شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۲۴۳۶
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۸

شوشان - نوید قائدی  :

حیات یک شهر به قلب تپنده شهروندان آن وابسته دارد. اگر رشته مهر و محبت و غرق بومی و شهروندی مردمان با شهر قطع گردد چیزی که باقی می‌ماند شهری بی‌جان و خسته و بی‌روح است. از چنین شهری فقط کالبدهایی باقی می‌مانند که برای شهروندان آن جذابیتی ندارند و چیزی که به شهروندان هدیه می‌دهند کسالت و ناآرامی و بی‌هویتی است. شریان حیاتی شهر مردمانی است که می‌توانند به‌واسطه عشق و علاقه به شهر و دیار خود به آن هویت ببخشند و آن را سرحال و سرزنده سازند و به سمت توسعه و آبادانی سوق دهند.

اما چرا اهواز شهری تنها مانده است؟ کجای کار می‌لنگد که شهروندان زیادی لب با اعتراض گشوده‌اند و از سکونت در این شهر گلایه دارند و اگر فرصتی روی دهد حتماً مهاجرت خواهند کرد. مگر نه طی سال‌های گذشته بیشترین میزان مهاجرت از این شهر و استان روی‌داده است. چه بیماری و مریضی مسری بین شهر و شهروندان روی‌داده که آنان را از یکدیگر گریزان کرده است. آیا توسعه بی‌برنامه و بدون هدف کالبد شهری موجب جدایی شهر از مردم و مردم از مردم شده است؟ آیا کالبد این شهر جوابگوی نیازهای جدید شهروندان نیست؟ آیا در خلق‌وخو و آداب مردم شهر تغییری رخ‌داده که شهر را سمت‌وسوی قهری و تنهایی کشانده است. این‌همه بی‌نظمی و قانون‌گریزی شهروندان که همه‌روزه در قالب‌های گوناگون مانند به‌هم‌ریختگی ترافیک و رفتار شهروندان در مرکز شهر، پسماند شهری، نازیبایی در دیوارها و... به چه دلیل است.

آیا این شهر نیاز به قلبی مهربان دارد تا بتواند تمام اجزا خرد و کلان‌شهر را به هم متصل کند و روحی تازه به آن بدمد؟ یا نیاز به مغذی متفکر دارد تا با عقلانیت و برنامه‌ریزی، معایب کار را مشخص و برنامه‌ریزی و دردها را درمان نماید؟ آیا همه مشکلات این شهر مادی است و کمبود پول و اعتبار چنین بلایی بر سر این شهر و مردم آن آورده است که این‌چنین از قطار توسعه نسبت به دیگر شهرهای کشور عقب‌مانده است؟ یا شهر در دست مدیران و افرادی گرفتار بوده و شده که توان مقابله با مشکلات را ندارند و اصلاً فکر آنان برای حل مشکلات قد نمی‌دهد و تنها راه ممکن را پول و اعتبار می‌دانند. بگذارید مثالی بزنم در کشور کلمبیا روستاهایی وجود دارد که با کمترین امکانات کالبدی برپاشده‌اند و درآمد خانوارها بسیار پایین است اما این مردم آن‌چنان شاد و مشعوف هستند که روستای خود را زیبا کرده‌اند که از سراسر قاره آمریکا و حتی کشور ایالات‌متحده و کانادا هم برای دیدن این روستاها مراجعه می‌کنند. این‌گونه نیست که ساختن شهر و آبادی آن تنها با پول و اعتبار وابسته باشد. گرچه این شهر درگذشته مشکل اعتبار و پول هم نداشته است فقط برنامه‌ریزی و تفکر و همت نبوده که به چنین روزی نشسته است.

از روزی که سکان شهر در دست شوراییان افتاد و قرار بود دموکراسی حاکم شود و خرد جمعی و خواست و نیاز مردمی برقرار باشد کسی نمی‌دانست که صحنه شورا مبدل به رویه‌های سهم خواهی درگرفتن سکان مدیریت‌ها خواهد شد. کسی نمی‌دانست که افراد برای رسیدن به کرسی‌های شورا و بعدها مجلس چه بلایی بر سر مردم این شهر می‌آورند و چگونه باروح و روان مردم و اتحاد و قومیت آن‌ها برخورد می‌کنند تا تخم نفاق و کینه پاشیده شود و زمینه‌ساز بروز مشکلات بعدی باشد. رشد و تعالی این شهر قبل از هر چیز وابسته به تغییر نگرش و تفکر و پوست‌اندازی است. این شهر اگر قرار است ساخته شود باید با تفکر و همدلی و شادابی شهروندان ساخته شود. رویه کاری شهرداری‌ها از ایجاد بناهای کالبدی خارج گشته و به سازمان فرهنگی و اجتماعی و عمرانی و اقتصادی تبدیل‌شده‌اند با تفکرات غلط گذشته و جمودی نمی‌توان شهر را اداره کرد و توسعه داد. این مردم سرگردان و متحیر مانده‌اند و شهر روح و روان مریض و بیماری دارد و آینده روشنی برای آن نمی‌توان متصور شد. باید یک برنامه مدون توسعه محور بر مبنای شهروندان برای این شهر تدوین گردد که در آن اهداف مهمی مانند حب و مهربانی به شهر و هم نوعان در آن گنجانده شود و مردم بتوانند به این باور برسند که این خانه آنان است.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار