امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - دکتر محمد کیانوش راد : تحقق انقلاب اسلامی در ایران مبتنی بر خواست تاریخی بيش از صدساله مشارکت جويانه مردم ایران است. انقلاب عکسالعملی بود در مقابل انسداد سیاسی ایجاد شده در اوایل دهه ۳۰ و بعد از سال ۱۳۳۲ و در مرحله بالاتر در سال ۱۳۴۲ كه به تدریج نظام سیاسی ایران بستهتر و شاه از وضعیت دیکتاتوری، به وضعیت استبداد مطلقه حرکت نمود. در اين وضعيت، نظام سیاسی با رفتارش به مخالفان و اعتراضات علیه خود میافزود. نظام شاهنشاهی با عملکردش راهی را پیش روی مردم قرار داد که در آن مسير چارهاي جز شکستن و فروپاشی نظام شاهنشاهی توسط ملت وجود نداشت.
انقلاب
۵۷ امیدهای زیادی را در جامعه ایران بهوجود آورد که برخی از آنان تحقق یافته و برای
رسیدن به برخی همچنان تلاش میشود. در بررسی تحقق شعارهای اولیه انقلاب باید مبدأ مقایسه
را با سال ۹۶ در ابتدا مشخص کرد.
اگر
دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران را در مقایسه با دوران سلطنتی مد نظر قرار دهیم، البته
معدل پیشرفت در جمهوری اسلامی ایران بدون تردید قابل قبول خواهد بود اما اگر سال
۶۹ را با سال ۵۷ و ۵۸ مقایسه کنیم در این صورت ناگزیر هستیم با نگاهی موشکافانه و با
دقت و تامل بيشتر شرایط فعلی را تحلیل کنیم.
از نظر
سیاسی و خصوصا در بعد سیاست خارجی، بدون تردید نظام جمهوری اسلامی در مجموع توانسته
از دخالت بیگانگان و قدرتهای سلطهگر، ممانعت بهعمل آورد و به معنای واقعی استقلال
سیاسی در مقابل کشورهای سلطهگر ایجاد کند. از لحاظ سیاست داخلی اگرچه با نظام سلطنتی
قابل مقایسه نیست و دستاوردهای بزرگی داشتهایم كه صندوق رأي بهرغم كاستيها، قابل
توجه است. اما با توجه به مقایسهای که با اول انقلاب میتوان داشت بايد گفت، به تدریج
نظام سیاسی با آنچه مردم میخواستند، در شرایط متفاوتی قرارگرفت.
بروز برخی از اعتراضاتی که امروز ما شاهد آن هستیم
به رویهها و رویکردهای اشتباه بوده که در سالهای پس از انقلاب، نسبت به سالهای اولیه
انقلاب صورت گرفته است. در حوزه اجتماعی و اقتصادی، تعدیل ثروت و تقسیم آن در میان
طبقات اجتماعی تا حد زیادی به رفع نابرابریهای اجتماعی کمک کرد. همچنين تحرک اجتماعی
در جامعه ایران پس از انقلاب افزایش پیدا کرد و طبقه متوسط از وضعیت مناسبتری برخوردار
گردید اما به تدریج متاسفانه به سمت و سویی حرکت کردیم که به نظر میرسد فاصله طبقاتی
به شکلهای دیگری در حال افزایش است و سطح رفاه عمومی مردم و انتظاری که مردم از رفاه
اقتصادی و اجتماعی دارند، تا حد زیادی همراه با نارضایتی است.
واقعیت
آن است که همه نظامهای سیاسی صرف نظر از ایدئولوژی، تابع منطق مشخصی هستند. اگر نظامهای
سیاسی قابلیت و توان پاسخگویی به مردم را در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
داشته باشند، نظام سیاسی از پایداری بیشتری برخوردار خواهد بود، اما در صورتی که سرعت
مطالبات مردم و افزایش انتظارات مردم بیش از قابلیت پاسخگویی باشد، در آن صورت بحران
قابل پیشبینی است. در سالهای اخیر بهرغم تلاشهای گستردهای که صورت گرفت، مطالبات
مردم در جنبههای مختلف در حال بسط و گسترش بوده اما نظام پاسخگويي به موازات آن افزايش
نيافته است. از لحاظ سیاسی اگر چه مسئولان بر حق اعتراض مردم صحه گذاشتهاند، اما اعتراض
در قالب احزاب برای کسانی که نسبت به برخی از مسائل دیدگاه دیگری دارند، متفاوت است.
با توجه به رشد بسیار بالای جمعیت در جامعه ایران، رشد بالای شهرنشینی نسبت به پیش
از انقلاب، رشد سریع ارتباطات و دستیابی آسان به دنیاهای دیگر و تغییرات فرهنگی باعث
میشود که آینده پیچیدهتر بهنظر برسد. از نظر اقتصادی نیز میتوان گفت اصلاحات اقتصادی
و استفاده از تجربههای دیگر کشورها میتواند راه نجات کشور باشد.
حجم
سرمایهگذاریهای داخلی قادر به ایجاد تکاپو و تحرک اقتصادی و اشتغالزایی نیست و تنها
راه استقبال از سرمایهگذاری خارجی و رفع برخی محدودیتها برای جذب سرمایهها بهقصد
فعالکردن اقتصاد کشور است. بازکردن درهای اقتصادی برای ورود سرمایه و ایجاد تحرک اقتصادی
لازم است و اشتغال تنها با سرمايهگذاري مقدور خواهد بود. در مجموع میتوان گفت انقلاب
اسلامی در مقایسه با نظام قبل از خود دستاوردهای قابل قبول و قابل دفاعی داشته است.
اگر اصلاحات به معنای واقعی در نظام سیاسی و رویکردهای اقتصادی و نگاه فرهنگی مسئولان
صورت نگیرد در آینده با تعارضات اجتماعی گستردهتر روبهرو خواهیم بود.