امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - عارف شریفی صرخه :
جوامعِ در حال توسعه، بسترهای
لازم برای مشارکتِ بیشترِ زنان در مسائل مدیریتی را مهیا کردهاند و اکنون زن، عنصری
زنده و پویا در سطوح مختلف مدیریتی این جوامع به شمار میرود.
موضوعی که در شوش - مهد تمدن
بشری - تاکنون اتفاق نیفتاده و زن جز در مقاطعی کوتاه، حضوری پررنگ در مدیریت نداشته
است.
هرچند سعی شده است تا به مسئله
زنان شوشی پرداخته شود اما اغلب این تلاشها با نگاه شعاری، موقعیتی، احساسی و گاهی
نیز سیاسی همراه بودهاند.
به عبارتی دیگر هیچ کس تاکنون
به دنبال پاسخی سازنده برای این سوال که "چرا زنان شوشی سهمی در مدیریت ندارند؟"
نبوده است!.
از طرف دیگر عدم مشارکت بانوان
در سطوح مختلف مدیریتی این شهرستان حتی به شکلی درست نیز آسیبشناسی نمیشود.
برای درک این موضوع و پرداختن
حقیقی به مساله زنان شوشی، باید در ابعاد محلی و ملی به آسیبشناسی پرداخت.
در مرحله اول نگاهی به شکاف و
اختلاف جنسیتی ایران در مقایسه با سایر کشورهای جهان میاندازیم.
کشورمان در میان 144 کشور جهان،
رتبه 139 را در میزان شکاف جنسیتی به خود اختصاص داده است.
این عدد به این معناست که برای
توانمندی زنان کشور در مقایسه با مردان کار موثری صورت نگرفته است.
اکنون درباره زنان شوشی باید
پرسید که برای افزایش توانمندی آنها چه میزان در زمینه مولفههایی همچون آموزش، مشارکت
اقتصادی، سیاسی و بهداشت کار شده است؟
چند درصد از بانوان از موانع
تحصیلات ابتدایی و متوسطه به تحصیلات دانشگاهی و تکمیلی گذر کرده و وارد عرصه اشتغال
شدهاند؟ چند درصد از انها با یک برنامه زمانبندی شده در سطح مدیریت میانی پرورش داده
شده و آماده تکیه دادن بر کرسی مدیریت هستند؟
با وجود شرایطی که زنان در شوش
دارند، پرواضح است که در این 4 مولفه اقدامات الزامآوری برای افزایش توانمندی آنها
صورت نگرفته است.
این زنها تجربه آموزشی یکسان
ندارند، از تجربهاندوزی محرومند و بیاعتمادی جامعه به توانمندی آنها تا حدی است که
در رویدادهای سیاسی و در مقایسه با مردان کمتر انتخاب می شوند. جالب است بدانید در
تاریخ انتخابات شورای 7 نفره شهر شوش هیچ وقت تاکنون چهار نماینده زن در یک دوره به
صورت همزمان انتخاب نشدهاند!.
در شهرها و ۲۱۹ روستای
تابعه شوش که حضور زنان در شوراها و دهیاریها بسیار ناچیز و نزدیک به صفر است.
این تنها به دلیل کم کاری و نگاه
صرفا شعاری به مساله زنان است.
زنان شوشی هر چند در عدم برخورداری از ۴ مولفه
اموزش، مشارکت اقتصادی، بهداشت و سیاست با زنان کشور مشترک هستند، اما از جانب محلی
نیز با مشکلات دیگری دست به گریبانند.
فرهنگ محلی و قید و بندها و بهتر
است بگوییم، تعلقاتی که خانواده شوشی به زن و دختر دارد، خود مانعی در مسیر مدیر شدنشان
است.
مانعی که شبیه به رانندگی بانوان
است، ساختاری مایوس کننده که سرانجام شکسته شد.
در این زمینه نیز میتوان با
ایجاد زیرساختهای لازم امنیتی، احداث مکانهایی برای نگهداری از کودکان و آموزش خانوادهها
شرایط را اندکی هموار ساخت.
یکی از بانوان شوشی که سابقه
مدیریت در سطح این شهرستان دارد میگوید: در طول مدیریتم به دلیل نیازهای عاطفی، خانوادهام
آسیب جدی دید که میتوانست بسیار خطرناک باشد.
بر این اساس برای اینکه حضور
بانوان در سطوح مدیریتی، خانواده را تضعیف نکند، چه راهکاری باید اندیشیده شود؟
از طرف دیگر همچنین باید پرسید
که برای باورهای نادرست و متعصب چه اندیشیدهایم؟
بدین ترتیب پرداختن به چرایی
نبود مشارکت بانوان، آسیبشناسی و ارائه راهکار و بولد کردن آن بعنوان مولفهای برای
افزایش آگاهی عمومی، میتواند مفیدتر و سازندهتر از درج صرف خبر نبودشان در عرصههای
مختلف است.
در این میان همچنین باید متولیان
امور زنان در ارتباط با کم کاری در زمینه توانمندسازی بانوان مورد خطاب و عتاب قرار
بگیرند.
این یعنی پرداختن حقیقی به موضوع زنان ... !