مردم ترجیح میدهند به جای شبکههای خشک و پر از برنامههای بدون جذابیت، شبکه نسیم را ببیند. شبکهای که یک هدف دارد. خنداندن مردم.
عصر ایران؛ مصطفی داننده- این روزها وقتی سری به مغازهها و یا خانههایی که مردم کمتر ماهواره میبینند، بزنید شبکه نسیم حسابی خودنمایی میکند. مردم ترجیح میدهند به جای شبکههای خشک و پر از برنامههای بدون جذابیت، شبکه نسیم را ببیند. شبکهای که یک هدف دارد. خنداندن مردم.
حضور چهرههای شاخص طنز ایران همچون مهران مدیری، رامبد جوان و اکبر عبدی کمک زیادی به پرطرفدار شدن این شبکه کرده است.
پرمخاطب بودن شبکه نسیم، قرار گرفتن فیلمهای طنز در رتبههای اول پرفروش ترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران، یک سوال را در ذهن ایجاد میکند. چرا مردم ایران این همه از برنامهها، سریالها و فیلمهای طنز استقبال میکنند؟
خنده را تحریم نکنید حالا که تحریم جهانیم
شوخی نیست چهار فیلم نهنگ عنبر 2،آیینه بغل، گشت ارشاد2، خوب، بد، جلف در مجموع حدود 80 میلیارد تومان فروختهاند.
پاسخ این سوال واضح است. مردم دوست دارند برای حداقل چند ساعت مشکلات خود را فراموش کنند و به یک فیلم و دیالوگهایش بخندند. مهران مدیری با برنامهاش، رامبد جوان با انرژیاش، رضا عطاران با دیالوگهای بامزهاش، میتوانند حداقل باعث شود برای لحظاتی مرد خانواده فراموش کند که زندگیاش پر از مشکلات ریز و درشت است.
آمار فروش فیلمها و مخاطبان شبکه نسیم نشان میدهد مردم از فیلمهای طنز حتی از نوع کوچه بازاری آن استقبال میکنند. فراموش نکردهایم در زمانهایی نه چندان دور، سریالهای مهران مدیری و رضا عطاران خیابانهای شهر را خلوت میکرد. مردم مشتاقانه به خانه میآمدند، در جمع خانواده میخندیدند و شب را آرام میخوابیدند.
این برنامههای حداقل میتواند برای لحظاتی خانواده را دور هم جمع کند و کاری کند که صدای خنده خانوادهای از طبقهای به طبقه دیگر برود.
مشکلات زیاد است، ریز و درشت. این مشکلات باعث شده است تا مردم چهرهای غم زده، خسته و ناراحت داشته باشند. ذهن مردم تمام درگیر مشکلات زندگی است. خرج دانشگاه، عروسی پسر، جهیزیه دختر و ...
روا نیست وقتی آنها به خانه میآیند و به سراغ تنها سرگرمی بسیاری از ما ایرانیها میروند، سریالها و برنامهها تمام غم زده و شعاری باشد.
تلویزیون سعی کند خود شبکه نسیم باشد. اجازه بدهد نخبگان طنز ایران بسازند و مردم را شاد کنند. مردم با واقعیتها زندگی میکنند دیگر احتیاج نیست ما با سریالها خود با آنها از این واقعیتها سخن بگوییم. اجازه بدهیم سریالها ما مردم را به رویاهای خود ببرند، درست مثل شعرهای فارسی.
مسؤولان کشور به ویژه اهالی تلویزیون فقط یک بار از پشت یک درخت از کنار یک دیوار چهره مردمی که یک فیلم طنز دیدهاند و در حال خروج از سینما هستند را ببیند. چشمها مانند لبها خندان است. صورتها داد میزند که ما یک ساعت خندیدهایم. یک ساعت شاد بودیم.
حالا که اقتصاد لنگ میزند، تلگرام فیلتر است دیگر لااقل خودمان شادی را تحریم نکنیم. شادی که برجام نیست نگران باشیم ترامپ از آن خارج شود. شادی قراردادی است میان ما. به آن پابند باشیم، بدعهدی نکنیم و اجازه بدهیم مردم بخندند که خنده بر هر درد بی درمان دواست.