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هستند و قطعا موضعگیری در برابر برخی از سیاستهای دولتی برایشان هزینهزا خواهد بود یا آقای منوچهر شاهسواری، مدیرعامل فعلی خانه سینما، به دلیل تهیهکنندهبودن هیچوقت نمیتواند موضع قاطعی در برابر سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بگیرد. اگر بتوانیم تمامی این نکات را در نظر بگیریم، باز این سؤال مطرح است که دو فیلمساز جوان باید بسوزند و بسازند تا آقایانی که در رأس کار هستند برای حفظ صندلی مبارک ریاست! دم برنیاورند. دوستان در خانه سینما، منتظر واکنش شما هستیم.