امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - نوید قائدی :
پول عنصری است اغواگر که داشتن
و نداشتن آن مصیبتهای فراوان به همراه دارد،به قول شاعر که عشق آسان نمود اول ولی
افتاد مشکلها را در پی دارد. در زندگی روزمره وقتی پول نباشد احساس آرامش و شادی خانوارها
بیمعنی است. در شرایط کنونی که حتی نفس سالم کشیدن نیاز به هزینه کرد دارد،کسب درآمد
مطلوب و جمع سرمایه، شاخصی برای سنجش میزان رفاه و آسایش است. اگر پول یعنی کسب درآمد
نباشد دلهره و نگرانی برای کسب معاش آدمی را حقیر و پریشان میکند. چنین افرادی دیگر
نمیتواند در زندگی طعم شادی را بچشند.در چنین شرایطی حتی اگر با هزاران دلیل در باب
نداری برای مردم حدیث و آیه بیاورید ولی متاسفانه ذهن و فراغ خاطری وجود ندارد که بتواند
ادله شما را بشنود و حلاجی کند و بپذیرد. آدم بیپول بهواسطه انواع مشکلات معیشتی
قدرت تفکر و حتی تخیل را هم از دست میدهد.به طور مثال کارمندان و کارگران بیپول بهرهوری
پایینی در امور اجرایی دارند. اما از ذکر این نکته نباید غافل شد که پول شمشیری دو
لبه است یعنی نداشتن و داشتن آن انسان را با مشکلاتی همراه می کند.اما اگر مرز بین
داشتن و نداشتن پول به حدی باشد که امنیت مالی خانوارها تأمین و البته تضمین شده باشد
به طور یقین بهترین نتیجه حاصل خواهد شد.امنیت مالی یعنی افراد به سطحی از درآمد دست
یابند که بابت تأمین نیازهای اساسی و روزمره زندگی و داشتن حداقل رفاه تعریف شده در
عرف و قانون دچار اضطراب و نگرانی نباشند.
از مهمترین وظایف یک حکومت منطقی و معقول این است
که میزان این شاخص مالی را اندازهگیری و به اجبار و الزام برای مردم خود آن را تأمین
و یا بستر مناسبی برای کسب آن مشخص و معین نماید. این حد و مرز درآمد اگر برای هر فرد
و خانواده مشخص و تأمین آن میسر باشد کشور میتواند به سرانجام مهمی به نام موفقیت
و سعادت بشری برسد که البته رسیدن به آن اگر برنامه و سعی و تلاش باشد کار سختی نیست.کم
نیستند توصیه های دینی که به صراحت بیان داشته اند سعادت دنیوی و اخروی در قالب فقر
شهروندان حاصل نخواهد شد و فقر دین و دنیای مسلمین را زایل خواهد کرد.
باید در بعد فرهنگی موضوع
برنامهریزی داشت تا زمینههای رشد و شکوفایی اقتصادی مهیا و آموزشهای لازم به خانوارها
داده شود تا در ابعاد دیگر اقتصاد کشور یا همان اقتصاد مقاومتی تعریف شده رونق گیرد.
در شرایط نابسامان فعلی رونق اقتصادی نیازمند جراحیهای عمیق اقصادی است؛بایداصلاح
نظام بانکی و زمینههای کسبوکار آزاد فراهم گردد و ریشه فسادهای سازمان یافته و رانتهای سیاسی و اقتصادی خشکانده شوند و تعامل
سازنده با کشورهای جهان برقرار و میسر گردد،این یک خیال خام است که می توان با کشیدن
حصار اقتصادی دور کشور زندگی مردم را تامین و آنان را راضی و خوشحال نگهداشت چون زمان
آن از دست رفته و بعد ازگذشت چهل سال هنوز اقتصاد و معیشت مردم بر پایه فروس نفت است
و کشور در بسیاری از زمینه به اجناس خارجی نیاز مبرم دارد.شرایط اجتماعی مردم تغییر
کرده و نیازهای امروز مردم با مردم دهه شصت فرق دارد زیرا مردم آن روزگار به سیر بودن
شکم راضی بودند اما امروز داشتن یک گوشی هوشمند پیشرفته برای همه یک ضرورت است و این
گوشی با خروج عرض از کشور خریداری می شود.
اگر این تعامل و مراودات دیپلماتیک و جهانی بر پایه
درک شرایط حساس کنونی با تمرکز بر ولویت خواسته های مردم شکل گرفت در چنین شرایطی شاید
مردم ایران بتوانند روی خوش زندگی را لمس نمایند در غیر این صورت آینده نامعلوم و تار
خواهد بود.
البته هستند افرادی که تمام عمر و هستی خود را صرف
می کنند تا به مثابه یک رباط مکانیکی بی احساس از هر راهی کسب درآمد نمایند و بهاصطلاح
پولدار شوند. مثال آنان افتادن در چاه حرص و طمعی است که عواقب اخروی آن به خودشان
بازمیگردد؛ اما وقتی چنین رویه هایی منجر به نابودی معیشت مردم کشور شود در چنین شرایطی حکومت باید به جد با آنان برخورد قاطع نماید
حتی اگر چنین افرادی در مسند قدرت و رده های بالای کشور باشند. زیرا همینها هستند
که فرصت را برای کسبوکار مشروع تنگ کرده و حق دیگران را ضایع و میبلعند که متاسفانه
در دو دهه گذشته در این زمینه کوتاهی زیادی شده و نتیجه تکثیر هزاران آقا و آقازاده
و یقه سفید بوده و مال و منال مردم را به تاراج برده اند و هیچ مقامی نمی تواند منکر
این فسادهای گسترده و رانت ها شود.
در کوتاهسخن میتوان گفت هر انسانی در زندگی خود دو راه اساسی دارد یکی کسب پول و معاش تا حد رفع امنیت مالی و دیگری اغواگری و پولپرستی که بسیار مذموم و نکوهیده است. شکست در کسب معاش تا حد امنیت مالی برای کل کشور گران تمام خواهد شد و سرمنشأ بسیاری از مشکلات و مصائب دیگر خواهد بود و این موضوعی اساسی است که بعد از اتفاقات اخیر در کشور و نشان دادن نارضایتیهای اقتصادی از سوی مردم باید به آن اهمیت ویژهای داد وگرنه این زخم کهنه و دردناک هرزچندگاهی با وجوهی دیگر بروز خواهد کرد و مشکلات بیشتری را برای کشور رقم خواهد زد.بهتر است مسئولان رده بالای کشور با عقلانیت و واقع نگری بیشتری به موضوع نگریسته و با یک خرد جمعی که حاصل تفکر ملی باشد - به دور از هر گونه نظر عجولانه و شعار احساسی- یک تصمیم قاطع سیاسی را اتخاذ نمایند.