مهرداد طافی
بدون شک استان خوزستان را بواسطهی منابع طبیعی و میادین غنی از طلای سیاه، میتوان قلب تپندهی اقتصادی کشور نامید.
شاید کمتر کسی باشد که طی سالهای اخیر از حق و سهم ۱۴/۵ درصدی وزارت نفت، سهم نفت از صندوق توسعهی ملی و سهم ۳ درصدی از صادرات نفت، مختص استان و در جهت توسعهی استان خوزستان سخنی نشنیده باشد.
اینکه این قانونها سالهای سال وجود داشته ولیکن آن گونه که باید و شاید اجرا نشده و بعضاً بودجهی آن پرداخت نمیشود و یا کامل پرداخت نمیشود و یا اگر پرداخت میشود، به حساب استان واریز نمیگردد، بحث مفصلی است که از جوانب گوناگون جای بررسی دارد.
در شرایط موجود که مردم استان خوزستان با مشکلات مختلف زیرساختی از قبیل کمبود آب، قطعی برق، عدم وجود سیستم فاضلاب مناسب و مسائل زیستمحیطی همچون ریزگردها و غیره دست و پنجه نرم میکنند، اهمیت تخصیص بودجهی مورد اشاره، جهت مصرف در امور زیربنایی، اهمیت خود را بهتر نمایان میسازد.
از آنجایی که مسئولین ارشد استان بهتر از هر کس به اهمیت این موضوع واقف هستند، شنیدهها حاکی از آنست که اخیراً با پیگیریهای صورت گرفته توسط استاندار جوان خوزستان و برخی نمایندگان استان، این سهم قرار است افزایش یابد و مقداری از آن جهت توسعهی استان وصول شده است!!
علاوه بر آن جناب دکتر شریعتی، استاندار محترم در مصاحبه ای عنوان داشتند که ۳درصد حق نفت از صادرات، باید به استان تخصیص یابد.
در ادامه در پاسخ به اینکه چرا علیرغم مشکلات و پیگیریها، این حق مسلم، برای توسعه و آبادانی خوزستان که اکثر شهرهای آن جز لیست مناطق کم برخوردار هستند و ۸ سال بصورت مستقیم درگیر جنگ بودند، داده نمیشود، از منظر جامعه شناختی و فرهنگی خواهیم پرداخت و با نگاهی آسیب شناسانه سعی میگردد راهکارهایی ارائه گردد.
از بُعد جامعه شناختی مردم استان خوزستان از کوچک و بزرگ این حق را برای خود محفوظ میدانند که بدلیل داشتن این ثروت خدادادی و سود عمدهای که از فروش نفت خوزستان نصیب کشور میگردد، سهم حداقلی از آن جهت توسعهی استان داشته باشند؛ مضافاً اینکه آسیبهای زیست محیطی همچون خشک شدن تالاب هورالعظیم در اثر سیاستهای نفتی اشتباه دولتمردان گذشته در این بخش و تاثیر منفی که آلودگیهای صنعتی برسلامت مردم ساکن در مناطق نفتخیز میگذارند، طی سالهای اخیر بیشتر خود را نشان دادهاند؛ لذا میتوان اذعان داشت این مطالبه کاملاً معقول و منطقی به نظر میرسد؛ مسئلهی قابل اهمیت اینکه با شناخت اندکی از فضای سیاسی کشور به این نکته برمیخوریم که برای سیاسیون ما، افکار عمومی نقش کلیدی و تعیین کنندهای در معادلات مختلف دارند و تا همبستگی و فشار افکار عمومی حاصل نگردد ارادهی لازم بمنظور حل یک معضل یا احقاق حق صورت نمیپذیرد.
بدون تردید اینکه این سهم تا به امروز علیرغم قولها و وعدهها، آن طور که باید و شاید به استان تخصیص داده نشده، بخشی از آن به این بازمیگردد که هنوز ابعاد مختلفِ ضرورت و اهمیتی که نفت استان خوزستان در حیات و ممات کشور برای عامهی مردم سایر استانها و حتی برخی شهرهای کمتر نفتی خود استان دارد، تشریح نشده و روزمرگی در تصویرسازی و بسنده کردن به کلیشههایی تکراری در تعریف نفت و فرآیند استخراج آن از دل زمین توسط لولههای تعبیه شده، شرایطی پدید آورده که به تصویری که در دوران کودکی در ذهنمان نقش بسته بیشتر شباهت دارد و آن اینکه نفتی در زیر زمین است و با حفر چند متر، طلای سیاه از زمین چندین متر فوران کرده و نهایتاً جمع آوری و در بشکههایی بفروش میرسد!!
در صورتی که پر واضح است که موضوع به این سادگی نیست و نکات فنی و پیچیدگیهای فراوان دارد.
محصول این نگاه این است که از هر فردی در کشور اگر سوال شود که قلب تپنده نفت ایران کدام استان است بلافاصله با پاسخ خوزستان مواجه میشویم ولی از آنجا که اهمیت و جزئیات این فرآیند بطور دقیق باز نشده، هنوز افکار عمومی برون استانی در سطح ملی، آن همافزایی و آمادگی لازم را جهت همصدایی با مردمان خوزستان نداشته و لذا فعل ضرورت آن برای مسئول سطحینگر که کم هم نداریم، برداشته و با روزمرگی بسادگی از آن عبور میشود.
این تجربه که وقتی جنس کار و سختی و خطری که نیروهای عملیاتی با آن هر روز مواجه هستند برای افراد غیر شاغل در نفت تشریح میگردد، تعجب و حیرت فراوان آنها را بر میانگیزد، تجربه آشنا برای نیروهای شاغل در قسمتهای عملیاتی شرکت نفت و ملی حفاری به عنوان پیشانی و خط مقدم شرکت ملی نفت است. گویی تعریف جزئیات دریچهی جدیدی بروی افراد میگشاید.
به عقیده نگارنده مسئولین ارشد استان، احزاب و سازمانهای مردم نهاد باید پیشگام شده و در گفت و گوهای مستقیم برای شناساندن بهتر صنعت نفت و اهمیت و مزایای آن برای کشور و همچنین آسیبهای زیستمحیطی آن برای مردمان بومی منطقه و مشقتها و سختیهای کارکنان عملیات نفت که اکثراً نیروهایی بومی هستند که زندگی خود و پدرانشان صرف خدمت به این صنعت در بخشهای اکتشاف، حفاری، استخراج، بهرهبرداری و غیره شده و جانفشانیهای نیروی انسانی و خطرات و صدمات جسمی، روحی روانی که همهروزه متوجه آنها و خانوادههایشان میشود، وارد عمل شوند و زمینه جهت ایجاد یک مفاهمه بومی-ملی مشترک و اینکه داشتن سهم حداقلی از آن، صرفاً جهت توسعهی استان امری لازم است، ایجاد گردد.
نمونه ملی و موفق این استراتژی را میتوان در بحث کمپین سازی در مخالفت با انتقال آب مشاهده کرد و از جنبهی "همگام سازی افکار عمومی" میتوان به مورد انرژی هستهای اشاره کرد که در آن وقتی اطلاع رسانی صحیح و گسترده انجام گرفت و جوانب مختلف آن از فعالیتهای تحقیقاتی که به دست دانشمندان کشور صورت پذیرفت تا اجرا آن بدست مهندسین داخلی، به عامهی مردم منتقل شد، به یک دغدغهی ملی تبدیل شده و مورد حمایت تمام و کمال اقشار مختلف قرار گرفت و از یک موضوع صرفاً فنی بصورت یک موضوع ملی و حق مسلم ملت تبدیل شد و زمینه جهت پذیرش، توجه و رشد بیشتر آن مهیا گشت.
موارد فوق علیرغم تفاوتهای بارز ماحوی و صرفاً بمنظور گوشزد کردن اهمیت کار فرهنگی و رسانهای، به عنوان نمونههای موفق از مدل پیشنهادی ولی در سطح ملی، جهت روشنتر شدن موضوع، بیان شدند.
و اما بلحاظ تاریخی نیروی انسانی متشکل از اقوام مختلف خوزستان شامل لرها، بختیاریها و عربها که به سخت کوشی و استقامت بالا در کار شهرت دارند، نقشی بی بدیل برای صنعت نفت ایفا کردهاند.
همانطور که اشاره شد با معرفی این تاریخچه و آگاهی بخشیهای فوق الذکر میتوان به تغییرِ دیدگاهِ افکارِ عمومی و توده و بدنهی جامعه امیدوار بود و در اینچنین شرایطی با ایجاد زمینهی مناسب میتوان به تغییرِ مثبتِ شرایط، به نفع استان و مردمان خوزستان، دل بست.
در این رهگذر با توجه به ظرفیتهای گردشگری استان در بحث راهیان نور، بازدید از دکلهای حفاری و برگزاری نمایشگاهها و کارگاههایی جهت شناساندن ابعاد مختلف صنعت نفت به گردشگران در قالب طرح "توریسم نفتی" میتواند از اهمیت ویژهای برخوردار باشد.
از اقدامات بسیار خوبی که طی سالهای اخیر به همت مسئولین استانی و همچنین مدیران ارشد نفت استان کلید خورد میتوان به احیاء ردیف بودجهی مسئولیتهای اجتماعی نفت اشاره کرد. اقدامی بسیار متین و بجا با نگاهی مترقی و توسعه محور که بمنظور ایجاد تعادل بین شرکت ملی نفت و محیط پیرامونی که این شرکت عریض و طویل در گسترهی آن شکل گرفته، انجام شد که از موارد بسیار مثبت و درخشان کارنامه دولت و مسئولین است.
همکاری شرکت نفت و اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری به عنوان دو عنصر متولی "توریسم نفتی" در استفاده از تمامی ظرفیتها، نکتهی کلیدیست که با بسیج اهالی هنر، مستندسازان و فیلم سازان در ساختن کلیپها، ویدئوها و برنامههای مستند می توانند سختی فرآیند اکتشاف و حفاری و کار در محیطهای خشن و پرخطر و سخت بیابانی را به تصویر بکشند و پخش آن از رسانهی ملی و فضای مجازی و اقدامات فرهنگی از این دست، نمونهها پیشنهادی جهت بوجود آوردن این آشنایی هستند که از اهمیت فراوان برخوردار میباشند.
البته که لازمهی آن داشتن یک برنامهی فرهنگی و تبلیغاتی دقیق و همچنین هماهنگی بین دستگاهی و سازمانی بین روابط عمومیهای نفت، استانداری، میراث فرهنگی و گردشگری با صدا و سیمای استان و رسانهی ملی و در کل فضای رسانهای کشور است و مهمتر از همه عزم و اراده و اعتقاد مسئولین به اهمیت و تاثیر اقدامات فرهنگی که عمدهترین نقش را دارد.