مرتضی آژند
کهرام رئیس ستاد انتخاباتی روحانی در خوزستان، هر چند دیر در مصاحبه ای با پایگاه خبری خورنا به شرایط و روند انتصابات اصولگرایی آنهم از جنس جمنایی در استان واکنش نشان داد و خواهان پایان دادن به این انتصابات شده است.
استدلال کهرام این بود که دولت برآمده از رای اصلاح طلبان و اعتدال، باید از نیروهایی که برای روی کار آمدن دولت از هیچ تلاشی دریغ نکردند و از نیروهایی اصولگرایی که منصوب می شوند توانایی بیشتری هم دارند استفاده کند تا هم بتوانند با همه ظرفیت ها برای رایی که از مردم گرفتند تلاش کنند و مهم تر از آن بخواهند که دستاوردهای دولت را برای مردم تشریح کنند، کهرام می گوید چرا کارهایی که دولت انجام داده است باید به اسم نماینده های مجلس تمام شود و مدیران کارهای اجرایی صورت گرفته را تبیین نمی کنند؟
کجای این مصاحبه محل اشکال است که دوستان اصلاح طلب قبل از دیگران در مقام پاسخ برآمدند، اصلا فرض کنیم کهرام رئیس ستاد انتخاباتی نبوده و به عنوان یک اصلاح طلب این حرف ها را مطرح کرده است، شما بگویید کدام اصلاح طلب است که از انتصابات نیروهای ضعیف اصولگرایی خوشحال می شود، کدام اصلاح طلب است که از دخالت نمایندگان در کارهای اجرایی و انتصاب های استان شکایتی ندارد، کدام اصلاح طلب است که می خواهد شکست دولت را ببیند؟
آیا وقتی در مقیاس کشوری اکثریت بزرگان اصلاح طلب از جمله رئیس جمهور اصلاحات برای تغییر شرایط و پاسخگو بودن به اعتماد مردم، انتقاداتی را به دولت وارد می کنند و در کنار آن پیشنهاداتی نیز دارند، در خوزستان هم نباید خود اصلاح طلبان قبل از دیگران برای اصلاح امور، نقد دولت را آغاز کنند.
چرا نمی خواهیم قبول کنیم که تکلیف اصولگرایان با اصلاح طلبان و دولت خیلی وقت است که مشخص است، چرا نمی خواهیم باور کنیم فاصله انداختن بین نیروهای اصلاح طلب و دولت عملا دولت را بدون پشتوانه و آسیب پذیر می کند، چرا نمی خواهیم باور کنیم کارنامه دولت اعتدال هر چه باشد به نام اصلاح طلبان تمام خواهد شد و باید فردا پاسخگوی این عملکرد باشند، چرا باور نداریم اصولگرایان لحظه شماری می کنند که عمر دولت هر چه سریعتر تمام شود تا مرگ اصلاح طلبان و اعتدال را اعلام کنند و جنازه اش را هم به خاک بسپارند.
چرا اصلاح طلبان خوزستان بجای درک شرایط و پاسخگو بودن به مردمی که از آنها رای اعتماد گرفتند، با چند دستگی مقابل هم صف آرایی می کنند، چه اشکالی دارد یک بخش از اصلاح طلبان در بدنه دولت باشد و یک بخش دیگر سیاست ها و روند های اجرایی را به چالش بکشد، اصلاح طلبانی که می خواهند همه سکوت کنند و هیچ کس حرفی نزند بگویند چه برنامه ای برای فردا دارند و با کدام عملکرد و کارنامه می خواهند در انتخابات شرکت کنند؟
آیا بهتر نیست که دولت برآمده از رای خودمان را خودمان نقد کنیم و برای برطرف کردن ضعف هایش در کنارش محکم بایستیم، آیا بهتر نیست که بجای توصیه به سکوت، کمک کنیم اصلاح طلبان فعال تر شوند و با برگزاری همایش ها، مناظره ها .. و ارائه راهکار برای مسائل مهم از جمله بحث انتقال آب، ریزگردها .. دولت را در عبور از بحران های موجود یاری رسانند؟
بهتر است که اینطور شود، چرا که در سکوت آنهم در این شرایط هیچ دستاورد قابل اتکایی وجود ندارد و بیشتر به یک مرگ سیاسی دسته جمعی می ماند.