پدر است و سنگینی بار معاش یک خانواده، اگر بیکارباشی و ندار باید هم برای رهایی خانواده ات از زیر سایه نداری، وام بگیری ویا مقروض شوی. نهایتش هم به خاطر نداشتن توان مالی برای تسویه دِین باید سر از زندان در آوری. اینک نان آور خانواده ای بخاطر فقر ونداری و بدهی ۲۰ میلیون تومانی زندانی شده است.
اینجاست که کمر یک مرد می شکند، وقتی دیگر کسی نیست که کارکند و شب لقمه ای نان ببرد برای سه فرزند کوچک و همسر رنجورش.
او در زندان است و مدام به این فکر می کند که بچه ها و همسرش برای لقمه ای نان باید جلوی چه کسی دست دراز کنند؟
او آنقدر فکر می کند،آنقدر فشار عصبی بر او زیاد می شود که درهمان زندان سکته می کند.حال برای درمان به مرخصی آمده است اما بدهی وزندانش همچنان پابرجاست.
این پدر چشم براه همت و دستان پرمهر شماست .می خواهیم قطره قطره سخاوت شما خوبان را جمع کنیم تا دریایی از مهر و مهرانی شود شاید از این طریق خانوده نیازمندی را به نومیدی ورنجوری برهانیم!