شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۳۴۶۱
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۶ - ۱۹:۱۱
 لفته منصوری

راهپیمایی 13 دی اهواز یک انتخابات واقعی بود. مردم احساس می‌کردند تنها خودشان هستند. برای انتخابی مهم و سرنوشت‌ساز به خیابان آمدند. صرفاً به شعارهایی جواب می‌دادند که برای آن‌ها مهم بوده است. دیروز مردم اهواز هر نفرشان نماینده‌ی کل جمعیتی که از میدان مولوی تا انتهای خیابان سلمان فارسی قد کشیده بود، می‌دانستند. به همدیگر لینک شده بودند.

یک نفر وسط جمعیت شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل می‌داد، ناگهان گفت: مرگ بر ... [یکی از مقامات کشوری] شاید ده نفر با او برخورد تند و منطقی کردند و او را پشیمان ساختند.

دیروز اهوازی‌ها به خود افتخار می‌کردند. اهوازی چند قدم می‌رفت و روی انگشت پاهایش می‌ایستاد تا آنجایی که قدرت داشت قد خود را بالا می‌کشید و به عقب، به جلو نگاه می‌کرد؛ شاید ابتدا و انتهای جمعیت را ببیند! وای فقط جمعیت متراکم و مصممی است که می‌بینی! کیف می‌کرد، لذت می‌برد. مردم به همدیگر خوش‌آمد قلبی می‌گفتند. به هم مهربان شده بودند.

 به هم لبخند می‌زدند. از هم عکس می‌گرفتند. دیدی وقتی در جاده‌های ایران رانندگی بکنی و یک پلاک 14 ببینی به او بوقی از نوع سلام و احترام می‌زنی؛ دیروز مردم اهواز به همدیگر بوق ممتد قلبی می‌زدند.

دیروز با هر کس و از هر طبقه‌ی اجتماعی که صحبت می‌کردم؛ یک جمله بیشتر نمی‌گفت: «مردم مثل همیشه از انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی و رهبری حمایت کردند، مسئولان می‌خواهند چه بکنند؟!» این گزاره به زبان‌ها و گویش‌های مختلف بیان می‌شد؛ فارسی، عربی، بختیاری، دزفولی، شوشتری، قشقایی، بهبهانی و ... همه همین را می‌گفتند. انگار یک سمفونی بزرگ برپاشده و یک آهنگ را می‌نوازند. دریغ از اینکه مسئولان و اصحاب جناح‌های سیاسی این حضور انتخاب گونه و تائید کننده‌ی انقلاب اسلامی و میوه‌های آن را اختلاس کنند و به نام جناح، گروه، سلیقه و تفکر سیاسی خود مصادره کنند.

راهپیمایی دیروز نشان داد که دیگر تقسیم‌بندی‌هایی از سنخ دوگانه‌ی اصلاح‌طلب/ اصول‌گرا نزد عامه‌ی مردم رنگ‌باخته و بی‌اعتبار شده است. در فهم سیاسی مردمی ساختار سیاسی جمهوری اسلامی متشکل از دوطبقه است: طبقه‌ی «حاکم» و طبقه‌ی «محکوم» در طبقه‌ی حاکم هیچ فرقی بین گرایش و سلیقه‌ی سیاسی افراد یا انتسابشان به بخش انتصابی یا انتخابی نظام نیست. برای مردم فرقی نمی‌کند نماینده مجلس و شورای شهر، فرماندار و مدیرعامل کارخانه و مدیرکل اداره و رئیس دانشگاه و ... همگی جزء طبقه‌ی حاکم هستند. مردم سال‌هاست از تقسیم‌بندی و گروکشی‌های نخبگان سیاسی عبور کرده‌اند و در حوزه‌ی سیاست، احکام کلی نظیر «همه‌شان سروته یک کرباس‌اند» را صادر می‌کنند.

برای مردم تفاوت معناداری بین جناح‌های سیاسی کشور وجود ندارد. در این سال‌ها با همه‌ی منابعی که کشور دارد؛ کدام جناح سیاسی عُرضه‌ی معماری اقتصاد ایران را در مسیر رشد و توسعه داشته است؟! کاری که «کمال درویش» وزیر دارایی ترکیه در سال 2001 برای اقتصاد این کشور انجام داد و چنان تحولی در ترکیه ایجاد کرد که امروز تنه به تنه اروپا می‌زند. یا جراحی بزرگ اقتصادی مالزی توسط «ماهاتیر محمد» نخست‌وزیر مالزی در سال 1981، این کشور را زیرورو کرد. یا «مان موهان سینگ» وزیر امور مالی هندوستان اقتصاد این کشور را طی سال‌های 1992 تا 2000 به اوج پیشرفت رساند. یا «کوتینگ لی» در بازه زمانی 1955 تا 1976 اقتصاد سنتی کوچک بر پایه‌ی کشاورزی تایوان را به یکی از قدرتمندترین اقتصادهای دنیا در زمینه‌ی تکنولوژی و ارتباطات تبدیل کرد.

جناح‌های حاکم در کشور ما جز زیان انباشته به همدیگر چه تحویل داده‌اند؟ اما به‌درستی شباهت‌های حیرت‌انگیزی نظیر سبک زندگی، رانت‌های قدرت و ثروت، ویژه خواری حسب و نسب و باند از اموال عمومی بین همه‌ی آن‌ها وجود دارد! بی‌توجهی به این واقعیت‌های اجتماعی و محاسبات انتزاعی فارغ از خیابان ایرانی سبب عدم واکنش مقتضی به این کنش معناداری مردمی می‌شود. چیزی که در سخنان مردم به‌کرات شنیده می‌شود: «این‌ها کاری نمی‌کنند!».
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار